نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

یکی از پیامبران مرسل حضرت اسحاق است.وی۵ سال پس از برادرش اسماعیل در حدود فلسطین متولد شد.هنگامی که چهل سال از عمرش گذشته بود،حضرت ابراهیم او را مامور نمود که به فلسطین و کنعان برود و مردم آن دیار را به دین حق و راه راست هدایت نماید.آنحضرت،جد بنی اسراعیل است.جبرئیل به او بشارت داد که هزار پیامبر،از نسل او بوجود خواهند آمد،که یکی از آنها حضرت موسی کلیم ا… می باشد.

مقبره حضرت اسحاق (ع) در داخل غاری در حرم ابراهیمی در کنار همسرشان می باشد. دو جایگاه نیز در داخل حرم می باشد که مشهور به مقامات این بزرگواران می باشد.
در آیات متعددى از آن جناب به صراحت و کنایت، سخن بمیان آمده و در آن آیات پیرامون «اصل و نسب، خصوصیات فردى و اجتماعى، مقامات و درجات، مقام و منصب نبوت، نزول وحى و دین و آیین، آن حضرت بحث شده است.»
در تورات (موجود فعلى) نقل شده که، اسحاق به سن چهل سالگى با «رفقه» دختر «بنوئیل أرامى» خواهر «لابان أرامى، از اهالى «فدّان أرام» ازدواج کرد و تا مدتها بچه دار نشد تا اینکه حضرت اسحاق (که براى رب نماز مى‏خواند، از پروردگارش درخواست فرزند نمود) ربّ دعایش را مستجاب کرد، رفقه حمل برداشت (دوقلو)، به رفقه خطاب شد که در شکم تو دو امت است، از درون دل تو دو طایفه و ملتى از هم جدا بیرون خواهند آمد، ملتى قوى و مسلط بر ملت دیگر، ملتى کبیر که ملت صغیر را برده خود مى‏سازد.
در نهایت پس از به‏پایان آمدن دوران حمل دو پسر بدنیا آمدند، یکى سرخ رنگ، که «عیسو» نامیده شد و دیگرى در حالى بدنیا آمد که پاشنه (عقب) پاى عیسو را بدست داشت که به همین دلیل نام او را یعقوب گذاشتند.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

حضرت اسحاق(ع) از جمله پیامبران مرسل الهى است که از «پدرى همچون ابراهیم خلیل(ع) و مادرى همچون ساره» در منطقه فلسطین فعلى به دنیا آمد و در همانجا مى‏زیست. وى جدّ بنى‏اسرائیل است که حضرت جبرئیل(ع) به او بشارت داد که از نسل او، هزار پیامبر بوجود خواهند آمد، که از جمله آنها حضرت موسى(ع) بود.

تولد ایشان چند سال بعد از تولد حضرت اسماعیل(ع) رخ داد، در هفتمین روز تولدش او را ختنه نمودند. چهره و سیماى وى مانند مادرش ساره بسیار خوش منظر و زیبا بود.
به هنگام تولد اسحاق، پدرش یکصد و بیست و مادرش نود سال، سن داشتند. اسحاق بعد از رسیدن به سن بلوغ با دخترى از اهل «بابل» بنام «بقا» ازدواج نمود. آن جناب در سن چهل سالگى از سوى پدر مأموریت یافت تا در منطقه «کنعان و فلسطین» مردم را به یکتا پرستى دعوت نماید، و بالاخره در شام اقامت گزید و پس از درگذشت اسماعیل(ع) به نبوت رسید، و به سن یکصد و هشتاد سالگى رحلت نمود و در جوار قبر پدرش حضرت ابراهیم(ع) در قدس شریف مدفون گشت(۶).
اما در نقل دیگر در مورد آن جناب آمده است: اسحاق، با «رفقا» دختر «بتویل» ازدواج کرد که از وى در سن شصت سالگى صاحب دو فرزند به نامهاى «عیص» و «یعقوب» شد. عیص که بزرگتر از یعقوب بود با دختر عمویش بنام «نسمه» ازدواج کرد که از وى «روم بن عیص» بدنیا که تمام زردپوستان از نسل او مى‏باشند.
و یعقوب (اسرائیل) با دختردایى خود بنام «لیا»، دختر «لبان بن بتویل» ازدواج نمود که حاصل این ازدواج فرزند انى بنامهاى «روبیل، شمعون، لاوى، یهودا، زبالون، لشحر یا یشحر» بود، سپس «لیا» فوت نمود، یعقوب با خواهر او «راحیل» ازدواج کرد که از او «یوسف و بنیامین» متولد شد (بنیامین در عربى، شداد خوانده مى‏شود). اسحاق به سن یکصد و شصت سالگى فوت نمود و در جوار پدرش دفن شد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

در خصوص اصل و نسب حضرت اسحاق(ع) موضوع، شش آیه آمده است:

* وبشرناه باسحاق ما او (ابراهیم) را به اسحاق بشارت دادیم.
* و امرأته قائمة فضحکت فبشرناها باسحاق. (و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالى) خندید (یا، ایستاده بود پس حیض شد) پس او را به اسحاق بشارت دادیم.
* و وهبناله اسحاق. اسحاق را ما به او (ابراهیم) بخشیدیم.
* وهبناله اسحاق. اسحاق را به او بخشیدیم.
* و وهبناله اسحاق و یعقوب نافلة. ما اسحاق و یعقوب را به وى بخشیدیم.
* الحمدالله الذى وهب لى على الکبر اسماعیل و اسحاق. حمد خداى را که در پیرى اسماعیل و اسحاق را به من بخشید.
چنانکه از آیات ذکر شده مشخص است، در دو آیه خداوند، ابراهیم(ع) و همسرش ساره را به فرزند پسرى بنام اسحاق بشارت مى‏دهد. سپس در سه آیه مى‏فرماید: ما اسحاق را به ابراهیم هدیه کردیم، و در پایان شکر و سپاسگزارى حضرت ابراهیم(ع) را بر نعمت فرزند ذکر نموده است.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

این جمله «الحمدالله الذى» به منزله، جمله معترضه است که در وسط دعاى آن جناب قرار گرفته است. و علت گفتن این جمله معترضه در وسط دعا این بوده که ایشان در ضمن خواسته هایش، ناگهان به یاد عظمت نعمتى که خدا به وى ارزانى داشته افتاده آنهم بدین شکل که، بعد از آنکه همه اسباب عادى فرزنددار شدن منتفى بوده، به وى دو فرزند صالح چون اسماعیل(ع) و اسحاق(ع) داده است، و (معتقد است) اگر چنین عنایتى خداوند به وى فرموده بخاطر استجابت دعایش بود. ابراهیم(ع) در بین دعایش وقتى به یاد این نعمت عظیم مى‏افتد، ناگهان رشته دعا را رها نموده، به شکر خدا مى‏پردازد و خداى را بر استجابت دعایش ثنا مى‏گوید.

این الگوى نیکوى است که اولاً، انسان از دعا بعنوان یکى از عوامل پیش برنده آمال، آرزوها و نیازهایش بجا استفاده نماید. ثانیاً همیشه همّ و غمش را نداشته هایش پر نکند، بلکه گاهى توجه به سرمایه‏هاى خدادادى داشته باشد و شکر آنها را بجا آورد و قدردان آنها باشد، بعبارت دیگر قبل از آنکه بگوید خدایا این نصفه لیوان را پرآب نما، خوب است که خداوند را بخاطر آن نصف لیوان آب سپاسگزار باشد، سپس تقاضاى پر شدن نصف دیگر را نماید، این الگوى نیکویى است که در خواستن‏ها از خداوند متعال باید رعایت نمود. این روحیه و این رویه انسان را از غفلت نسبت به نعمتهاى موجود و نیز از کفران نعمتها و نیز از یأس و ناامیدى نسبت به حال و آینده نجات مى‏دهد بعلاوه امید به آینده با توجه و عنایت به سرمایه‏هاى موجود برایش حاصل مى‏شود.
در مورد موحد بودن آن جناب:
قالوا نعبدالهک واله ء ابائک ابراهیم واسماعیل و اسحاق الهاً واحداً ونحن له مسلمون
ترجمه: خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را مى‏پرستیم و ما در برابر او تسلیم هستیم.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

چنانچه در شأن نزول آیه شریفه آمده است جمعى از منکران اسلام، مطلب نادرستى را به یعقوب پیامبر خدا نسبت مى‏دادند، قرآن براى رد این ادعا بى‏دلیل مى‏گوید: مگر شما به هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید حاضر بودید «که آن چنان توصیه‏اى به فرزندانش کرد؟ آرى آنچه را شما به او نسبت مى‏دهید نبود، بلکه این چنین بود که: به هنگام مرگ از فرزندان خود پرسید بعد از من چه چیز را مى‏پرستید؟ آنها در پاسخ گفتند: «خداى تو و خداى پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را مى‏پرستیم، (که همانا) خداوند یگانه و یکتا است، و ما در برابر فرمان او تسلیم هستیم». آیه شریفه گویاى چند نکته است:
اولاً، یعقوب(ع) و پدرش اسحاق(ع) و عمویش اسماعیل(ع) و جدش ابراهیم(ع) موحد و یکتاپرست بوده‏اند و فرزندان یعقوب(ع) نیز برادامه این راه نورانى تأکید مى‏کردند. بنابراین توحید و یگانه پرستى در این خانواده ریشه‏دار و اصیل بوده است.

ثانیاً، نشان مى‏دهد که یعقوب(ع) خوف آن داشت که فرزندانش از این میراث عظیم و جاودان و نجات بخشش معنوى بخوبى استفاده نکنند، از این رو براى رفع این نگرانى، از فرزندانش در خصوص ادامه این راه نورانى، حیات بخش و سعادت آفرین سؤال مى‏کند، و فرزندانش (تماماً) بر ادامه راه توحیدى پدرانشان تأکید کردند. پس در واقع یعقوب(ع) با طرح این سؤال قصد داشت برپیمودن طریق هدایت و نجات توصیه نماید، تا عزم فرزندانش در پیمودن آن راسخ‏تر گردد.
در نتیجه با اندک تأملى در ظاهر آیه شریفه، این نکته استنباط مى‏شود که اسحاق(ع) و پدرش ابراهیم(ع) و برادرش اسماعیل(ع) و فرزندش یعقوب(ع) و فرزندان یعقوب(ع) تماماً موحد و یکتاپرست و مروج طریق توحید و دعوت کننده به این راه بوده‏اند، و تلاش داشته‏اند این خصوصیت در خانواده ابراهیم(ع) براى همیشه حفظ شود.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

و در مورد مخلص‏ بودن:
انا اخلصناهم بخالصة ذکرى الدار
ترجمه: ما آنها را با خلوص ویژه‏اى خالص کردیم و آن یادآورى سراى آخرت بود.
علامه طباطبایى (ره) در تفسیر آیه مورد بحث مى‏فرماید:
جمله: «انا اخلصناهم» تعلیل جمله «اولى الایدى والابصار» است، یعنى مى‏فرماید: اینکه گفتیم اینان صاحبان «علم و قدرت‏اند» بدین دلیل است که ما آنان را به خصوصیتى خالص کردیم، خصلتى بس عظیم الشأن که عبارت است از «یاد آخرت». وقتى انسان غرق در یاد آخرت و شیفته لقاء و جوار رب العالمین گشت و تمام همّ و غمش متمرکز در آن شد، قهراً معرفتش نسبت به خدا کامل گشته و دیدگاهش در تشخیص عقاید حق صائب مى‏گردد، و نیز در سلوک راه عبودیت «حق تعالى» بصیرت و آگاهى پیدا مى‏کند، در نتیجه بر ظاهر حیات دنیا و زینت آن جمود نخواهد داشت.

چنانکه در شأن چنین افرادى مى‏فرماید: «فاعرض عمن تولى عن ذکرنا ولم یرد الاالحیوة الدنیا. ذلک مبلغهم من العلم» ترجمه: حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مى‏گرداند و جز زندگى مادى دنیا را نمى‏طلبد اعراض کن. این اخرین حدّ آگاهى آنها است.
با استناد به فرمایش علامه (ره) «یاد آخرت و انتظار وصول به جوار رب العالمین» رسیدن به قدرت و آگاهى و بصیرت است. بنابراین یکى از راههاى منتج در قدرتمندى و کسب آگاهى و بصیرت «خلوص ذکر» است، یعنى همواره به یاد خدا، براى خدا «وشفیه لقاء» و استقرار در جوار رب العالمین بودن.
این مدلى است که قرآن کریم با مشخص کردن الگوها و مصادیق واقعى و عینى (یعنى انبیاء) براى نیل به کمال ارائه مى‏نماید، تا شاید صاحبان عقل و خرد از آن بهره گیرند و گرفتار بیراهه‏هاى مخوف و مهلک نگردند.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

و در مورد گزینش، علم، اتمام نعمت‏:
و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تأویل الاحادیث ویتم نعمته علیک و على آل یعقوب کما اتمها على ابویک من قبل ابراهیم و اسحق ان ربک علیم حکیم
ترجمه: و اینگونه پروردگارت تو را برمى گزیند و از تعبیر خوابها به تو مى‏آموزد و نعمتش را بر تو و برخاندان یعقوب تمام و کامل مى‏کند، همانگونه که بیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد، و به یقین پروردگار تو دانا و حکیم است.
از ظاهر آیه شریفه استفاده مى‏شود، حضرت یوسف(ع) در سه مسئله همانند جدش حضرت ابراهیم و اسحاق(ع) است:
۱- برگزیده شدن به مقام نبوت‏
۲- عالم به علم تأویل احادیث‏
۳- اتمام نعمت‏

اگر چه آیه شریفه، موضوع اولش بیان ویژگیها و خصوصیات حضرت یوسف(ع) است، لکن از تشبیه وى به اجدادش «حضرت ابراهیم و اسحاق(ع) استفاده مى‏شود که، این خصوصیات و ویژگیها در آنها نیز بوده است.
البته در مورد کلمات: «یجتبیک، تأویل الاحادیث و تیم نعمته» در تفاسیر توضیحات لازم ذکر شده است که چون بحث اول آیه از حضرت یوسف(ع) است، انشاءالله در کتاب سیماى حضرت یوسف(ع) به آن خواهیم پرداخت و در اینجا به همین مقدار بَسَنده مى‏کنیم که حضرت اسحاق(ع) از ویژگى علم برخوردار بوده است. براى اطلاع بیشتر از کلماتى که مورد بحث قرار نگرفت به تفاسیر زیر مراجعه فرمایند.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

و در مورد مقتدر و بصیر:
واذکر عبدنا ابراهیم و اسحاق و یعقوب اولى الایدى و الابصار.
ترجمه: به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها (ى نیرومند) و چشمها(ى بینا).
در کل آیه شریفه انبیاى مذکور را مدح مى‏کند به اینکه صاحب دست و چشم‏اند و این معنا هنگامى صادق است که انسان دست و چشم را در مواردى استعمالشان نماید و بکار بگیرد که خداوند به‏آن هدف آن دو عضو را عنایت نموده یعنى دست و چشم را در راه انسانیت خود به خدمت گرفته باشد در نتیجه با دست اعمال صالح انجام داده و به خلق خدا خیر برساند و با چشم راههاى عافیت و سلامت را از موارد هلاکت تمیز داده و به حق برسد.

این است مدل دست و چشمى که پیامبران خدا عرضه مى‏نمایند، چشمى حق بین و واقع نگر که سبب کسب معرفت و شناخت آگاهى از مسیر الى الله باشد و دستى که بسوى غیر خدا دراز نگردد و کارى که خدا نخواسته انجام ندهد، بلکه تنها به سوى بارى تعالى دراز شود. این دست و چشمى ممدوح است زیرا بسوى ظرفیت اسمى و استاندارد آفرینشى خود حرکت کرده و به مراحلى از رشد و کمال دست یافته است.
از جمله آثار، صاحب «چشم» بودن (به معناى واقعى) امام و پیشوا شدن و به امر خدا هدایت کردن و دریافت وحى است. و از جمله آثار صاحب «دست» بودن (به معناى واقعى) زکات دادن و اعمال خیر انجام دادن و برپاداشتن نماز است.
و در مورد هدایت شده و هدایت‏گر:
و وهبناله اسحاق و یعقوب کلاً هدینا.
ترجمه: و ما اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم.
افتخار اسحاق و یعقوب تنها به این نبود که پیامبرزاده‏اند، بلکه شخصاً در پرتو فکر صحیح و عمل صالح نور هدایت را در قلب خود جاى داده بودند، از این رو مى‏فرماید: هر یک از آنها را هدایت کردیم.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

و تقدم «کلاً» بر «هدینا» بدین علت است که بفهماند، هدایت اسحاق و یعقوب به تبع هدایت ابراهیم(ع) نبود بلکه هدایت الهى براى هر یک بصورت مستقل صورت گرفته است در واقع خواسته بگوید: ما ابراهیم(ع) را هدایت کردیم، اسحاق(ع) را هدایت کردیم، یعقوب(ع) را هم هدایت کردیم.

مجمع البیان در تفسیر کلمه «کلاً هدینا» مى‏گوید:
مقصود از هدایت حضرت ابراهیم(ع) و فرزندانش «اسحاق و یعقوب» برترى دادن آنها بوسیله نبوت است چنانکه در آیه شریفه «و وجدک ضالاً فهدى» مقصود از هدایت رسیدن به مقام نبوت است.

هدایت‏گر
و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا.
ترجمه: و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى‏کردند.

آیه شریفه به صراحت هادى بودن انبیاء مذکور را بیان مى‏فرماید.
و معناى هدایت‏گرى در آیه این است که آنها مردم را دستگیرى مى‏نمایند و به سرمنزل مقصود مى‏رسانند. بعبارت دیگر آنها با افعال و اقوالشان خلق را به راه حق و به دین مستقیم هدایت مى‏کنند (و خلق باید به آنها اقتدا کنند) پس کسانى که هدایت مى‏جویند بوسیله آنها در اقوال و افعالشان، نعمت (هدایت) ما بر ایشان خواهد بود.


 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت اسحاق(ع)

مرقد مطهر حضرت اسحاق(ع)






منبع: مدفن
 
بالا