
خداى تعالى عادل و دادگر است زيرا عدل يكى از صفات كمال است. و خداوند عالم همه صفات كمال را دارا مىباشد. و نيز كراراً در كلام خود عدل را ستوده وظلم و ستم را نكوهش مىكند و مردم را بعدالت امر نموده و از ظلم نهى مىفرمايد و چگونه ممكن است كه چيزى را زشت شمارد و خود بآن متصف شود يا چيزى را خوب و زيبا شمارد و خود داراى آن چيز نباشد.
در سوره نساء آيه 40 مىفرمايد: ان الله يظلم مثقال ذره خلاصه ترجمه: خدا به اندازه ذره ای بكسى ظلم نمىكند.
و نيز در سوره كهف آيه 44 مىفرمايد: و لا يظلم ربك احداً خداوند بهيچ موجودى ستم نمىكند.
و همچنين در سوره نساء آيه 72 مىفرمايد: ما أصابك من حسنه فمن الله ما اصابك من سيئه فمن نفسك خلاصه ترجمه: آنچه نيكى بتو مىرسد از خدا و آنچه بدى بتو مىرسد از خود تو است.
و نيز در سوره سجده آيه 7 مىفرمايد: الذى احسن كل شىء خلقه خلاصه ترجمه: آن خدائى است كه هر چه را آفريده نيكو آفريده است.
بنابراين هر پديده اى در پيش خود در نهايت خوبى ساخته شده است، زشتى و ناروائى يا عيب و نقصى كه در بعضى از موجودات ديده مىشود از راه مقايسه و نسبت پيش مىآيد؛ مثلا مار و كژدم وجودشان نسبت بد و ناروا است، و خار چون به گل قياس شود زيبا نيست اما در جاى خود آفريدهاى شگفتانگيز و سرتاپا زيبائى هستند.
به عبارت ديگر:
هر نياز و نقصى كه اشياء در وجود و بقاء وجود خود دارند خودشان نمىتوانند آنرا رفع كنند و از راه انفاق و تصادف نيز رفع نمىشود بلكه از يك مقامى كه مافوق جهان مشهود است تأمين مىگردد.
اوست كه هر نياز و نقصى را رفع مىكند و البته خودش از هر نياز و نقصى منزه است وگرنه مبدء ديگرى لازم است كه نياز و نقص او را رفع كند و در اينصورت خودش نيز يكى از اجزاء نيازمند جهان خواهد بود.
اوست كه با قدرت و علم نامتناهى خود هر پديده از پديدههاى جهان را هستى مىبخشد و جهان و جهانيان را در شاهراه تكامل انداخته با قوانينى استثناناپذير بسوى هدف وجود و سر منزل كمال رهبرى مىكند.
از اين بيان نتيجه گرفته مىشود كه:
1 - خداى متعال در جهان هستى سلطنت مطلقه دارد و هر موجودى كه بوجود مىآيد و هر حادثهاى كه تحقق مىپذيرد از حكم و فرمان او سرچشمه مىگيرد چنانكه مىفرمايد:
له الملك و له الحمد سوره تغابن آيه 1؛ سلطنت و پادشاهى مطلق مخصوص اوست و هر ستايشى در حقيقت در خور و سزاوار اوست (زيرا نيكى و خوبى از آفرينش او برخاسته است) و نيز مىفرمايد: ان الحكم الا الله سوره يوسف آيه 40 بحقيقت هر حكم از آن خداى متعال مىباشد.
2 - خداى متعال عادل است زيرا عدالت در حكم يا در اجراء آن اينست كه استثنا و تبعيض برندارد و موارديكه مشمول حكمند بطور يكنواخت ثابت شود و در موارديكه قابل اجراء است بطور يكنواخت اجراء شود، و چنانكه معلوم شد جهان هستى و اجزاء آن در شعاع يك سلسله قوانين استثناناپذير كه جامع آنها قانون عليت و معلوليت است اداره مىشود مثلا آتش با شرائط خاصى جسمى را كه قابل احتراق است خواهد سوزانيد ذغال سياه باشد يا الماس؛ هيزم خشك باشد يا جامه نيازمندى بينوا.
گذشته از آن كسيكه عدالت را ترك گفته بظلم و ستم مىپردازد براى رفع يك نوع نيازمندى دست باين كار شوم مىزند خواه نياز مادى داشته باشد مانند كسيكه مال ديگران را مىربايد و باندوخته خود مىافزايد يا نيازمندى معنوى مانند كسيكه از تعدى بحقوق ديگران يا از اظهار قدرت و نفوذ و سلطه لذت مىبرد.
و چنانكه معلوم شد هيچگونه نيازمندى را بساحت مقدس آفريدگار جهان راه نيست و هر حكمى كه از مصدر جلال صادر مىشود اگرحكمى است تكوينى براى تأمين مصالح عامه است كه در محيط آفرينش مراعات آن لازم مىباشد و اگر حكمى است تشريعى براى سعادت و نيكبختى بندگان است و منافعش بخودشان برمى گردد.
خداى متعال در كلام خود مىفرمايد: ان الله لا يظلم مثقال ذره سوره نساء آيه 40 خداى متعال باندازه سنگينى يك ذره ظلم نمىكند.
و نيز مىفرمايد: و ما الله يريد ظلما للعباد سوره مؤمن آيه 31 خداى متعال نمىخواهد ببندگان خود ظلم كند.
.......
آموزش دين/ علامه سيد محمد حسين طباطبائى(ره)
.gif)