اسطوره سازی با هزینه ملت...

پرستو

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
دوام و قوام هر کشوری در درجه اول به فرهنگ آن سرزمین بستگی دارد.کشورهای فاقد فرهنگ های تاثیر گذار, هرچند که دارای سرزمین های پهناور باشند هیچگاه در تاریخ نقش آفرین و ماندگار نخواهند شد. در عین حال معرفی یک فرهنگ به سایر ملت ها به واسطه تعریف و تشریح خصوصیات یک اسطوره یا الگو صورت می گیرد. بر این اساس می توان گفت توانمندی یک فرهنگ در معرفی اسطوره تا حدود زیادی تعیین کننده برد فرهنگی آن تفکر خواهد بود اسطوره ها ازسوئی دیگر کارکرد سیاسی نیز پیدا میکنند.بدین معنی که هرگاه کشوری در شرایط بحرانی سیاسی یا اجتماعی قرار گرفت با استفاده از عمق تاثیر گذاری اسطوره ها بر آحاد جامعه خواهد توانست به نوعی وحدت و انسجام ملی دست پیدا کرده و بدین ترتیب بر شرایط بحرانی فائق آید بر این اساس می توان نتیجه گرفت تفاوت اساسی و ماهیتی میان فرهنگ های مختلف ریشه در نحوه تعریف این الگوها خواهد داشت و در این بین فرهنگ شیعی با الگوبرداری از رسول گرامی اسلام(ص)و ائمه معصومین :S (31): دارای شاخص ترین و خدشه ناپذیرترین اسطوره ها در میان فرهنگ های مختلف است. اسطوره هائی که در تمام شئون و در همه اعصار ,راهگشای زندگی بشر هستند


در نقطه مقابل فرهنگ غربی و در راس آن فرهنگ آمریکائی که ملغمه ای از فرهنگ های مهاجرین به این سامان است,عاجز از معرفی یک اسطوره به جامعه خود بوده و از آنجا که به اثر گذاری این الگوها در شرایط خاص سیاسی و اجتماعی واقف است ناگزیر از جعل اسطوره گردیده است. اسطوره های جعلی بجای اینکه برخاسته از فرهنگ و آئین و آداب و رسوم این کشورها باشند ,به ناچار از سینماها یا ورزشگاه ها گزینش می شوند و در نتیجه الگوهائی که فرهنگ آمریکائی به کشورهای دیگر و ملت خود معرفی می کند از طیف بازیگران هالیوود و یا ورزشکاران این کشور هستند نتیجه این جعل بزرگ فرهنگی این است که این اسطوره ها,عملکردی کاملا یک جانبه و کوتاه مدت داشته و ناگزیر خواهند بود به سرعت جای خود را به گزینه های بعدی بدهند. به بیان دیگر تفکر غربی هیچگاه قادر نخواهد بود الگوئی را معرفی کند که در تمام جنبه های مختلف اجتماعی,اعتقادی و فرهنگی بشر امروز قابل سرمشق گیری بوده و همین یک بعدی بودن اسطوره های مجعول در عمل بلای جان فرهنگ غرب گردیده است. کوتاه سخن اینکه معرفی بازیگران سینما یا بازیکنان تیم های ورزشی تحت عنوان الگو به جوانان یک بدعت تاریخی و خیانت فرهنگیست که غرب آن را به جوامع ارزشی در سراسر جهان تحمیل کرده است. زیرا سردمداران این تفکر به خوبی دریافته اند اتکا به اسطوره های فرهنگی اصیل تا چه حد در پرورش و بالندگی نسل جوان و نوجوان در کشورها موثر بوده و در شرایطی که خود را از تعریف الگوی اخلاقی عاجز می بیند,تلاش می کند از اسطوره سازی مبتنی بر فرهنگ ها و اعتقادات ملی و اعتقادی در سایر کشورها نیز جلوگیری کند.این جعل اسطوره در واقع مهمان ناخوانده ایست که تفکر غربی بر سر سفره های فرهنگ مسلمین قرار داده است. بدین ترتیب مسئولین فرهنگی کشور و اصحاب رسانه باید با وسواس لازم بر این موضوع مراقبت کنند که مبادا این الگو برداری اینچنینی در تعریف اسطوره ها برای نسل جوان کشور در فرهنگ اسلامی کشور ما نهادینه شده و خدای ناکرده کار به جائی برسد که آینده سازان این کشور از توجه و توکل و الگوگیری از اسطوره های تمام عیار آفرینش یعنی ائمه معصومین غافل شوند که در اینصورت با ساخت و معرفی اسطوره های جعلی همانند کشورهای غربی , "خسر الدنیا و الآخره" خواهیم شد متاسفانه در چند سال اخیر عده ای مغرض در راه این خیانت بزرگ فرهنگی و دینی پای نهاده و در صدد اسطوره سازی از بازیگران سینما و یا بازیکنان تیم ها برای جوانان هستند. تاسف بیشتر هم از اینکه مدیران باشگاههای ورزشی نیز سهوا در این کار مشارکت کرده و با انگیزه "ستاره دار کردن"تیم ها,از محل بیت المال ارقام نجومی به این بازیکنان پرداخت و در عمل چهره های شاخص ورزشی را به واسطه این پرداخت های هنگفت به شاخص های فرهنگی تبدیل می کنند تداوم این اقدامات و سهل انگاری ها باعث خواهد شد این بازیکنان به مرور به اسطوره های جوانان تبدیل شده و همین امر سرمنشاء اتفاقات نامبارک بسیاری در فرهنگ این کشور خواهد شد هیچ کس منکر سرمایه گذاری برای اعتلای ورزش کشور نیست اما سوال مهم اینجاست که چرا این هزینه های کلان تنها در مورد فوتبال و آنهم تعداد معدودی از باشگاه های صاحب نام به انجام میرسد؟ ادامه این نابرابری در تخصیص اعتبارات علاوه بر ایجاد جو سرخوردگی در بازیکنان سایر باشگاه ها و فعالین سایر ورزش ها,به لحاظ فرهنگی نیز بر جوانان تاثیرات انکار ناپذیری خواهد داشت که هیچگاه نباید از آن غفلت کنیم.در این ارتباط به نظر می رسد توجه به چند نکته توسط مسئولین و نهادهای نظارتی لازم باشد: الف)در شرایط فعلی کشور که دشمنان این نظام مقدس با تحمیل سخت ترین تحریم ها,درصدد تحت فشار گذاشتن ملت برای تسلیم در برابر خواسته های غیر منطقی خود بوده و مردم هم با درک عمیق و همراهی مثال زدنی,فشار اقتصادی شدیدی را تحمل می کنند, پرداخت ارقام چندصد میلیون تومانی یا بعضا میلیاردی به هریک از بازیکنان تیم های مطرح آنهم از کیسه ملتی که خود در فشار اقتصادی بسر می برد,چیزی جز خیانتی آشکار و جفا به این مردم قهرمان نخواهد بود؟ ب)اکنون که بخش زیادی از مخترعین و پژوهشگران جوان در این کشور در انتظار تخصیص بودجه برای به ثمر رساندن تحقیقات و زحمات چندین ساله خود هستند ,اختصاص بودجه های کلان به باشگاههای ورزشی خاص چه توجیهی دارد؟با این کار انگیزه تلاش چند نفر از بهترین نیروهای متخصص جوان این کشور را از بین خواهیم برد؟ آیا سزاوار است جوانان تحصیل کرده ای که فارغ التحصیل شده و جویای شغل و منبع در آمدی مناسب هستند در جراید شاهد تنظیم یک قرارداد چند صد میلیون تومانی با یک فوتبالیست باشند؟چرا این دسته از جوانان نباید با سرمایه گذاری مادی و فرهنگی الگوی نسل آینده ساز کشور شوند؟ ج)آیا تجربه گشاده دستی در تعیین مبالغ قراردادهای بازیکنان فوتبال در سالهای اخیر ,حاوی دستاوردهای مثبت برای ورزش کشور بوده است؟بازیکنان تیم های مطرح فوتبال در این سالها چه گلی بر سر ملت زده و در سطح جهانی و منطقه ای چه افتخار بزرگی آفریده اند که شایسته دریافت چنین ارقام نجومی گشته اند؟ حجم عظیم رسوائی های اخلاقی بازیکنان تیم های مطرح فوتبال و حرکات زشت و زننده برخی از آنان در زمین بازی که حاصلی جز خدشه دار شدن فرهنگ این کشور نداشته ,مسئولین خفته را بیدار نکرده است؟ چرا با دست خود و از کیسه ملت جعل اسطوره می کنید؟ از عواقب تاثیرات نامناسب عملکردهای غیر اخلاقی این الگوهای دست ساز بر رفتار و کردار نسل آینده ساز کشور بی خبرید؟


کسی منکر زحمات و تلاش های بازیکنان فوتبال نیست ولی نکته قابل تامل اینجاست که باید همه تیم ها,همه ورزشکاران در رشته های مختلف و در نهایت تمام جوانان خوش استعداد و توانمند ایران اسلامی متناسب با تخصصی که دارند به طور مساوی زیر چتر حمایتی قرار گرفته و خدای ناکرده با سهل انگاری های اینچنینی زمینه سرخوردگی و بی انگیزگی طیف وسیعی از جوانان و آینده سازان این کشور رقم نخورد.
 
بالا