آیت‏ الله شیخ یوسف بحرانی

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
آیت‏ الله شیخ یوسف بحرانی

آیت‏الله شیخ یوسف بحرانی، معروف به صاحب حدائق، در روستایی در کشور بحرین در سال 1107 هجری قمری دیده به جهان گشود. پدرش از علمای بزرگ آن دیار و استادان مبرز بود ولی در کنارتدریس و تحقیق به کار کشاورزی نیز اشتغال داشت و از آن راه امرار معاش می‏کرد.



تحصیلات و سفرها:


شیخ یوسف بحرانی در ابتدا از محضر پدربزرگ و پدر خود در همان روستای محل ولادت استفاده برد و با مقدمات علوم نقلی و عقلی آشنا شد، زیرا که پدرش در علوم عقلی و ریاضیات نیز استادی شناخته شده بود.


بعد از سالها در اثر حمله ناصبیون و خوارج به بحرین، او و پدرش مجبور به مهاجرت به قطیف عربستان شدند. و بعد از سالها که شیخ یوسف جوانی بیست و چهار ساله بود و بحرین آزاد شد باز به بحرین برگشت و در حدود شش سال از درس حضرت آشیخ احمد بلادی استفاده برد.


بعد از این سالها برای سفر حج به مکه مکرمه مشرف شد و دو سال، کتاب تهذیب شیخ طوسی را از محضر آیت‏الله شیخ حسین ماحوزی آموخت.


بعد از مدتی باز به بحرین کوچ کرد و بعد از آن برای ادامه تحصیل و یادگیری بیشتر علوم به ایران سفر کرده و در شهر شیراز مستقر شد. در سن چهل سالگی بود که برادران و مادر خود را از بحرین به شیراز دعوت کرد تا برای مدت زیادی در این شهر اقامت گزینند. و در این شهر برای چهارده سال هم مشغول تدریس بود و هم امام جمعه این شهر و همچنین مشغول کار کشاورزی.


اما در سال 1156 هجری قمری وقتی به شیراز حمله شد، این شیخ بزرگوار مجبور شد مادر و برادران را به بحرین فرستاده و خود به فسا مهاجرت کرد و هشت سال در آنجا مشغول تدریس و تحقیق و کشاورزی شد و در همانجا ازدواج کرد. و در همین شهر بود که کتاب معروف و مهم خود را به نام " الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره " تدوین کرد.


حاکم اشغالگر شیراز در سال 1164 هجری قمری، فسا را نیز اشغال کرد. صاحب حدائق مدتی کوتاه به اصطهبانات سفر کرد و پس از آن به مشهد و قم سفر کرد و پس از زیارت حرم امام رضا و حضرت معصومه به بهبهان رفت و یک ماه در آنجا رحل اقامت افکند. حوزه علمیه بهبهان در آن سالها بسیار فعال بود و به عنوان یکی از مراکز اخباریگری شناخته میشد و مرحوم شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق نیز طبع ملایمی از اخباری‏گری را دارا بود.


بعد از این ماجرا، آیت‏الله بحرانی به کربلا معلی کوچ کرد و در آنجا مشغول تدریس و تحقیق شد و تا آخر عمر در آنجا زندگی کرد.


شاگردان :


صاحب حدائق در طول سالیان دراز تدریس، شاگردان بسیاری تربیت نمود. برخی از شاگردان ممتاز او عبارتند از:


میرزای قمی، صاحب کتاب قوانین الاصول، بحرالعلوم، ملا مهدی نراقی، نویسنده جامع السعادات، صاحب ریاض، نویسنده ریاض المسائل و ابوعلی حائری، نویسنده منتهی المقال فی علم الرجال.


آثار


صاحب حدائق در رشتههای مختلف مباحث اسلامی کتاب تدوین کرده است، و قابل توجه است که نثر ایشان نثری بسیار زیبا و دلنشینی است. در اینجا به برخی از کتب ایشان اشاره خواهم کرد:


اجوبه المسائل البحرانیّه. اجوبه المسائل البهبهانیّه. اجوبه المسائل الشیرازیّه. اجوبه السمائل الکازرونیّه. الاربعون حدیثا فی فضائل امیرالمؤمنین. الاسلام و الایمان و انه اقرار باللسان و اعتقاد بالجنان و عمل بالارکان. اعلام القاصدین الی مناهج اصول الدین. انیس الخاطر. تدارک المدارک فی ماهو غافل عنه و تارک. الجمع بین فاطمتین. معراج النبیه فی شرح من لا یحضره الفقیه. النفحات الملکوتیه فی الرد علی الصوفیه. کشکول بحرانی. الخطب مجموعه سخنرانیهای او در شیراز است. و در نهایت کتاب شریف الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره که در بیست و پنج جلد چاپ شده و یک دوره کامل فقه است.


صاحب حدائق و آیت‏الله بهبهانی


منش صاحب حدائق تقریبا اخباری‏گری بود به همین خاطر به کربلا که مهد اخباری‏گری بود مهاجرت کرد. از طرفی آیت‏الله بهبهانی از اصولیین مبرز و ساکن نجف اشرف بود.


آیه‏الله وحید بهبهانی در سال 1159 قمری به کربلا رفت و به مبارزه علمی با اخباریگری پرداخت. بنا بر آنچه در کتب تاریخی آمده است، چند روزی به درس صاحب حدائق حاضر شد. روی در صحن مطهر ایستاد و در جمع عالمان اظهار داشت: من حجت خدا بر شما هستم. اگر شیخ یوسف بحرانیلإ چند روزی کرسی درس خود را در اختیار من قرار دهد، حجتم را بیان خواهم داشت. چون این خبر به شیخ یوسف بحرانی رسید، پیشنهاد وحید بهبهانی را پذیرفت، که در نتیجه دو سوم شاگردان شیخ یوسف بحرانی از اخباریگری روی گردان شده به شیوه اجتهاد واصول روی آوردند.


در باره مباحثات این دو عالم گرانقدر مطالب زیادی هست که به یک نمونه از آنها اشاره می‏کنم: جناب حاج کریم، فراش صحن مطهر سیدالشهداء می‏گوید: من در سن بیست سالگی که در صحن خدمت می‏کردم یک شب منادی صحن ندا داد که درهای حرم بسته می‏شود، دیدم جناب آقای بهبهانی و شیخ یوسف بحرانی که با هم مشغول مباحثه علمی بودند از داخل حرم بیرون آمدند و در رواق مطهر ایستادند و باز مشغول مذاکره شدند تا آنکه منادی دوباره ندا داد که درهای صحن بسته می‏شود. آن دو از درب قبله از صحن خارج شدند و در پشت در به مذاکره خود ادامه دادند، تا اینکه نزدیک صبح که من برای گشودن درهای صحن مطهر امام(ع) آمدم دیدم هنوز ایستاده مباحثه می‏کنند. من از دیدن آن حال مبهوت گشتم. پس شیخ یوسف که امام جماعت بود رفت برای نماز و آقای بهبهانی هم عبای خود را پهن کرد و نمازش را خواند و به خانه خود رفت.


وفات


سرانجام این عالم وارسته و استاد مسلم، چهارم ربیع الاول سال 1186 هجری قمری بعد از هفتاد و نه سال زندگی پربار در کربلا معلی از دنیا رفت و در حرم حضرت سیدالشهداء(ع) به خاک سپرده شد.


طبق وصیت این عالم الهی، حضرت آیت‏الله العظمی بهبهانی بر جسد پاک ایشان نماز گذارد. تا برای مخالفان شیعه روشن شود که اختلاف علمی بین این دو عالم موجب دوگانگی در مذهب نیست و این عمل آیت‏الله شیخ یوسف بحرانی باعث وحدت بیشتر بین شیعیان شد.


منابع:


قصص العلماء، محمد تنکابنی، تهران، کتابفروشی علمیه.

ترجمه روضات الجنات، محمد باقر ساعدی، تهران، کتاب‏فروشی اسلامیه.

لؤلؤة البحرین، شیخ یوسف بحرانی، نجف، دار النعمان.​


 
بالا