نشانه های آخرالزمان از زبان پیامبر اعظم(ص)

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
از حوادث پیش از قیام مهدی(عج) ضايع و تباه کردن نمازها و تبعيت از شهوتها، متمايل شدن به هواهاى نفساني، تکريم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دين به قيمت دنياست. در اين زمان است که قلب مؤمن در درونش همانند نمک در آب حل مىشود؛ چرا که منکرات، کژيها و کاستيها را مىبيند و قدرت تغيير آنها را ندارد..



از جمله راههايى که براى اثبات حقانيت معصومين(ع) استفاده مى شود و يا لااقل مؤيد قابل توجهى در اين راستا به شمار مىآید، احاطه ی آن ذات مقدسه (ع) به حوادث گذشته، حال و آينده است و در اين ميان وجود نازنين پيامبراعظم (ص) جايگاهى بسيار ممتاز و ويژه دارند. وقتى ما به روايات نقل شده از معصومين(ع) مراجعه مى کنيم، گويا که هم اکنون در کنار ما در دنياى امروز بودهاند و اين بيانات را فرمودهاند و چنان توصيف چهارده معصوم(ع) از دورانى که در آن به سر مىبريم دقيق است که بايد اذعان کنيم که ايشان دنياى اين روزها را بىترديد مىديدهاند.

جالب است بدانيم که گاهى بعضى از تعابيرى که توصيف کنندهی جهان دوران ماست، براى راويان و حتى علما و محدثان پس از آنها گنگ و نامفهوم بوده است؛ به عنوان نمونه مىتوان به ترديد مرحوم "علامه مجلسى" درباره ی تعبيرى که در يکى از روايات به کار رفته و زنان آخرالزمان را لباس پوشيده ی عريان توصيف مىکند و از آنجا که جمع پوشيدگى و عريانى براى ايشان غير ممکن به نظر مىرسيده در اين روايت اظهار ترديد کرده بودند.
حال آنکه امروز اگر نگاهى به اطراف دنيا بيندازيم به ميزان دقت اين تعبير پى مىبريم و چارهاى جز «انگشت حيرت به دهان گزيدن» نداريم.

يکى از رواياتى که به طور جامع و کامل توصيف کننده ی ايامى است که در آن به سر مى بريم، روايتى است که "سلمان فارسى" و يا به تعبير پيامبراعظم(ص) سلمان محمدى از آن تعجب کرده و طبيعى است که خواننده مى تواند خود همزمان با توصيفات حضرت، نگاهى به اطراف خود بيندازد و به صدق گفتار آن حضرت(ص) و به علم بىپايان ايشان پى ببرد.

"ابن عباس" نقل مىکند: در حجةالوداع با رسول خدا(ص) مشغول انجام مناسک حج بوديم ، حضرت حلقه ی در کعبه را گرفته رو به ما کردند و فرمودند:

«آيا مى خواهيد شما را از نشانه ها و حوادث پيش از قيامت (و ظهور حضرت مهدى علیه السلام) خبردار کنم؟

سلمان که از همه ی ايشان نزديکتر ايستاده بود، گفت: بلى يا رسولالله!

ايشان فرمودند:
از جمله ی آنها ضايع و تباه کردن نمازها و تبعيت از شهوتها، متمايل شدن به هواهاى نفساني، تکريم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دين به قيمت دنياست. در اين زمان است که قلب مؤمن در درونش همانند نمک در آب حل مىشود؛ چرا که منکرات، کژيها و کاستيها را مىبيند و قدرت تغيير آنها را ندارد.

آيا واقعا چنين خواهد شد؟
اى سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست، آري! و در آن موقع ولايت امور به دست حاکمان و اميران ستمگر و وزيران فاسق و معتمدان و مسئولان محلى ستمکار و امناء خائن مىافتد!

آيا واقعا چنين روزى خواهد آمد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم به قبضه قدرت اوست، آري! در آن زمان است که منکرات و انحرافات، معروف؛ و خوب و اعمال پسنديده، منکر و ناپسند شمرده مى شود. شخص خائن، معتمد و شخص امين، خائن خوانده شود. دروغگو را تائيد و راستگو را تکذيب مىکند.

آيا واقعا چنين روزى خواهد آمد؟
قسم به آنکه جانم در دستانش است، آرى در آن زمان است که زنان فرمانروا مى شوند و سرورى مى يابند. با زنان و کنيزکان مشورت مى شود و کودکان بر منبرها مى نشينند و قبح دروغ ريخته مى شود. فىء، که حق عمومى و همگانى است غنيمت و بهره ی شخصى شمرده مى شود. شخص به والدينش ستم مى کند و در عين حال به دوستش خدمت، ليکن درآنجاست که ستاره ی دنبالهدار طلوع مىکند.

آيا چنين چيزى اتفاق خواهد افتاد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست، آري. در چنين شرايطى است که مرد با همسرش در تجارت شريک مىشود، خوى و عادتهاى شخصى و باطل زياد شده و خوبيها به شدت کم مىشود. شخصى به خاطر تنگدستى و فشار طلبکاران تحقير مىشود. زمانى است که بازارها به هم نزديک مىشوند و يکى مىگويد: چيزى نفروختم و ديگرى مىگويد: سودى نبردم و در نتيجه چيزى جز شکايت کردن و مذمت خود نمىبيني.

آيا واقعا چنين خواهد شد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست آرى. در آن زمان است که به دنبال اين حوادث اقوامى بر آنها والى مى شوند که اگر حرفى بزنند آنها را مى کشند و اگر ساکت بمانند غارتشان مىکنند تا اينکه از اموالشان بهرهمند شوند و به حريمشان تجاوز کنند و حرمتشان را شکسته و خونشان را بريزند . قلبهاى آنها کاملا از ترس و خوف پرگشته و آنها را جز درحالت خوف و هراس و وحشت نمىيابي.

آيا واقعا چنين خواهد شد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم به دست اوست آري. در آن زمان است که چيزى از مشرق و مغرب مى آيد و امت مرا رنگارنگ مىکند پس، واى به حال ضعيفان امت من! از دست آنها و واى بر آنها که خدا چه براى آنها مهيا کرده و چگونه مترصد آنهاست. نه به کوچکترها رحم مىکنند نه به بزرگترها احترام مىگذارند. از خطاکاران نمىگذرند. بدنهايشان بدن انسان و قلبهايشان قلب شيطان است.

آيا واقعا چنين خواهد شد؟
سلمان، قسم به کسى که جانم به دست اوست آري. در آن زمان ثروتمند از وضعيت فقير دلش نمى سوزد، به طورى که گدا بين نماز جمعه و نماز عصر از مردم گدايى مىکند، اما کسى را که چيزى در دستش بگذارد نمىيابد.

آيا واقعا چنين خواهد شد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست آري. در آن زمان "روبيضه" به سخن مىآيد.

پدر و مادرم به فدايت، روبيضه چيست؟
کسى که تا به حال صحبت نمى کرد و براى عموم مردم به سخن مىآيد و جز کمى از او فرمان نبرند».

آنچه در اينجا آمد خلاصه اى از اين روايت مفصل نبوى بود. کسانى که مايل به مطالعه ی متن کامل این روایت هستند به کتابهاى: منتخب الاثر تأليف "حضرت آيتالله صافى گلپايگاني"، صفحه 432 و بشارة الاسلام اثر "سيد مصطفى آل سيد حيدر کاظمى" مراجعه کنند.

تعبيرات متنوع و مفصلى که در روايت فوق و امثال آن آمده است، گاه بيانگر اوضاع و احوالى است که در سرتاسر دنيا حاکم است و جريان عمومى جهان را توصيف مىکند؛ گاه اشاره به برخى حوادث وجرياناتى است که در خارج از جهان اسلام اتفاق مى افتد و ربطى به مسلمانان ندارد و در ميان آنها شيوع زيادی ندارد و گاه هم به عکس، عبارات دقيقا فلاکت و بدبختى به بار آمده در جهان اسلام را توصيف مىکنند و سرنوشتى را که در انتظار ما بوده را پيشاپيش متذکر شده و به ما اخطار دادهاند. و بالاخره برخى تعابير هم شيعيان را قصد کرده و بيانگر احوال اين جمعيت از مسلمين است.


به هر حال هر کدام از مصاديق فوق را به دو شکل مى توان مورد مطالعه و مداقه قرارداد:

اول اينکه ما به آسيبها و آفتهاى جامعهی پيرامونمان وقوف پيدا کنيم و توجه وتمرکز خود را به جاهايى معطوف کنيم که ارزش و ضرورت دارد، به جاى آنکه همت خود را مصروف تحقق فلان شعار بکنيم که نهايتا مايه شادى و مسرت دشمنان ما خواهد شد، سراغ درمان آن دسته از دردها برويم که در حال خشکاندن ريشههاى جامعه اسلامى ماست.


دوم اينکه اگر به برخى از اين ابتلائات و بلا يافتن مبتلا نشده ايم، پيشاپيش خود را براى مقابله و رويارويى با آن مهيا کنيم و حداکثر تلاش خويش را به خرج دهيم شايد که بتوانيم از آفات و آثار سوء آن رهايى يافته و يا حداقل آنها را تقليل دهيم. اگر براى جامعه نمىتوانيم کارى بکنيم خود و خانوادهمان را در امان داريم و آنها را از آتش جهنمى که پيش رو داريم برهانيم. خداوند همه ی ما را از فتنههاى تار و سياه آخرالزمان برهاند وخود ياريگر ما براى عبور از اين مسير پر پيچ و خم آخرالزمان باشد که اگر کسى بتواند خود را نجات بدهد قطعا در دنيا سپر پيروزى و فلاح شامل حالش خواهد شد.

منبع: روزنامه ي رسالت، سه شنبه، 5 ارديبهشت 1385، شماره ي 5846​
 
بالا