در بررسی تفکر اسلام آمریکایی، نسبت به شناخت امام (ع) در می یابیم
که حرکت کردن و به حرکت کشاندن جامعه، زمینه سازی و تمهید برای ظهور معنایی ندارد.
در این تفکر، امام (ع) در حد یک خاطره در ذهن مسلمین وجود دارد که گاهی مشکلات مالی و یا درمانی آن ها را حل می کند.
در این فرهنگ، به علت عدم دسترسی به امام (ع) ، تبعیت از هدایت الهی معنایی ندارد،
وظیفه مسلمین تنها دعا کردن است و سکوت و رضایت در مقابل ظلم و جور، به امید مصلحی که خواهد آمد و البته زمان آن را نیز تنها خدا می داند و بس!
اسلام آمریکایی ، امام (ع) را مردود نمی شمارد، او را بزرگ و ارزشمند می داند.
در این تفکر، او فرزند رسول خداست، صاحب مقام والاست، مدحش واجب است و اینک خداوند او را برای محفوظ ماندن از شر دشمنان از نظر غایب ساخته و لذا راه انتفاع از ایشان «مسدود» است.
ظهورش به خواست الهی است و در «گروی رفتار ما نیست».
شناخت او واجب است.
مشخصات فردی، سال تولد، طول عمر، نسب فرزندان، مسکن، سیرت و صورت حضرت، مواریث ایشان، ویژگی های جسمی و مشخصات فردی و خانوادگی شان را می توان شناخت.
در اوقاتی که مربوطه به آن حضرت است برای ظهورشان می توان دعا کرد و در غیبت ایشان تنها انتظار کشید و صرفاً با دعا و ندبه ظهورشان را درخواست نمود.
وقایع مربوط به ایشان در دوران غیبت صغری و کبری را می توان دانست، نواب ایشان را می توان شناخت و در هر سال نیمه شعبان با برگزاری جشن ها و مراسم ویژه از مقام ایشان تجلیل به عمل آورد،
اما با چه کیفیتی، این موضوع مورد بحث ما است.
بر اساس این منظر ظهور هنگامی خواهد بود که ظلم و جور جهان را پر کند،
لذا شوریدن علیه ظلم و جور جایگاهی ندارد
و از آن جا که خداوند ، خود یک شبه امر ظهور را فراهم می آورد، زمینه سازی برای ظهور نیز معنایی ندارد،
چرا که رفتار در چنین حدی برای مسلمان لازم نیست و تنها انتظار است که او را از زمره پیامبران و صدیقان و صالحان قرار خواهد داد!
گویی که پیامبران و خوبان گذشته نیز همچون انسان های منفعل، در امور جامعه ناتوان و ناکارآمد بوده و به انتظار ساکن بسنده کرده اند.
در بررسی تفکر اسلام آمریکایی، نسبت به شناخت امام (ع) در می یابیم که:
حرکت کردن و به حرکت کشاندن جامعه، زمینه سازی و تمهید برای ظهور معنایی ندارد.
در این تفکر، امام (ع) در حد یک خاطره در ذهن مسلمین وجود دارد که گاهی مشکلات مالی و یا درمانی آن ها را حل می کند.
در این فرهنگ، به علت عدم دسترسی به امام (ع) ، تبعیت از هدایت الهی معنایی ندارد،
وظیفه مسلمین تنها دعا کردن است و سکوت و رضایت در مقابل ظلم و جور، به امید مصلحی که خواهد آمد و البته زمان آن را نیز تنها خدا می داند و بس!
چنین تفکری در اعلی ترین حد خویش، امام را تنها، شخصیتی برا تقدیس و احترام و تحسین می داند.
در چنین فرهنگی ، به لحاظ درد و رنجی که به دلیل نبودن امام (ع) بر مسلمین رسیده است،
شعر های احساسی – و نه سخنان تبیینی و تحلیلی در موضوع چگونگی پایان دوره غیبت- همراه با آه و ناله فراوان از دوری حضرت، فراوان دیده می شود.
برداشت های این چنینی از اسلام، اصولاً به حرکت منجر نمی شود.
این گونه تفکرات نسبت به مهدویت ، هیچ گاه برای منافع افراد جبهه باطل یعنی آمریکا و دیگر قدرتمندان جهانی ضرری ندارد
و بلکه در برخی موارد، توجیه کننده فعل آنها نیز می باشد،
لذا صرف «توصیف کردنِ شناسنامه ای امام زمان عج» ، رفتاری است که رد زمره رفتارهای اسلام آمریکایی محسوب می گردد و نه اسلام ناب محمدی (ص) .
منبع: " راه فردا در مقایسه اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی " تألیف سعید اصفهانیان