تفاوت سادات هاشمی و عباسی

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
[h=2]تفاوت سادات هاشمی و عباسی[/h]
حضرت ابو الحسن ، امام موسى بن جعفر علیهما السلام در جمع بعضى از اصحاب خاصّ، فرمود:


روزى هارون الرّشید مرا احضار كرد و چون بر او وارد شدم سلام كردم ، وى پس از آن كه جواب سلام مرا داد؛ گفت :
آیا ممكن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند؟!



گفتم :
مواظب باش و تقواى الهى را رعایت نما، مبادا سخن بى محتواى دشمنان ما را بپذیرى ، اگر صلاح مى دانى حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله بخوانم !



هارون گفت :
مانعى نیست .



اظهار داشتم :
پدرم از پدران بزرگوارش ، از جدّم رسول خدا صلوات اللّه علیهم نقل فرمود:
همانا چنانچه بدن خویشان با یكدیگر تماس پیدا كنند، تحریك و آرامش به وجود مى آورد؛ بنابر این دستت را در دست من قرار ده ؛


و سپس جلو رفتم و هارون دست مرا گرفت و كنار خود نشانید و گفت :
دیگر وحشتى نداشته باش ، راست گفتى و نیز جدّت راست گفته است ، سكون و آرامش پبدا كردم و دوستى تو در دلم جاى گرفت ، اكنون سئوال هایى را مطرح مى كنم كه كسى پاسخ آن ها را نمى داند، چنانچه جواب صحیحى دادى ، تو را آزاد مى گذارم و پس از این ، سخن هیچ كسى را بر علیه تو اهمیّت نمى دهم .



گفتم :
آنچه مى خواهى سئوال كن ، اگر در امان بودم پاسخ مى گویم .



هارون اظهار داشت :
چناچه راست گفتى و جواب از روى تقیّه نبود در امان خواهى بود.
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
و سپس گفت :
به چه دلیلى شما بر ما ترجیح داده شده اید؛ و بر ما برترى دارید؟ و حال آن كه ما و شما از نسل عبدالمطّلب هستیم و پسر عمو خواهیم بود.



در پاسخ گفتم :
به جهت آن است كه عبداللّه و ابوطالب از یك پدر و مادر بوده اند؛ ولى عبّاس ، مادرش غیر از مادر آن دو نفر بود و فقط از جهت پدر یكى هستند.




سپس گفت:
چگونه به خود اجازه مى دهید كه مردم شما را پسران حضرت رسول بنى الرّسول نامند و حال آن كه شماها فرزندان علىّ بن ابى طالب علیه السلام هستید و انسان از ناحیه پدر به اجداد خود منسوب مى شود و مادر نقشى ندارد؟

در جواب هارون چنین اظهار داشتم :
چنانچه رسول اللّه صلى الله علیه و آله زنده گردد و دختر تو را براى خود خواستگارى نماید، آیا قبول مى كنى؟



پاسخ داد:
بلى .



گفتم :
ولى چنانچه از من خواستگارى نماید، نمى پذیرم .



هارون گفت :
چرا؟



جواب دادم :
چون من توسّط او متولّد شده ام ، لیكن تو از دیگرى به دنیا آمده اى .



پس از آن ، هارون الرّشید پرسید:
چگونه خود را ذرّیّه رسول اللّه مى نامید؛ و حال آن كه ذُرارى (و نسل) شخص به وسیله مرد شناخته مى شود و شماها فرزندان دختر رسول اللّه مى باشید؟



از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا معذور دارد، ولى او نپذیرفت و اصرار ورزید تا پاسخ گویم ؛ و نیز افزود:
شما فرزندان علىّ ابن ابى طالب علیه السلام هستید؛ چرا خودتان را رئیس و رهبر مسلمین و ذرارى رسول اللّه - صلوات اللّه علیه - معرّفى مى كنید؟!



در جواب گفتم :
به خدا پناه مى برم از شرّ شیطان ، خداوند عیسى علیه السلام را از ذرّیّه حضرت ابراهیم و داود و موسى و سلیمان :S (31): معرّفى كرده است ، اكنون بگو كه عیسى كیست ؟



هارون پاسخ داد:
عیسى پدر نداشت .




گفتم :
بنابر این از طریق مادرش ، مریم ، از ذُرارى انبیاء :S (31): قرار گرفته است .


و همچنین ما نیز از طرف مادر ذرّیّه پیغمبر خدا مى باشیم ، آیا كفایت مى كنى یا بیفزایم ؟



گفت :
توضیح بیشترى بده ؟


گفتم :
آن هنگامى كه رسول خدا صلوات اللّه علیه خواست با نصارى مباهله نماید، اظهار داشت : فقط پسران و زنان و خودمان باشیم و درباره یكدیگر نفرین نمائیم ؛ و تنها حسن ، حسین ، علىّ و زهراء علیهم السلام را همراه برد؛ پس همانطور كه امام حسن و حسین را فرزند خود نامید، ما هم فرزند و ذرّیّه او هستیم .



در پایان ، هارون الرّشید مرا تحسین كرد و گفت :
مشگلات و خواسته هاى خود را مطرح نما كه برآورده خواهد شد.



گفتم :
اوّلین خواسته من این است كه اجازه دهى پسز عمویت به حرم جدّش ، كنار اهل عیالش باز گردد؟



در جواب اظهار داشت :
بررسى كنیم .



در ادامه روایت گفته شده است كه هارون دستور داد تا حضرت را نزد سندى بن شاهك محبوس نمایند.
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان



منبع : عیون أخبار الرّضا علیه السلام ، ج 1، ص 81؛ اختصاص شیخ مفید، ص 54؛ بحارالانوار، ج 48، ص 121، ح 1، و ص 125، ح 2؛ مدینة المعاجز، ج 6، ص 427، ح 2080؛ اءعیان الشّیعة، ج 2، ص 8؛ ینابیع المودّة، ج 3، ص 117. (نقل از کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم علیه السلام»، عبدالله صالحی)
 
بالا