آیا باید گربه رو دم حجله کشت؟!!

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"



:god12:
سلام به همه

چند وقته که ناخودآگاه ذهنم مشغوله یه موضوعیه...

اینکه آیا باید گربه رو دم حجله کشت؟!!

خیلی زیاد اینو شنیدیم.. هنگام بستن قرارداد.. وقتی با یه نفر دوست میشیم.. تو اکثر روابط اجتماعی و خصوصی.

اما بیشتر از همه تو بحث ازدواج.. اطرافیان خانوم میان بهش این نصیحتو می کنن!!

البته اطرافیان آقا هم بیکار نمی شینن..!

ولی این اصلا جالب نیست برام ... ینی اصن معنیشو درک نمی کنم!

به نظر شما یعنی چی؟ لازمه که گربه رو بکشیم یا نه؟!

منتظر نظراتون هستم!

:joda28:

fu2187-300x294.jpg



:joda28:



 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
نه گناه داره گربه رو نکشین :(
عاقا من اعتراض دارم یه حیوون دیگه بکشین خب:p
به نظرم بستگی داره
بعضی وقتا لازمه
گاهی هم اعتماد ومحبت بیشترین گربه رو میکشه خودش
:D
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ضمن سلام و عرض ادب خدمت ضحای عزیزم، من از جمله "گربه رو باید دم حجله کشت" یه خاطره بامزه دارم::">

دو سال پیش ما برای جشن عروسی پسر خالم رفته بودیم شهرستان، فردای روز عروسی ما هنوز هم خونه ی خاله تشریف داشتیم(کنگرو خورده بودیم لنگرو انداخته بودیم):38:

خلاصه اینکه ناهار خوردیمو، بعد ناهار من خواستم سفره رو پاک کنم، یکی از دخترای فامیل اومد پیشمو شروع کردیم شوخیو خندیدن، دختره اصرار داشت من عروس رو صدا بزنم تا بیاد سفره رو پاک کنه،همشم میگفت عروسو باید دم حجله کشت:D

دست بر قضا در حال خندیدنو بحث سر کشتن عروس خانوم و گربه دم حجله بودیم دیدیم که عروس جان پشت سرمونن و با نگاهی غضب آلود مارو نگاه میکنن. :nervose: این شد که عروس کشته نشد:D



ولی خداییش آدم وقتی وارد زندگی میشه نباید به فکر کشتو کشتار باشه. اگه نیتتو صاف کنی و با صداقت پیش بری.خدا هم یارته
:67:
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
به نظر من اصلا این حرف حرف درستی نیست آدم باید با محبت با دیگران رفتار کنه هر کسی به موقعش وظیفشو انجام بده احتیاجی به کشتو کشتار نیست ازدواج باید آرامشو به دنبال داشته باشه نه اینکه همیشه به فکر انتقام گرفتن باشیم :67:
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
ضمن سلام و عرض ادب خدمت ضحای عزیزم، من از جمله "گربه رو باید دم حجله کشت" یه خاطره بامزه دارم::">

دو سال پیش ما برای جشن عروسی پسر خالم رفته بودیم شهرستان، فردای روز عروسی ما هنوز هم خونه ی خاله تشریف داشتیم(کنگرو خورده بودیم لنگرو انداخته بودیم):38:

خلاصه اینکه ناهار خوردیمو، بعد ناهار من خواستم سفره رو پاک کنم، یکی از دخترای فامیل اومد پیشمو شروع کردیم شوخیو خندیدن، دختره اصرار داشت من عروس رو صدا بزنم تا بیاد سفره رو پاک کنه،همشم میگفت عروسو باید دم حجله کشت:D

دست بر قضا در حال خندیدنو بحث سر کشتن عروس خانوم و گربه دم حجله بودیم دیدیم که عروس جان پشت سرمونن و با نگاهی غضب آلود مارو نگاه میکنن. :nervose: این شد که عروس کشته نشد:D



ولی خداییش آدم وقتی وارد زندگی میشه نباید به فکر کشتو کشتار باشه. اگه نیتتو صاف کنی و با صداقت پیش بری.خدا هم یارته
:67:

آسمان جان خدا رحم کرده بجای عروس و گربه شما دو تا رو نکشتن:p
 
بالا