اگر روایاتی که در ذم ثروت اندوزی آمده صحیح باشد، پس ثروتمندی انسان ها حتی برخی از علما چگونه قابل توجیه است؟
روایت یاد شده، هرچند از جهت سند ضعیف است. ولی با توجه به روایات دیگری که در این باب وجود دارد، ضعف سند جبران می گردد. از نظر محتوا این روایت اشاره به اندوختن ثروتی میکند که یا از راههای غیر مشروع به دست آمده است، یا این که تکالیف مالی مانند خمس و زکات و... آن پرداخت نشده است.
[h=2]بررسی روایت[/h] روایت یاد شده، به صورت زیر در برخی کتاب ها از حضرت امیر المۆمنین (علیه السلام) نقل شده است:
1. نعمت فراوانی ندیدم، مگر این که در کنارش حقی ضایع شده باشد. [1]
این روایت در کتب معتبر حدیثی موجود نیست و در کتب یاد شده نیز بدون سند میباشد، از این رو از جهت سند ضعیف است. اما با توجه به روایات دیگر از جمله روایت بعدی، که در این مضمون آمده است، ضعف سندش جبران می شود.
2. خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بی چیزان را واجب گردانید. پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این کار مۆاخذه مینماید. [2]
این روایت نسبت به روایت نخست، از اعتبار بیشتری برخوردار است و در کتب مختلف حدیثی از جمله نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب ذکر شده است.
این روایات اگر هم صحیح باشند، مرادشان مالی است که تکالیف مالی آن؛ مانند خمس و زکات و... ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت میکند.