دختران خود را بهتر درک کنیم !

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1][/h]
میگوید: «چگونه با دختر هفدهسالهام رفتار کنم؟»
مادری میپرسد: «چگونه با دختر پانزده سالهام حرف بزنم؟»، «چگونه میتوانم به دخترم کمک کنم که بهدرستی با احساسها و عواطفش روبهرو گردد؟» و …

محبت، بال پرواز در کودکان
کودک از زمانی که به دنیا میآید، دارای غریزهها و تمایلهایی میباشد که برخی از آنها، بالقوه هستند و مانند آتش زیرخاکستر به وقت خود، فعلیت پیدا میکنند . مانند ثروتاندوزی، امورجنسی و …
برخی دیگر از تمایلهای کودک، بالفعل هستند یعنی پس از تولد، رشد ونمو میکنند مانند خوردن، گریه کردن، خوابیدن و …
کودک در رحم مادر، بهطور کامل، متوجه کردار، گفتار و هیجان های بیرون، از طریق شریانهای حیاتی مادر میباشد. پس از تولد نیز بهطور کامل، در معرض کردار و رفتار اطرافیان قرار میگیرد و از سن دو سالگی به بعد، آمادهی بهرهبرداری میشود . بنابراین، دست نوازش پدر و مادر بهویژه پدر برای او، دارای اهمیت است.
توصیه میشود مادران و پدران، کودکان را بر سینه بفشارند تا ضربان قلب آنان با ضربان قلب کودک، درهم آمیخته شود و گرمی و حرارت محبت را لمس کنند.
آیا روشهای تربیتی دختران با پسران تفاوت دارد؟
پدر و مادر باید بدانند از آن جایی که تمایل پسران با دختران فرق میکند، در برخی مسائل هم تفاوت دارند . نباید فراموش کرد که پسران، رفتار با جنس مخالف را از مادر میآموزند و دختران از پدر یاد میگیرند. بنابراین، اگر پدری طبیعت وجودی دختر خردسالی را نشناسد و آنطور که خودش میخواهد، با او رفتار کند، این مساله بین پدر و دختر، فاصله میاندازد.
دختران نیاز دارند کسی به صحبتهایشان گوش دهد نه اینکه بدون شنیدن احساسهایشان، از ابتدا راهحل ارائه شود. دربارهی پسران نیز مادران با مشکل مواجه میشوند زیرا پسران حتی اگر کوچک باشند،اعتماد به نفس را در این میبینند که خودشان از عهدهی مشکلهایشان برآیند و نیاز به کمک بیش از حد یا ناز و نوازش ندارند.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : دختران خود را بهتر درک کنیم !

درک رفتار
برخی از ما بهطورکلی انتظار داریم که دختران در کارها همراهیمان کنند و پسران، یاغی و تنبل باشند، دختران را همیشه تشویق میکنیم که به مادرانشان کمک کنند اما از پسران، انتظار کمک نداریم .

فرزندانتان را آنطور که هستند، بپذیرید، نه آنگونه که میتوانند باشند .
اگر میخواهیم فرزندانمان، خود را انسانهایی با ارزش تصور کنند ، باید آنان را با تمام کاستیهایشان بپذیریم. ما باور داریم که برای فرزندانمان، ارزش قائلیم و گاهی نیز آن را بازگو میکنیم اما بیشتر وقتها، رفتار ما با گفتارمان تناسب ندارد. ما باید به آنان ثابت کنیم بدون توجه به اینکه چگونه عمل میکنند، برای آنان به عنوان یک فرد، ارزش قائلیم.
روبهرو شدن با یک دختر خشمگین
وقتی دختری از روی خشم، مادرش را بیارزش میخواند، به احتمال زیاد به علت خشمی است که او نسبت به خود، احساس میکند. از اینرو، این احساس را روی مادرش، فرافکنی میکند. بیشتر مواقع، وقتی یک دختر نوجوان، عصبانی میشود، نه تنها با آشوب هورمونها و احساسهایش روبهروست، بلکه احساس بیارزشی میکند. دختر نوجوان در این سن و سال، با یک به همریختگی درونی و بیرونی روبهورست. این احساس را که به او دست داده، دوست ندارد و به همین دلیل، احساس خود را روی مادرش، فرافکنی میکند. مادری که به او اعتماد دارد، او را میشناسد و به شکلی عمیق، او را درک میکند.
مادر یک دختر نوجوان باید صبر و شکیبایی زیادی داشته باشد . باید دیدگاهی وسیع داشته باشد و او را به شکلی که لازم است، درک کند. مادر میتواند اعتماد و اطمینان دخترش را نسبت به خود، بیشتر کند و برای رسیدن به این مهم، لازم است که سرنخهای احساسی و عاطفی او را پیدا کند.
مادر مدیر و دانا، خشم دخترش را در این مرحله از زندگی، به حساب در حال رشد بودن او میگذارد. البته گاهی وقتها مادر باید به دخترش بیاموزد که خشمش را کنترل کند. اینکه بیاموزیم خود را کنترل کنیم، بخشی از برنامهی رسیدن به بلوغ و بزرگی است.
مواقعی هست که باید بگذارید دخترتان فریاد بکشد. احساسهای ناخوشایندش را آنقدر تخلیه کند تا به آرامش برسد. در بسیاری از مواقع، وقتی دختر به شدت خشمگین میشود، بهتر است مادرش از صحنه بیرون برود و بگوید: «من نمیتوانم حرفهای تو را تحمل کنم. بهتر است که نیم ساعت، تنها بمانم.» اگر ترک کردن اتاق، امکانپذیر نباشد، شاید چند ثانیه سکوت، نتیجهی دلخواهی بدهد.
تغییر کردن با دخترانمان
برای آنکه در دوران نوجوانی دخترمان، به او نزدیکتر بمانیم، باید در کنار او و با او تغییر کنیم. این بدان معناست که روشهای مقتدرانه را کنار بگذاریم و رفتاری دوستانهتر در قبال دخترمان در پیش بگیریم.
برای آنکه به دخترانمان نزدیکتر شویم، لازم است به آنان، آزادی بیشتری بدهیم و مسوولیتهای جدیدی را به آنان واگذار نماییم.


منبع: برگرفته از کتاب «اینگونه فرزندتان را تربیت کنید» - «دکتر عباس عطاری کرمانی»
 
بالا