دوست واقعی در کلام امام صادق (علیه السلام)

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام:

«لاتَكونُ الصَّداقَةُ إلّا بِحُدُودِها فَمَن كانَت فیهِ هذهِ الحُدودُ او شَی ءٌ منْها فَانْسِبْهُ اِلی الصَّداقَةِ وَ مَنْ لَمْ یكُنْ فیهِ شَیء وإلّا فلاتَنسِبْهُ إلی شَی ءٍ مِن الصَّداقَةِ فَاوَّلُها ان تكونَ سَرِیرَتُهُ و عَلانِیتُهُ لكَ واحِدَةً والثانیةُ ان یری زَینَكَ زَینَهُ وشَینَكَ شَینَهُ والثالثةُ ان لاتُغَیرَهُ علَیكَ وِلایةٌ ولامالٌ والرابعةُ لایمنَعُكَ شَیئاً تَنالُهُ مَقدُرَتُهُ والخامسةُ وهی تَجمَعُ هذهِ الخِصالَ ان لایسلِمَكَ عِندَ النَّكَباتِ.»

(شافی، ص651)
«لاتكون الصّداقة الاّ بحدودها».
صداقت مرزهایی دارد كه اگر این خطوط اصلی و این مرزها وجود داشت، صداقتی كه آثار فراوان شرعی و برادری شرعی بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن كانت فیه هذه الحدود او شی ء منها فانسبه الی الصّداقة». حالااگر همه حدود هم نبود، بعضی از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق كند. «و من لم یكن فیه شی ء منها فلاتنسبه الی شی ء من الصّداقه فاوّلها ان تكون سریرته و علانیته لك واحده».
اول :
این است كه ظاهر و باطنش با تو یكسان باشد. این جور نباشد كه در ظاهر اظهار دوستی كند،ولی در باطن با تو دشمن باشد یا اینكه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است. «و الثّانیه ان یری زینك زینه و شینك شینه»؛
دوم :آنچه را كه زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمی دست پیدا میكنید، یا یك كار برجسته ای میكنید كه زینت برای شماست، این را برای خودش زینت بداند.

اگر خدای نكرده چیزی در شما هست، صفتی، كاری، عملی كه موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ كه طبعاً آثاری بر این مترتب است. سعی میكند برطرف كند، سعی میكند آن را پنهان كند. این جور نباشد كه منتظر بماند تا شما یك لغزشی پیدا كنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.

«و الثّالثه ان لاتغیره علیك ولایة و لامالسوم:اگر به یك قدرتی، حكومتی، ریاستی دست پیدا كرد، یا به یك مالی دست پیدا كرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نكند. بعضیها این جوری اند دیگر. با آدم رفیقند، به مجرد اینكه به یك مال و منالی، پولی، زندگی ای، چیزی میرسند، آدم میبیند اصلاً نمی شناسند آدم را. اصلاً نمی شناسد، كانه نمی شناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیده ایم آدم هایی را. این جور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نكند، وضعش را با تو.



«و الرّابعه ان لایمنعك شیئا تناله مقدرته»
چهارم هر كار از دستش برمی آید، از تو دریغ نكند. خدمتی میتواند بكند، كمكی، وساطتی، توصیه ای، هر كار میتواند برای تو بكند و خیری به تو برساند؛ از این امتناع نكند.
«و الخامسه و هی تجمع هذه الخصال ان لایسلمك عند النّكبات»؛
پنجم:در نكبتها و رویگردانیهای دنیا تو را رها نكند.

اگر به یك مشكلی دچار شدی، یا به بیماری ای دچار شدی، سختی ای پیدا كردی؛ انواع و اقسام سختیها دیگر ـ حالادر زمان ما ملاحظه میكنید؛ سختیهای سیاسی و سختیهای اقتصادی و حیثیتی و همه چی هست دیگر؛ انواعش را داریم میبینیم، كه در گذشته در دوران هایی اینها را نمیدیدیم، لیكن حالا جلوی چشم ماست. امتحانها فراوان است ـدر این طور موارد تو را رها نكند، كمك كند.
 
بالا