پلورالیزم دینی (2)

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
2. ناخالصی همه امور


یكی دیگر از ادله پلورالیسم دینی، ناخالصی امور عالم است: «نكته قابل توجهی است كه هیچ چیز خالص در این جهان یافت نمیشود. خدای جهان هم بر این نكته انگشت تأیید نهاده است، آنجا كه میگوید: «اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اَوْدِیةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدا رابِیا... كَذالِكَ یضْرِبُ اللّه ُ الْحَقَّ وَالباطِلَ فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفاءً واَمّا ماینْفَعُ النّاسَ فَیمْكُثُ فِی الاَْرْضِ»؛ (29) «از آسمان آبی فرستاد و از هر درّه و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد. سپس سیل به روی خود كفی حمل كرد... خداوند، حق و باطل را چنین مثل میزند. اما كفها به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند، در زمین میماند.»
نه تشیع، اسلام خالص و حق محض است و نه تسنن (گرچه پیروان این دو طریقه هر كدام در حق خود چنان رأیی دارند) ، نه اشعریت حق مطلق است نه اعتزالیت. نه فقه مالكی نه فقه جعفری. نه تفسیر فخر رازی نه تفسیر طباطبایی... .» (30)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
نقد و بررسی
در مورد این استدلال میتوان گفت: اینكه از آیه شریفه 17 سوره رعد ناخالصی امور عالم و آمیخته بودن حق و باطل را نتیجه میگیرند و براساس آن به پلورالیسم دینی فتوا میدهند، نتیجه صحیحی نمیباشد. (31) در این آیه خداوند میفرماید: گر چه باطل، احیانا جولانی دارد و پوششی بر روی حق قرار میگیرد، ولی استقرار ندارد و از بلندای هیاهو فرو میافتد. آن گاه چهره تابناك حق، خواهد درخشید.


این آیه، درست همان چیزی را میگوید كه در آیه هجدهم سوره انبیاء آمده است: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیدْمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَیلُ مِمّا تَصِفُونَ»؛ «همواره حق را بر باطل فرو میزنیم تا آن را هلاك سازد و در این هنگام باطل، نابود گردد. وای بر شما از آنچه توصیف میكنید!»


بنابراین، مقصود از آیات، این است كه حق، هیچ گاه مقهور باطل قرار نمیگیرد، بلكه حق همواره پیروز و باطل شكست خورده است.
به یك سخن از امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در همین راستا استناد كرده اند و آن اینكه حضرت فرمودند: «لَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ؛ (32) اگر حق از باطل جدا و خالص میگشت، زبان دشمنان از آن قطع میشد.»


اما سخن امیرالمؤمنین علیه السلام هم این نیست كه حق خالصی نداریم، بلكه سخن حضرت این است كه فریبكاران برای اینكه باطل را موجه و خوش ظاهر نمایند، مقداری حق را هم با آن میآمیزند و لذا یافتن حق را برای طالبان حق دشوار میكنند. آیات حق میخوانند و به روایات حق استناد میكنند، اما باطلی در نهان دارند كه میخواهند به خورد مردم بدهند.


همان طور كه دیدیم در این استدلال، برای تأیید پلورالیسم دینی، آیهای از قرآن، یا خطبهای از نهج البلاغه، به صورت نیمه و منقطع ذكر شده و از همان نیمه ناقص، برداشتی صورت گرفته كه تعارض صریح با همان آیه و خطبه دارد. در واقع كثرت گرایان، دچار «مغالطه حذف» شده اند. بدین سبب، برای روشن شدن مسئله، بهتر است كل آیه و خطبه ذكر شود:
«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النّارِ ابْتِغاءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذ لِكَ یضْرِبُ اللّهُ الحَقَّ وَالباطِلَ فَأَمّا الزَّبَدُ فَیذهَبُ جُفاءً وَأَمّا ما ینْفَعُ النّاسَ فَیمْكُثُ فِی الأَرضِ كَذ لِكَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثالَ» (33) ؛ «خداوند از آسمان آبی فرستاد، پس از هر درّهای و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد. سپس سیل بر روی خود كفی حمل كرد و از آنچه [در كوره ها [برای به دست آوردن زینت آلات یا وسائل زندگی، آتش روی آن روشن میكنند نیز كفهایی مانند آن پدید میآید. خداوند حق و باطل را چنین مثل میزند. اما كفها به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند [= آب یا فلز خالص] در زمین میماند. خداوند این چنین مثال میزند.»


و اما خطبه حضرت علی علیه السلام :
«اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ وَاَحْكامٌ تُبْتَدَعُ یخالَفُ فیها كِتابُ اللّه ِ وَ یتَولّی عَلَیها رِجالٌ رِجالاً عَلی غَیرِ دینِ اللّه ِ فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یخْفَ عَلَی الْمُرْتادینَ وَلَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ وَلكِنْ یؤْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ فَیمْزَجانِ فَهُنالِكَ یسْتَوْلِی الشَّیطانُ عَلی اَوْلِیائِهِ وَ ینْجُو «الَّذینَ سَبَقتْ لَهُمْ مِنَ اللّه ِ الْحُسْنی» (34) (انبیاء/101) ؛ همانا آغاز پدید آمدن فتنهها، هواپرستی و بدعت گذاری در احكام [آسمانی] است؛ [نوآوریهایی كه] قرآن در آن مخالفت میشود. و گروهی (با دو انحراف یاد شده) بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند كه بر خلاف دین خداست. پس اگر باطل با حق مخلوط نمیشد، بر طالبان حق پوشیده نمیماند و اگر حق از باطل جدا و خالص میگشت، زبان دشمنان از آن قطع میگردید، امّا قسمتی از حق و قسمتی از باطل گرفته میشود و به هم آمیخته میشوند، آنجاست كه شیطان بر دوستان خود چیره میگردد و تنها آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت.»

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
3. اسلام به معنای «تسلیم»


یكی از آیاتی كه كثرت گرایان در تأیید پلورالیسم دینی، ذكر میكنند، آیه شریفه «اِنَّ الدّینَ عِنْدَ اللّه ِ الاِْسْلامُ» (35) و آیات دیگری است كه در آنها از كلمه «اسلام» سخنی به میان آمده است. این آیات گرچه بر رد و ابطال پلورالیسم است، اما برخی از كثرت گرایان، از این آیات به نفع خود تفسیر (تفسیر به رأی) میكنند. اینان «اسلام» را به معنای مطلق تسلیم ذكر میكنند و نتیجه میگیرند كه اگر كسی در مقابل خدا تسلیم باشد، بر سبیل نجات است و لازم نیست حتما به دین خاصی (مثلاً اسلام) پایبند باشد.
یكی از پلورالیستها در توضیح آیه شریفه «وَمَنْ یبْتَغِ غَیرَ الإِسْلامِ دِینَاً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِینَ» ؛ (36) «هر كس دنبال دینی غیر از اسلام برود، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانكاران خواهد بود.» میگوید: «شما اگر به تفسیر المیزان مرحوم طباطبایی مراجعه كنید، آنجا خواهید دید كه ایشان اسلام را درست به همین معنای اسلام واقعی كه ما گفتیم و گفته اند میداند كه منظور، حقیقت تسلیم، در مقابل خداوند است.» ایشان سپس برای تأیید تفسیر خود از اسلام، به روایتی از امام علی علیه السلام استشهاد كرده كه حضرت میفرماید: «اَلاِْسْلامُ هُوَ التَّسْلیمُ؛ (37) اسلام عبارت است از تسلیم.» (38)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
نقد و بررسی


هر چند اسلام به معنای تسلیم است، اما در اصطلاح قرآن، صرفا روحیه تسلیم، اسلام نامیده نمیشود. اسلام در اصطلاح قرآن گاهی، به معنای یك دین، آیین و مكتب خاص است؛ مثلاً اسلام در آیه «اَلیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِـیتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِیناً»؛ (39) «امروز دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.» یقینا به معنای دین و مكتب خاص است كه در روز غدیر به حد كمال رسیده است.


همچنین در آیه «یمُنُّونَ عَلَیكَ اَنْ اَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَی اِسْلامَكُمْ»؛
(40) «از اینكه اسلام آورده اند بر تو منت مینهند. بگو: بر من از اسلام آوردنتان منت مگذارید!» یا آیه «كَفَرُوا بَعْدَ اِسْلامِهِمْ...» ؛ (41) «و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزیده اند...» و حتی در همین آیهای كه به آن استناد شده بود، یعنی: «اِنَّ الدّینَ عِنْدَاللّه الاِْسْلامُ وَ مَااخْتَلَفَ الَّذینَ اُوتُوا الْكِتابَ اِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جائَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ»؛ (42) «در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است و كسانی كه كتاب [آسمانی] به آنان داده شده با یكدیگر به اختلاف نپرداختند، مگر پس از آنكه علم برای آنان [حاصل] آمد، آن هم به سابقه حسدی كه میان آنان وجود داشت.» به همین معناست. این آیه كه اختلاف و مخالفت اهل كتاب را در دین خدا مطرح میكند، قرینه بر این است كه اسلام در صدر آن به معنای مكتب و دین خاص مورد قبول خداست.

از این گذشته، بر فرض اینكه اسلام مورد قبول قرآن، همان صدق در طلب و تسلیم در مقابل حقیقت باشد، طالبان كاذب و مسخره گر را چه كنیم؟ آیا میتوان این گروه را هم مسلم دانست؟ پس آیه «مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الاِْسْلامِ دینا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ (43) «و هر كه جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانكاران است.» ناظر به چه كسانی است؟ (44)


مرحوم علامه محمد تقی جعفری در مورد آیه شریفه 19 آل عمران میفرماید: «در «اِنَّ الدّینَ عِنْدَاللّه ِ الاِْسْلامُ»هم نمیگوید «اسلام» (به صورت نكره) ؛ زیرا حصر در میان است. البته اسلام یك معنی وسیعی است كه تا ظهور دین اسلام، با جلوههای متنوعی بروز كرده است؛ ولی بدان جهت كه جلوههای ابراهیمی ما قبل اسلام در تغییرات و تحریفات فرو رفته است، لذا منظور از «الاسلام» معنای خاص آن است كه در اسلام محمدی صلی الله علیه و آله جلوه گر شده است.» (45)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
1. ر. ك: نظریه معرفت در فلسفه كانت، یوستوس هارتناك، ترجمه غلامعلی حداد عادل، انتشارات فكر روز، ص117.
2. عقل و اعتقاد دینی، ص407.
3. صراطهای مستقیم، ص14.
4. عقل و اعتقاد دینی، ص230.
5. پلورالیسم: دین، حقیقت، كثرت، ص120.
6. بقره/151.
7. قبض و بسط تئوریك شریعت، سروش، (مؤسسه فرهنگی صراط) ، ص294.
8. هرمنوتیك، كتاب و سنت، محمد مجتهد شبستری، (طرح نو) ، ص7.
9. ر. ك: هرمنوتیك و اندیشه دینی، ف. نامور، نگاه حوزه، ویژه نامه آسیب شناسی انقلاب اسلامی ش 84 ـ 85. و همچنین مراجعه كنید به: نواندیشی دینی معاصر و قرائت پذیری دین، ولی اللّه عباسی، كتاب نقد، ش23، ص39 ـ 58.
10. ر. ك: مباحث پلورالیسم دینی، جان هیك، ترجمه دكتر عبدالرحیم گواهی، انتشارات تبیان، ص74 ـ 75؛ فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، انتشارات بین المللی الهدی، ص238؛ صراطهای مستقیم، ص7؛ پدیدارشناسی تجربه گرایی دینی، ولی اللّه عباسی، «گوهر و صدف دین» شماره 35 ـ 36، ص265 ـ 312.
11. طرح قرائتی شفاف از پلورالیسم دینی، كتاب نقد، ش4، ص83 ـ 84. نگارنده در نوشتاری مستقل تحت عنوان «رویكرد گوهر گرایان به پلورالیسم دینی» این مبنای پلورالیسم را به طور مستقل مورد نقد و بررسی قرار داده است. ر. ك: رویكرد گوهرگرایان به پلورالیسم دینی، ولی اللّه عباسی، رواق اندیشه، ش11، ص77 ـ 93.
12. منظور از «تحویل گرایی (Reductionism) ؛ یعنی تنزل و تقلیل دادن امری كه دارای ابعاد و جنبههای مختلف است به یك بعد آن؛ مثلاً دین به اخلاق و یا معرفت دینی (كه فقط بعدی از دین به شمار میرود و علاوه بر آن ابعاد دیگری هم دارد) فرو كاسته شود. منطق دانان مسلمان، این خطا (تحویل گرایی) را تحت عنوان «مغالطه كُنه و وجه» صورت بندی كرده اند.
13. ر. ك: وحیانی بودن الفاظ قرآن، موسی حسینی، پژوهشهای قرآنی، ش21 ـ 22، ص233.
14. اسراء/88.
15. هود/13.
16. یونس/38.
17. بقره/23.
18. طارق/13.
19. مزمل/5.
20. قیامت/18.
21. مزمل/4.
22. آل عمران/58.
23. صراطهای مستقیم، سروش، ص الف؛ ر. ك: نردبانهای آسمان، سید امیر اكرمی، كیان، ش40.
24. ر. ك: مدارا و مدیریت، سروش، (موسسه فرهنگی صراط) ص385 ـ 386.
25. صراطهای مستقیم، ص35.
26. قحطی مضامیان نامها، عبداللّه نصری، قبسات، سال دوم، شماره دوم، ص151.
27. یونس/47.
28. چهارده استدلال مخدوش به نفع تساوی ادیان، حسن رحیم پور ازغدی، كتاب نقد، ش4، ص315 ـ 316.
29. رعد/17.
30. صراطهای مستقیم، ص36 ـ 37.
31. ر. ك: پلورالیسم دینی در بوته نقد، آیت اللّه معرفت، اندیشه حوزه، ش16، ص21 ـ 22.
32. ر. ك: پلورالیزم تحویلی، علی رضا قائمی نیا، نشر الصادقین، ص49.
33. رعد/ 17.
34. نهج البلاغه، خطبه 50.
35. آل عمران/19.
36. آل عمران/85.
37. نهج البلاغه، حكمت 125.
38. فربهتر از ایدئولوژی، سروش، مؤسسه فرهنگی صراط، ص336 ـ 337.
39. مائده/3.
40. حجرات/17.
41. توبه/ 76.
42. آل عمران/19.
43. آل عمران/85.
44. عباس نیكزاد، صراط مستقیم، بوستان كتاب، ص82.
45. علامه محمد تقی جعفری، فلسفه دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص508.
 
بالا