♦♦ قصه هایی از نهج البلاغه - راه و رسم زندگی ♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

یکی از دوستان علی ـ علیه السلام ـ بنام «علاء بن زیاد» در بصره سکونت داشت و بیمار گردید.
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ به عیادت او رفت، وقتی خانه عریض و طویل و وسیع علاء را دید، فرمود: «این خانه با این همه وسعت را در این دنیا برای چه می خواهی؟ با این که در آخرت به آن نیازمندتر هستی؟!».

سپس فرمود: «آری مگر این که بخواهی به این وسیله به آخرت برسی (آن را پل معنویات قرار دهی) مانند آن که:

1. در این خانه از مهمان پذیرایی کنی؛
2. صله رحم نمایی؛
3. حقوق واجب خود (مانند زکات) را از این خانه خارج کرده و به اهلش برسانی، «فاذا انت قد بلغت بها الاخره؛ که در این صورت، با داشتن همین خانه هم به آخرت نائل شده ای».

علاء، عرض کرد: «ای امیرمؤمنان! از برادرم (عاصم بن زیاد) پیش تو شکایت می کنم!
امام فرمود: برای چه؟ مگر چه کرده؟
علاء عرض کرد: عبائی ناچیز پوشیده و از دنیا کناره گرفته است.

علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «او را نزد من بیاور». وقتی که عاصم به حضور علی ـ علیه السلام ـ آمد، حضرت به او رو کرد و فرمود:

«یا عدیّ نفسه! لقد استهام بک الخبیث، اما رحمت اهلک و ولدک...؛ ای دشمنک جان خود، شیطان بر تو راه یافته و تو را صید کرده است، آیا به خانواده ات رحم نمی کنی؟! تو خیال می کنی خداوند که زندگی طیّب و خوب را بر تو حلال کرده، دوست ندارد از آن بهره مند شوی؟! انت اهون علی الله من ذلک؛ تو بی ارزش تر از آنی که خداوند با تو چنین کند».

عاصم عرض کرد: «ای امیرمؤمنان! ولی تو با این لباس خشن و غذای سخت و ناگوار به سر می بری» (و من از تو پیروی می کنم).

امام فرمود: عزیزم! من مثل تو نیستم، ان الله تعالی فرض علی ائمه العدل ان یقدّروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیع بالفقیر فقره؛ خداوند متعال بر پیشوایان عدل و حق، واجب کرده است که بر خود سخت گیرند، و شیوه زندگی شان را هماهنگ با وضع زندگی طبقه ضعیف مردم قرار دهند، تا ناداری و فقر، فقیر را از جا بدر نبرد.1

ناداری فقیر، موجب نافرمانی او از خدا نشود و تنگدستی و فشار زندگی موجب آن نشود که به فقیران سخت بگذرد.
به این ترتیب امام علی ـ علیه السلام ـ در این فراز، چندین درس آموخت: 1. عیادت بیمار؛ 2. نهی از افراط و تفریط در زندگی؛ 3. پل قرار دادن دنیا برای آخرت؛ 4. تعیین وظیفه رهبران حق در انتخاب زندگی ساده.
در حدیث کافی آمده: عاصم پس از شنیدن سخن امام، بی درنگ آن را پذیرفت، عبای خشن را کنار گذاشت و لباس نرم پوشید.2



..........

1. خطبه 209 نهج البلاغه.
2. اصول کافی، ج1، ص411.


faswel9.gif

 
بالا