:god17:
روايت شده: فاطمه (س) به اسماء بنت عُمَيْس فرمود: من ناپسند مى دانم آنچه را كه با آن جنازه ى زنان را حمل مى كنند (3) كه پارچه اى روى جنازه ى آنها مى اندازند و جسم آنها از زير پارچه پيدا است، و هر كس آن را ديد تشخيص مى دهد كه مرد است يا زن، من ضعيف شده ام و گوشت بدنم گداخته شده، آيا چيزى نمى سازى كه مرا بپوشاند.
اسماء گفت: آن زمان كه در حبشه بودم (4) مردم حبشه براى حمل جنازه چيزى را كه پوشاننده بدن بود ساخته بودند، اگر مى خواهى مثل آن را بسازم.
فاطمه (س) فرمود: آن را بساز.
اسماء تختى طلبيد و آن را به رو انداخت، سپس چند چوب از شاخه ى خرما طلبيد و آن را بر پايه هاى آن تخت، استوار كرد و سپس پارچه اى روى آن كشيد (شبيه عِمارى درآمد) و به فاطمه (س) عرض كرد: تابوتهاى مردم حبشه، اين گونه است.
فاطمه (س) آنرا پسنديد و به اسماء فرمود: خدا تو را از آتش دوزخ محفوظ بدارد، مانند اين تابوت براى من بسازد و مرا با آن بپوشان.
و نقل شده وقتى كه حضرت زهرا (س) آن تابوت را ديد خنديد، با توجه به اينكه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هيچگاه تبسّم (لبخند) نكرده بود و فرمود: اين تابوت، چقدر زيبا و نيكو است كه مانع مشخص شدن زن و مرد مى شود! (5)
3ـ گويا تابوت آن زمان همانند نردبانى بدون ديوار بوده، و جنازه را روى آن مى گذاشتند، و جنازه مشخّص مى شد.
4ـ اسماء همسر جعفر طيّار بود، و حدود پانزده سال همراه جعفر در حبشه به سر برد و بعد از شهادت جعفر، همسر ابوبكر شد، محمد بن ابوبكر پسر او است (مترجم).
5ـ كشفالغمّه ج 2 ص 67 به نقل از ابنعبّاس.
آوینی