شوخی های پیامبر(ص)

[montazer]

شوخي هاي پيامبر (ص)

پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) شوخي مي كرد ولي به جز سخن حق چيزي نمي گفت.(1)

زيد بن اسلم مي گويد: زني با پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلم) در مورد شوهرش سخن گفت، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: هماني كه در چشمش سفيدي است گفت نه در چشمش سفيدي نيست، پس از آن براي شوهرش گفته پيامبر را نقل كرد شوهرش گفت مگر نمي بيني سفيدي چشم من بيشتر از سياهي آن است.(2)

پيرزني از انصار به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عرض مي كند از خداوند براي من بهشت را طلب كن. حضرت فرمودند: پيرزن داخل بهشت نمي شود. پيرزن اندوهگين شد. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خنديدند و فرمودند: مگر نشنيده اي قول خداوند را در مورد بهشتيان كه ما آنان را به ابداع آفريده ايم و دوشيزگان داشته ايم.[يعني زنان بهشتي به صورت جوان و دوشيزه وارد بهشت مي شوند](3)

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به پيرزني از قبيله اشجع فرمود: اي اشجعيه! پيرزن داخل بهشت نمي شود. بلال او را ديد كه گريه مي كند به پيامبر مطلب را عرض كرد پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود سياه نيز داخل نمي شود هر دو نشستند و مشغول گريه شدند عباس آنان را ديد و به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مطلب را عرض كرد. حضرت فرمود: پيرمرد نيز داخل نمي شود، سپس حضرت آنان را فراخواند و آنان را دلداري داد و فرمود: خداوند آنان را به بهترين شكل در روز قيامت مي آورد و داخل بهشت مي شوند به صورت جوان نوراني و فرمود اهل بهشت جوانان بدون مو و سرمه كشيده اند.(4)

جد خالد قسري زني را بوسيد، زن به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) شكايت كرد، حضرت او را احضار كردند، او به كار خود اعتراف كرد و گفت اگر او هم مي خواهد قصاص كند و مرا ببوسد من آماده ام، پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و اصحاب آن حضرت تبسم نمودند و فرمودند ديگر اين كار را نكن. گفت نه، به خدا قسم ديگر نمي كنم. پيامبر از او گذشتند.(5)

امام صادق عليه السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پيرزن بي دنداني را ديدند و به او فرمودند پيرزن بي دندان داخل بهشت نمي شود. پيرزن گريه كرد. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند چرا گريه مي كني؟ گفت من دندان ندارم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) خنديدند و فرمودند با اين حالت داخل بهشت نمي شوي.(6)

------------------------

پي نوشت ها:

1- بحار الانوار 16 / 294
مناقب: كان صلّي الله عليه و آله يمزح و لا يقول إلا حقّا.
2- بحار الانوار 16 / 294
مناقب: زيد بن أسلم: قال [صلّي الله عليه و آله و سلّم] لأمرة وذكرت زوجها: أهذا الذي في عينييه بياض؟
فقالت لا ما بعينيه بياض، و حكت لزوجها فقال أما ترين بياض عيني أكثر من سوادها.
3- بحار الانوار 16/295
مناقب: و قالت عجوز من الأنصار للنبي (صلي الله عليه و آله و سلم) ادع الله لي بالجنة فقال (صلي الله عليه و آله و سلم) إن الجنة لايدخلها العجوز، فبكت المرأة فضحك النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) و قال أما سمعت قول الله تعالي: «إنا أنشأناهن إنشاءا فجعلناهن أبكارا»(واقعه/35-36)
4- بحار الانوار 16/295
مناقب: و قال للعجوز الأشجعية، يا أشجعية لاتدخل العجوز الجنة فرآها بلال باكية فوصفها للنبي (صلي الله عليه و آله و سلم) فقال و الأسود كذلك مجلسا بيكيان فرآهما العباس فذكرهما له فقال و الشيخ كذلك ثم دعاهم و طيب قلوبهم و قال ينشئهم الله كأحسن ما كانوا و ذكر أنهم يدخلون الجنة شباب منورين و قال إن اهل الجنة جرد مرد ملحلون.
5- بحار الانوار 16/295
قبّل جد خالد القسري امرأة فشكت إلي النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) فأرسل إليها فأعترف و قال إن شائت إن تقتص فلتقتص فتبسم رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و أصحابه و قال أولا تعود فقال: لا والله يا رسول الله فتجاوز عنه.
6- بحار الانوار 16/298
نوادر راوندي: بإسناده عن جعفر بن محمد (عليه السلام) قال علي (عليه السلام) بصر رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) امرأة عجوزا درداء فقال أما إنه لايدخل الجنة عجوزا درداء فبكت فقال (صلي الله عليه و آله و سلم) لها ما يبكيك فقالت يا رسول الله إني درداء فضحك رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و قال لاتدخلين الجنة علي حالك.

 

[!Erf@n!]

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به پيرزني از قبيله اشجع فرمود: اي اشجعيه! پيرزن داخل بهشت نمي شود. بلال او را ديد كه گريه مي كند به پيامبر مطلب را عرض كرد پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود سياه نيز داخل نمي شود هر دو نشستند و مشغول گريه شدند عباس آنان را ديد و به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مطلب را عرض كرد. حضرت فرمود: پيرمرد نيز داخل نمي شود، سپس حضرت آنان را فراخواند و آنان را دلداري داد و فرمود: خداوند آنان را به بهترين شكل در روز قيامت مي آورد و داخل بهشت مي شوند به صورت جوان نوراني و فرمود اهل بهشت جوانان بدون مو و سرمه كشيده اند.(4)


این مطلب نمیدونم تا حد درسته...چون این رفتار و منش در شان پیامبر(ص) نیست.....این حدیث ابهاماتی داره که با اوصاف پیامبرگونه حضرت رسول(ص) تضاد داره...
این حدیث یا صحیح هست یا صحیح نیست اگه صحیح نباشه حرف دیگه ای باقی نمی مونه!
اگه صحیح هست.....مسلما عین جمله بالا نیست......
همه ما به خوبی میدونیم که رفتار پیامبر از روی عصمت و حساب شده هست...اگه بخوایم منطقی فکر کنیم...شخصیت اول عالم خلقت هیچگاه با حرفی حتی با شوخی دل ناتوانی رو گریان و ناراحت نمیکنه......حتی برای یک لحظه.....چطور ممکنه که توی این موضوع وصف شوخی پیامبر(ص) 3 نفر گریان میشن.......!!!!!!!!!

این حدیث یا درست توضیح داده نشده...یا اغراق آمیز بوده..........

خواهش میکنم با دقت مطلب رو بخونید........چطور ممکنه که پیامبر(ص) رحمت و مهر و عطوفت به 3 نفر حرفی بزنه و گریانشون کنه...بعد اونها رو فرا بخونه و دلداری بده....کلا با عقل ناقص من جور در نمیاد.......

این بزرگواران عصمت و طهارت که حتی کار مکروهی هم انجام نمیدادند چطور میشه که بخوان در امر حق الناس هرچند بصورت شوخی کوتاهی کنند!!!!!

 

[montazer]

پاسخ

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به پيرزني از قبيله اشجع فرمود: اي اشجعيه! پيرزن داخل بهشت نمي شود. بلال او را ديد كه گريه مي كند به پيامبر مطلب را عرض كرد پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود سياه نيز داخل نمي شود هر دو نشستند و مشغول گريه شدند عباس آنان را ديد و به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مطلب را عرض كرد. حضرت فرمود: پيرمرد نيز داخل نمي شود، سپس حضرت آنان را فراخواند و آنان را دلداري داد و فرمود: خداوند آنان را به بهترين شكل در روز قيامت مي آورد و داخل بهشت مي شوند به صورت جوان نوراني و فرمود اهل بهشت جوانان بدون مو و سرمه كشيده اند.(4)


این مطلب نمیدونم تا حد درسته...چون این رفتار و منش در شان پیامبر(ص) نیست.....این حدیث ابهاماتی داره که با اوصاف پیامبرگونه حضرت رسول(ص) تضاد داره...
این حدیث یا صحیح هست یا صحیح نیست اگه صحیح نباشه حرف دیگه ای باقی نمی مونه!
اگه صحیح هست.....مسلما عین جمله بالا نیست......
همه ما به خوبی میدونیم که رفتار پیامبر از روی عصمت و حساب شده هست...اگه بخوایم منطقی فکر کنیم...شخصیت اول عالم خلقت هیچگاه با حرفی حتی با شوخی دل ناتوانی رو گریان و ناراحت نمیکنه......حتی برای یک لحظه.....چطور ممکنه که توی این موضوع وصف شوخی پیامبر(ص) 3 نفر گریان میشن.......!!!!!!!!!

این حدیث یا درست توضیح داده نشده...یا اغراق آمیز بوده..........

خواهش میکنم با دقت مطلب رو بخونید........چطور ممکنه که پیامبر(ص) رحمت و مهر و عطوفت به 3 نفر حرفی بزنه و گریانشون کنه...بعد اونها رو فرا بخونه و دلداری بده....کلا با عقل ناقص من جور در نمیاد.......

این بزرگواران عصمت و طهارت که حتی کار مکروهی هم انجام نمیدادند چطور میشه که بخوان در امر حق الناس هرچند بصورت شوخی کوتاهی کنند!!!!!

سلام بر شما
تشکر از توجهتون
اولا: سند روایت کتاب شریف بحار الانوار هست که اعتبارش روشنه

ثانیا:بعضی جاهای دیگه هم به نقلهای دیگه این مطلب رو دیدم

ثالثا:میشه اینجور گفت که هدف پیامبر بیان کردن نحوه ورود به بهشت است نسبت به سنین مختلف و افراد مختلف

رابعا :این شوخی اصلا حق الناس محسوب نمیشه

خامسا:این جریان چه منافاتی با رحیم بودن و عطوفت پیامبر(ص)داره........
اگر این داستان با این شوخی همراه نبود اینجوری تو ذهن نمیموند.

و گذشته از همه این مسائل:::اون 3نفر بعد از اینکه پیامبر(ص)میفرمایند شما چجور وارد بهشت میشوید از خوشحالی سر از پا نشناختند(البته این تعبیر منه)

 

[!Erf@n!]

تشکر از داداش گلم منتظر عزیزم...........

در مورد اون اولا که فرمودی: آره اعتبار کتاب بحار روشنه.....ولی دلیل نمیشه نقدش نکرد!!!!! همه کتابهای عالم به غیر از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه های ائمه اطهار(ع) قابل نقده...و اگه حدیث یا مطلبی از هر کتاب دینی(بغیر از موارد ذکر شده)خلاف شرع و عقل باشه باید کنار گذاشته بشه......مگه اینکه معصوم(ع) اون رو تایید کنه......

در مورد ثانیا که فرمودی:ملاک صحت و صحیح بودن جمله ، دیدنش توی نقل قولهای دیگه نیست....اگه توی همه کتابهای جهان هم نوشته باشه(به غیراز کتبی که اعلام کردم:قرآن و.....) ملاک نمیشه که جمله یا حدیث صحیحه.....ملاک عقل و منطق دینیه.........

در مورد ثالثا که فرمودی: موضوع جمله همینه که گفتی: هدف پیامبر(ص) نحوه ورود به بهشته که شکی توش نیست....حرف من هدف پیامبر(ص) از این شوخی نبود....
حرف من اینه که نوع شوخی که نوشته شده باعقل جور درنمیاد....و عمل عصمت پیامبر رو زیر سوال میبره.....که به طور واضح در پایین دقیقا تشریح میکنم....

در مورد رابعا که فرمودی: عرض کنم به محضر شریف منتظر عزیز حق الناس تعریفش اینه:
همه حقوقی که انسانها در قبال دیگری دارند که باید راعیت بشه و چندین وجه داره:
الف: مال( پول ملک اموال دیگران) که نباید تجاوز به مال دیگران کرد
ب: آبرو: همه ادمها حق زندگی در اجتماع دارن و نباید با بدگویی در نزد دیگران حق آبرو رو ازشون گرفت...و باعث سرافکندگی بشه
ج: جسم: آسیب نزدن به جسم دیگران
د: روح: ناراحت نکردن دیگران...به قول خودمون نشکوندن دلشون

داداش تاحالا دیدی که توی همه این موارد اگه کسی خلاف اینکارها رو میکنه از طرف حلالیت میگیره؟که چرا مثلا دل طرف رو شکوند... حتی برای یک لحظه....گرچه با شوخی....کمترین حالتی که میتونم در نظر بگیرم مکروه بودن این نوع شوخیه.....که بازم توی تشریح بعدی عرض میکنم

درمورد خامسا که فرمودید:من منکر داستان نیستم....خودم چندین بار جاهایی شنیدم....قبول دارم اصل قضیه رو......من اصل قضیه میتونه این باشه که پیامبر(ص) درکنار اصحاب که بودن پیرزن هم اونجا بود و در اون لحظه شرایطی وجود داشته که حالت شادی و نشاط حاکم بوده وقبلش حرف نحوه ورود به بهشت مطرح بوده و پیامبر(ص) هم به لبخند به پیرزن گفت که پیرزنها به بهشت نمیرن...و پیرزن متوجه مزاح پیامبر میشه و علت رو جویا میشه و .........
این رو میشه قبول کرد .......

حالا تشریح و نقد حدیث فوق:

جمله اول:
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به پيرزني از قبيله اشجع فرمود: اي اشجعيه! پيرزن داخل بهشت نمي شود. بلال او را ديد كه گريه مي كند به پيامبر مطلب را عرض كرد

اینجا پیامبر(ص) به پیرزن با مزاح میفرماید که پیرزن داخل بهشت نمیشه.....حالا وقتی بلال پیرزن رو میبینه و بعد به پیامبر(ص) عرض میکنه که پیرزن گریه میکنه یعنی اینکه پیامبر مطلب رو فرمود و محل رو ترک کردند...اگه پیامبر(ص) اونجا حضور داشت پس لزومی نداره که بلال به پیامبر(ص) مطلب گریه کردن پیرزن رو عرض کنه.....

پس از جمله بالا (حدیث مذکور) با عقل و منطق اینطور برداشت میشه که پیامبر(ص) شوخی کردند و رفتن و مدتی حالا چقدر بودمعلوم نشده....بعد از شوخی پیرزن ناراحت میشه و گریه میکنه...خب آدمی که ناراحت نباشه گریه نمیکنه که............

جمله دوم:
بلال او را ديد كه گريه مي كند به پيامبر مطلب را عرض كردپيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود سياه نيز داخل نمي شود هر دو نشستند و مشغول گريه شدندعباس آنان را ديد و به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مطلب را عرض كرد.

خب بلال مطلب رو عرض کرد وپیامبر(ص) ــ به شوخی ــ فرمود که سیاه هم وارد بهشت نمیشه....بلال هم از بابت این موضوع ناراحت شدو گریه میکنه.....وزمانی که ابن عباس(عموی بزرگوار پیامبر(ص)) این دونفر رو میبینه که گریه میکنن مطلب رو عرض میکنه......یعنی بازم انگار پیامبر(ص) اونجا حضور نداشتن.....که ابن عباس مطلب رو عرض میکنه.....


تا اینجا دونفر ناراحت میشن

جمله سوم:

عباس آنان را ديد و به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مطلب را عرض كرد. حضرت فرمود: پيرمرد نيز داخل نمي شود، سپس حضرت آنان را فراخواند و آنان را دلداري داد

خب اینجا هم ابن عباس مطلب رو عرض میکنه....و پیامبر(ص) ــ به شوخی ــ میفرمایند: پیرمرد به بهشت نمیرود.....که بعدش میگه پیامبر(ص) اونا رو فراخواند و دلداری داد...یعنی اونا ازین بابت ناراحت شدند که باعث میشه پیامبر(ص) اونا رو دلداری بده......

منظورم اینجاست..این مدت زمانی که پیامبر(ص) این جملات رو فرمود که معلوم نیست چقدر طول کشیده اون افراد خصوصا دونفر اول ناراحت بودن......

پس مسلما چنین حدیثی اغراق آمیز بوده و در شان و منزلت عصاره خلقت نیست.........حتما نوع و فرم داستان اصلی به شکل دیگه ای بوده که برای اینکه تاثیرشو بیشتر کنن چنین اغراق آمیز گفته شده......
علت نکوهش من درباره این حدیث اینه که حالا ما چون از قضایا باخبریم این اغراق در ما تاثیر نمیذاره و خوب متوجه میشیمو شخصیت نبی مکرم اسلام(ص) رو خوب میشناسیم ....اما کسی که( یهودی و مسیحی و غیره...) میخواد درباره دین و رفتار پیامبر(ص) تحقیق کنه...چنین حدیثی نگرش بدی به فرد محقق میده.....و وجهه رفتار خاتم رسولان(ص) رو زیر سوال میبره......


اینطور میشه که در سیره و رفتار معصومین(ع) تحریف میشه......و مذهب رو به باد تمسخر دیگران میده......و همه رو از دین زده میکنه....خیلی ها گمان میکنن که این مسائل موهوم و زاده تخیل بشره.......ولی از حقیقت چیزی نمیدونن.....البته اینا چیزهای ریزن....حالا تحریفات و اغراق آمیزی ها بیشتر در صحنه های کربلاست...
که استاد شهید مرتضی مطهری کتاب مفصلی بابت این موضوع دارن...........

 

[montazer]

با تشکر ویژه از عرفان عزیز

در مورد اینکه این روایت چقدر صحت داره بنده باید بررسی کنم

و انشاله نتیجه بررسی رو همینجا قرار میدم​