آیین هندو در قديم دين برهمايي خوانده ميشد که به برهما (Brahman)، خداي هندوان اشاره ميکرد. اين آيين، گونهاي فرهنگ، آداب و سنن اجتماعي است که با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردي و جمعي مردم هندوستان نقش بزرگي داشته است.
اصول دين هندو عبارت است از: 1- اعتقاد و احترام به کتابهاي باستاني و سنتهاي ديني بِرَهمَنان، 2- پرستش خداياني که به ظهور آنها در دورههاي قديم عقيده داشتهاند، 3- اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعي در معاشرت و ازدواج، 4- احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو، 5- تقدس لفظ «اُم» (om) به معناي آمين که اسم اعظم الهي به شمار ميرود.
ادعيه و آيينهاي هندوان در مجموعهاي به نام «وداها» (Vedas) به معناي دانش، به زبان سانسکريت گرد آمده است و به آن شروتي (Sruti) يعني وحي و الهام و علوم مقدّس موروثي لقب ميدهند. در کتاب مشهور اوپانشاد يا وِدانتا (به معناي پايان وداها)، خدايان سهگانهي هندوان اين گونه معرفي شدهاند:1
• 1- برهما (Brahma)، خداي ايجاد کننده،
• 2- شيوا (Siva)، خداي فاني کننده،
• 3- ويشنو (Vishnu)، خداي حفظ کننده. جلوههاي دهگانهي اين خدا براي مردم در طول تاريخ عبارت است از: ماهي، لاکپشت، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، کوتوله، راما (Rama)، راماي تبر به دست، کريشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و کالکي (Kalki).
بنابر تفکر هندويي، جهان از چهار دورهي رو به انحطاط تشکيل شده است که عبارتند از:
• 1- کريتايوگه (Krita Yuga)،
• 2- ترتايوگه (Treta)،
• 3- دواپارايوگه (Dvapara) و
• 4- کالييوگه (kali).
در آيين هندو، موعود نجاتبخش موسوم به «کالکي» در پايان آخرين دورهي زماني از ادوار چهارگانهي جهاني، يعني «کالي يوگه» ظهور خواهد کرد.
در اين دوره که بنابر باورهاي هندويي از نيمه شب بين 17 و 18 ماه فوريه سال 3103 قبل از ميلاد مسيح شروع گرديده، و ما اکنون در آن به سر ميبريم، فساد و تباهي سراسر جهان را فرا ميگيرد. زندگاني اجتماعي و معنوي به نازلترين حدّ خود نزول ميکند و موجبات زوال نهايي را فراهم ميسازد.2
«مردمان اين دوره گناهکار، ستيزهجو و چون گدايان، بد اقبال بوده و سزاوار اقبالي نميباشند. چيزهاي بيارزش را ارج مينهند، آزمندانه ميخورند و در شهرهايي زندگي ميکنند که پر از دزدان است.»3 در پايان چنين دوران سياهي، آخرين و دهمين تجلي ويشنو، موسوم به کالکي، سوار بر اسبي سفيد و به هيأت انسان ظهور خواهد کرد. وي سراسر جهان را سواره و با شمشيري آخته و رخشان در مينوردد تا بدي و فساد را نابود کند. با نابود کردن جهان، شرايط براي آفرينشي نو مهيا ميشود تا در مهايوگاي آتي، ديگر بار عدالت و فضيلت ارزش يابد.
پي نوشت ها:
1. حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 39 .
2. فصلنامهي انتظار، ش 15، ص 156، به نقل از اديان و مکتبهاي فلسفي هند، ج 1، ص 282 .
3. اساطير هند، صص 41 - 125، به نقل از فصلنامهي انتظار، ش 15، ص 157 .
اصول دين هندو عبارت است از: 1- اعتقاد و احترام به کتابهاي باستاني و سنتهاي ديني بِرَهمَنان، 2- پرستش خداياني که به ظهور آنها در دورههاي قديم عقيده داشتهاند، 3- اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعي در معاشرت و ازدواج، 4- احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو، 5- تقدس لفظ «اُم» (om) به معناي آمين که اسم اعظم الهي به شمار ميرود.
ادعيه و آيينهاي هندوان در مجموعهاي به نام «وداها» (Vedas) به معناي دانش، به زبان سانسکريت گرد آمده است و به آن شروتي (Sruti) يعني وحي و الهام و علوم مقدّس موروثي لقب ميدهند. در کتاب مشهور اوپانشاد يا وِدانتا (به معناي پايان وداها)، خدايان سهگانهي هندوان اين گونه معرفي شدهاند:1
• 1- برهما (Brahma)، خداي ايجاد کننده،
• 2- شيوا (Siva)، خداي فاني کننده،
• 3- ويشنو (Vishnu)، خداي حفظ کننده. جلوههاي دهگانهي اين خدا براي مردم در طول تاريخ عبارت است از: ماهي، لاکپشت، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، کوتوله، راما (Rama)، راماي تبر به دست، کريشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و کالکي (Kalki).
بنابر تفکر هندويي، جهان از چهار دورهي رو به انحطاط تشکيل شده است که عبارتند از:
• 1- کريتايوگه (Krita Yuga)،
• 2- ترتايوگه (Treta)،
• 3- دواپارايوگه (Dvapara) و
• 4- کالييوگه (kali).
در آيين هندو، موعود نجاتبخش موسوم به «کالکي» در پايان آخرين دورهي زماني از ادوار چهارگانهي جهاني، يعني «کالي يوگه» ظهور خواهد کرد.
در اين دوره که بنابر باورهاي هندويي از نيمه شب بين 17 و 18 ماه فوريه سال 3103 قبل از ميلاد مسيح شروع گرديده، و ما اکنون در آن به سر ميبريم، فساد و تباهي سراسر جهان را فرا ميگيرد. زندگاني اجتماعي و معنوي به نازلترين حدّ خود نزول ميکند و موجبات زوال نهايي را فراهم ميسازد.2
«مردمان اين دوره گناهکار، ستيزهجو و چون گدايان، بد اقبال بوده و سزاوار اقبالي نميباشند. چيزهاي بيارزش را ارج مينهند، آزمندانه ميخورند و در شهرهايي زندگي ميکنند که پر از دزدان است.»3 در پايان چنين دوران سياهي، آخرين و دهمين تجلي ويشنو، موسوم به کالکي، سوار بر اسبي سفيد و به هيأت انسان ظهور خواهد کرد. وي سراسر جهان را سواره و با شمشيري آخته و رخشان در مينوردد تا بدي و فساد را نابود کند. با نابود کردن جهان، شرايط براي آفرينشي نو مهيا ميشود تا در مهايوگاي آتي، ديگر بار عدالت و فضيلت ارزش يابد.
پي نوشت ها:
1. حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 39 .
2. فصلنامهي انتظار، ش 15، ص 156، به نقل از اديان و مکتبهاي فلسفي هند، ج 1، ص 282 .
3. اساطير هند، صص 41 - 125، به نقل از فصلنامهي انتظار، ش 15، ص 157 .