فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق (ع) (3 )

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=2] [/h]
ج) امامت در قرآن

یکی از پرسشهایی که امروزه مطرح است و وهابیّت نیز به شدت به آن دامن میزند، این است که چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟ این پرسش در زمان حضرت صادق(ع) نیز مطرح شد. راوی پرسید: مقصود از این آیه چیست؟ )یا أَيّهَا الّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَ أَطيعُوا الرّسُولَ وَ أُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمْ( [61]؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا و رسول خدا و صاحبان امر را اطاعت کنید».

حضرت صادق(ع) فرمود:
«إيّانا عنَى خاصة ، أمَرَ جَمِيعَ المُؤمنينَ إِلى يَوْمِ القِيامَة بِطاعتنا؛ خدا فقط ما (اهل بیت) را قصد کرده است و مؤمنان را تا روز قیامت دستور داده که از ما اطاعت کنند».

در جای دیگر فرمود: این آیه دربارۀ علی بن ابیطالب ، حسن و حسین(ع) نازل شده است. راوی پرسید: مردم میگویند: چرا نام علی(ع) و اهل بیت در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمود: به آنها بگو : خداوند در قرآن امر به نماز کرد، ولی نفرمود: سه رکعت و یا چهار رکعت است؛ تا اینکه پیامبر تفسیر فرمود (و تعداد رکعات نماز را بیان کرد)، و آیه زکات نازل شد و خداوند اسم نبرد که از هر چهل درهم، یک درهم است تا اینکه پیامبر(ص) آن را تفسیر کرد، و دربارۀ حج آیه نازل شد و نفرمود هفت بار دور خانه طواف کنید؛ تا اینکه رسول خدا(ص) آن را تفسیر کرد و آیۀ ) أَطيعُوا اللّهَ وَ أَطيعُوا الرّسُولَ وَ أُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمْ( ]نیز[ دربارۀ علی، حسن و حسین(ع) نازل شد، (ولی اسمی از آنها برده نشده است). سپس رسول خدا(ص) دربارۀ علی(ع) فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلیٌّ مَولاه» و فرمود: «اوصیکُمْ بِکِتابِ الله و اَهْلِ بیتی...؛ شما را به قرآن و اهل بیتم توصیه میکنم؛ زیرا من از خدا خواستم که آن دو از هم جدا نشوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند. خدا نیز آن را به من عطا کرد» و فرمود: «شما به اهل بیت من چیزی یاد ندهید؛ زیرا آنها داناتر از شما هستند»، و فرمود: «آنها، شما را از باب هدایت خارج نمیسازند و به گمراهی داخل نمیکنند».

اگر رسول خدا ساکت میشد و بیان نمیکرد که اهل بیتش چه کسانی هستند، به راستی آل فلان و آل فلان، خود را اهل بیت معرفی میکردند، (و لکن پیامبر بیان کرد) و قرآن در تأیید او فرمود: «همانا خدا اراده کرده است پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد»[62]؛ در حالی که علی، حسن، حسین و فاطمه(س) جمع بودند. پس پیامبر آنها را زیر عبا قرار داد و فرمود: «خدایا! برای هر پیامبر، اهل و ثقل بوده است: و هَؤلاءِ اَهْلُ بَیتی و ثِقلی....؛ اینها اهل بیت و ثقل من هستند...».

ام سلمه عرض کرد: من جزء اهل بیت شما نیستم؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«تو بر خیر هستی، ولکن اهل بیت من همینها هستند».[63]

در حدیث دیگر فرمود:
«مراد از اولی الأمر، علی و حسن و حسین، سپس علی بن حسین و بعد محمد بن علی است، سپس امر چنین ادامه مییابد؛ چرا که زمین خالی از امام نمیشود».[64]
فضیل از امام صادق(ع) پرسید: مقصود از آیه ) إِنّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلّ‏ِ قَوْمٍ هادٍ(؛ «تو فقط ترساننده هستی و برای هر قومی هدایتگری است، چیست؟ فرمود:
«کلّ اِمام هادٍ للقرآن الّذی هُوَ فیهِم؛ مقصود امامی است که مردم را به قرآنی که بین آنهاست، هدایت میکند».[65]

در موارد فراوان حضرت صادق(ع) مصداقهای حقیقی آیات قرآن را «امامان» دانسته است.
حضرت صادق(ع) فرمود: )أَفَمَنِ اتّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ...( [66]، «همان ائمه هستند» و فرمود: )وَ يَقُولُ اْلأَشْهادُ([67]، «اشهاد، ما هستیم»، و فرمود: ) مِنْ كُلّ‏ِ أُمّةٍ شَهيدًا( [68]، «و ما گواهان بر این امتیم» و اینکه خدا فرمود: )في جَنْبِ اللّهِ([69]، «جنب الله ماییم»، و سخن خدا که فرمود: ) وَ كُونُوا مَعَ الصّادِقينَ([70]، «با صادقان باشید، به این معناست که با آل محمد باشید». و سخن خدا که فرمود: )إِنّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ([71]، «مقصود، ولایت است».[72]

بریدة بن معاویه از سخن خداوند که میفرماید: )وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ([73] ؛ «تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند» پرسید. حضرت صادق(ع) و یا حضرت باقر(ع) فرمود: «فرسولُ الله اَفْضُل الرّاسخینَ فیِ العِلم...؛ رسول خدا برترین راسخان است که خداوند به او تمام آنچه لازم بود، نازل فرمود و تأویل آن را هم به او تعلیم داد و نمیشود که خداوند چیزی را نازل کند و تأویل آن را نیاموزد و اوصیای پیامبر بعد از او تمام آن (تأویلات) را میدانند». آن گاه فرمود: «قرآن خاص و عام، محکم و متشابه، و ناسخ و منسوخ دارد که راسخان در علم (فقط) آن را میدانند».[74]


 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق (ع) (3 )

[61] . نساء / 59.
[62] . احزاب/ 33.
[63] . تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، ج1، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج1، ص462و463.
[64] . همان، ص 463.
[65] .کافی، ج1، ص191، کتاب الحجه، ح1.
[66] . آل عمران / 162.
[67] . هود / 18.
[68] . نحل / 84.
[69] . زمر / 56.
[70] . توبه / 119.
[71] . سباء / 46.
[72] . مناقب، ج4، ص194و195.
[73] . آل عمران / 7.
[74] . کافی، ج1، ص 213، کتاب الحجه، باب الراسخون، ح2؛ اعلام الهدایه، ج8، ص 234
 
بالا