ماجرای روستایی که به اهل بیت امام حسین(ع) غذا داد« از زبان شهید چمران»

  • نویسنده موضوع razavi
  • تاریخ شروع

razavi

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
حاج محمد آقای نوروزی خاطره ای شنیدنی از شهید چمران بیان کرد که به​
شرح زیر است :​
یک سفر لبنان بودم . آن زمانی که شهید چمران هم زنده بود .به واسطه
امام موسی صدر رفته بودیم لبنان . یک روز کنار چمران بودیم .شهید​
چمران مرا صدا زد و گفت : محمد بیا !رفتم کنارش.​
روی یک تپه به حالت نیمخیز دراز کشید ودر حالی که دوربینی به دست​
داشت گفت : بیا ببین .دوربین را گرفتم و دیدم .​
چمران به من گفت :این روستا،روستایی است که وقتی کاروان امام​
حسین(ع) در راه شام بودند اهالی این روستا برای کاروانیان ، نان و غذا آورده اند.​
بعد چمران با دستش یک روستای دیگری را به من نشان داد وگفت :​
آنجا را هم ببین .با دوربین نگاه کردم وتقریباً فاصله ی زیادی با هم​
نداشتنداما خب از هم دور بودند وما چون از روی بلندی می دیدیم،​
خوب به هر دو روستا اشراف داشتیم.​
شهید چمران گفت:تمام اهالی این یکی روستا وقتی کاروان اهل بیت​
به اینجا رسیدند اهل بیت را سنگباران کردند وهلهله کردند . بعد شهید​
چمران به من گفت:هر دو روستا در تیررس موشکهای اسرائیلی هستند.​
اما تازمانی که من به یاد دارم آن روستایی که برای اهل بیت غذا آوردندیک​
دانه موشک اسرائیلی ها هم به آن برخورد نکرده است.​
اما این یکی روستا ،هر بار اسرائیلیها موشک می زنند انگار فقط باید به​
این روستا بخورد و هرچه موشک است نصیب این روستا می شود که​
اهل بیت حسین(ع) را سنگباران کرده اند وما هم هر تدبیری اندیشیدیم
که این روستا بمباران نشود ، نشد که نشد!

منبع : شوق پرواز
 
بالا