♦♦♦♦ مـــــــرگ در نهج البلاغــــــــــــه ♦♦♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


1. زمان عمر معین
خلق الاجال فاطالها و قصرها، و قدمها و اخرها، و وصل بالموت اسبابها، و جعله خالجا لاشطانها، و قاطعا لمرائر اقرآنها. (خطبه 91)
مدت عمر هر كس را بیافرید و مقدر و معین كرد، پس آن را طولانی و كوتاه و مقدم و مؤ خر قرار داد. برای مرگ هر موجودی سبب ها و علت های همراه نمود، و مرگ را كشنده ریسمان های طولانی و قطع كننده بندهای بسیار محكم زندگی قرار داد.


2. حافظ انسان
كفی بالاجل حارسا. (حكمت 306)
اجل برای حفاظت انسان كافی است.


3. از بین برنده خوشی ها
ان الموت هادم لذاتكم، و مكدر شهواتكم، و مباعد طیاتكم، زائر غیر محبوب، و قرن غیر مغلوب، و واتر غیر مطلوب. قد اعلقتكم حبائله و تكنفتكم غوائله، و اقصدتكم معابله و عظمت فیكم سطوته و تتابعت علیكم عدوته، و قلت عنكم نبوته. فیوشك ان تغشا كم دواجی ظلله و احتدام علله. (خطبه 230)
مرگ لذت ها و خوشی های شما را از میان می برد و آرزوهای شما را تیره و تار می سازد و میان شما و هدف هایتان فاصله می اندازد، دیدار كننده ای است كه هیچ كس او را دوست ندارد و مبارزی است كه هرگز شكست نمی خورد و جنایتكاری است كه هرگز بازخواست نمی شود. هم اكنون بندهای دام خویش را (به دست و پای) شما انداخته. نزدیك است كه تاریكی سایه های مرگ و شدت دردهای آن شما را فرا گیرد.


4. مرگ میعادگاه نهایی
وای علی نفسه ان لا یضطربق شبح مما اولج فیه الروح، الا و جعل الحمام موعده، و الفنا غایته. (خطبه 165)
و وعده نموده خداوند متعال كه هیچ موجودی را كه روح در آن دمیده است (از وضع مقرر خود) دگرگونی نباشد، جز این كه مرگ را وعده گاه نهایی و فنا را پایان كار او قرار داده است.



32080344235947849341.gif



 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

5. بیچاره فرزند آدم !
مسكین ابن آدم! مكتوم الاجل، مكنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقه و تقتله الشرقه، و تنتنه العرقه. (حكمت 419)
بیچاره فرزند آدم ! زمان مرگش نامعلوم، علل بیماری اش ناپیدا، عملش محفوظ، پشه ای او را می آزارد و تابش آفتاب او را می كشد، و عرق بدنش بدبویش می سازد.


6. سپری نگاهدارنده
ان مع كل انسان ملكین یحفظانه، فاذا جا القدر خلیا بینه و بینه، و ان الاجل جنه حصینه. (حكمت 201)
همراه هر انسانی دو فرشته است كه او را محافظت می كنند، پس هنگامی كه تقدیر فرا رسد از او جدا شوند و اجل، سپری است نگاه دارند.


7. بی اعتباری دنیا
لو ان احدا ید الی البقا سلما او لدفع الموت سبیلا، لكان ذلك سلیمان بن داود علیه السلام الذی سخر له ملك الجن و الانس مع النبوه و عظیم الزلفُه. فلما استوفی طعمته، و استكمل مدته، رمته قسی الفنا بنبال الموت، و اصبحت الدیار منه خالیهً، و المساكن معطلهً، و ورثها قوم آخرون. (خطبه 182)

اگر كسی می توانست نردبانی برای جاودانگی پیدا كند، یا برای دفع مرگ راهی پیش گیرد، قطعا این شخص سلیمان بن داوود علیه السلام بود كه ملك جن و انس برای او مسخر بود، با منصب پیامبری و تقرب بزرگ به خدا. او هنگامی كه روزی خود را تمم كرد و مدت عمرش را به پایان رساند، كمان های فنان تیرهای مرگ را به طرف او نشانه گرفت. شهر از وی خالی گشت و مساكن از وجود او تهی شد و از كار افتاد و گروهی دیگر آن میراث ها را به ارث بردند.


32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

8. فاصله بهشت و جهنم
ما بین إحدكم و بین الجنه إوالنار الا الموت ان ینزل به. و ان غایه " تنقصها اللحظُه، و تدمها الساعه، لجدیره بقصر المدُه. و ان غائبا یحدوه الجدیدان: اللیل و النهار، لحری بسرعه الاوبه. و ان قادما یقدم بالفوز او اشقوُه لمستحق لافضل العدُه. (خطبه 64)
فاصله شما با بهشت یا جهنم بیش از فرا رسیدن مرگ نیست، زندگانی كه گذشت لحظات از آن می كاهد و مرگ آن را نابود می كند، حتما كوتاه خواهد بود، و سزاوار است كه كوتاه باشد. زندگی كه گذشت شب و روز آن را به پیش می برد و به زودی به پایان خواهد رسید و مسافری كه سعادت و یا شقاوت را به همراه دارد باید بهترین زاد و توشه را با خود بردارد.


9. سپری در برابر مرگ
ان علی من الله جنهً حصینهً، فادا جا یومی انفرجت عنی و اسلمتنی؛ فحینئذا لا یطیش السهم، و لا یبرا الكم. (خطبه 62)
خداوند برای من سپری محكم قرار داده است . چون روز مرگ من فرا رسد، آن سپر از من جدا شده و مرا به دست مرگ می سپرد. در آن هنگام، نه تیر به خطا رود و نه زخم بهبود یابد.


10. روزی و اجل مقدر
الی عبدالله بن العباس فانك لست بسابق اجلك، و لامرزوق ما لیس لك. (نامه 72)
خطاب به ابن عباس فرمود: نه بر مرگ پیشی می گیری و نه از آن چه روزی تو نیست خواهی خورد.


11. همه چیز فانی است
ماینجو من الموت من خافه، و لا یعطی البقا من احبه. (خطبه 38)
هر كس از مرگ بترسد از آن رهایی نیابد و هر آن كس كه زندگانی را دوست داشته باشد همیشه زنده نماند.


12. عظمت سختی های مرگ
ان للموت لغمرات هی افظع من ان تستغرق بصفه، او تعتدل علی عقول اهل الدنیا. (خطبه 221)
مانا مرگ سختی هایی دارد كه دشوارتر از آن است كه به وصف آید، یا خرده های مردم جهان بتواند آن را درك كند.




32080344235947849341.gif
 
بالا