خاطرات طنز دفاع مقدس

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
لگد بر یزید!
بعد از نوشدن آی،یکی یکی لیوان خالی رو به سقا دادیم.او اصرار داشت عبارتی بگوییم که تا حالا کسی نگفته باشد
و برای همه هم جالب باشد
یکی میگفت:((سلام بر حسین (علیه السلام)،لعنت بر یزید))
دیگری میگفت:((سلام بر حسین (علیه السلام،لعنت برصدام))
اما از همه با مزه تر عبارت((سلام برحسین(علیه السلام)،لگد بر یزید بود))که برای همه بسیار جالب بود
منبع:کتاب جشن پتو
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
یکی از نیرو ها که از نگهبانی برگشت،پرسیدم:چه خبر؟
گفت:(جاتون خالی یه گربه عراقی دیدم.)
گفتم:(از کجا فهمیدی گربه عراقیه؟)
گفت:(آخه همینجور که راه میرفت،جار می زد:المیو المیو)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
سر به سر عراقی ها
هوس کردم با بی سیم،عراقی ها را اذیت کنم.گوشی بی سیم را گرفتم،روی فرکانسی که از عراقی ها به دست
آورده بودم چندبار صدا زدم:(صفر من واحد.اسمعونی اجب)بعد از چند بار تکرار جواب داد(الموت لصدام)،تعجب کردم
و خنده بچه ها بالا رفت.از رو نرفتم و گفتم بچه ها انگار این ها از یگان های خودمان هستند بگذارید سر به سرشان بگذاریم به خاطر همین در گوشی بی سیم گفتم(انت جیش الخمینی)
طرف مقابل که فقط الموت بلد بودگفت:الموت بر تو و بر همه اقوامت،همین که دیدم هوا پس است عقب نشینی کردم و گفتم(بابا ما ایرانی هستیم و شما رو سرکار گزاشته بودیم)ولی او عکس العمل جدی نشان داد و این بار گفت:مرگ بر منافق!بالاخره شمارا نابود میکنیم.نوکران صدام،خود فروخته ها و...
دیدم اوضاع قمر در عقرب شد،بی سیم را خاموش کردم و دیگر هوس سر به سر گزاشتن عراقی هارا نکردم.
 
بالا