نقد وبررسی اخلاقیات و تربیت نفس در عرفان شیعی

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

موضوع اخلاق در بین عرفایکی از اصول بدیهی است که نیازی به تدوین قانون نداردو این اصل باید از جانب هر مدعی و سالک رعایت شودو اما اخلاقیات و تربیت انسانی در عرفان شیعی از این جا اغاز میشود که:
انسان برای وصول به «مقصداصلی » نیازمند به تربیت الهی است و بدیهی است که بدون آن هیچ وصولی نیست و تربیت الهی درمرتبه کامل آن در دست پیامبر و امامان معصوم :S (31): است و تا این تربیت نباشد،کمالی برای هیچ کس متصور نمی باشد و لذا در دعا می خوانیم:
«اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی...» (1) .
«خدایا خودت را به من معرفی کن که اگر خودت را به من معرفی نکنی، رسولت رانمی شناسم. خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی، حجت ترا نمی شناسم. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی ازدینم گمراه می شوم ».
پس لازمه معرفه الله، معرفت پیامبر وامام است و «معرفه الله » بدون معرفت پیامبر وامام سودمند و نتیجه بخش نیست زیرا چون «معرفه الله » بدون ولایت، درواقع «معرفه الله » نیست، بلکه تصور معرفت الله است.
از امام حسین(ع) نقل شده است که فرمود: «یا ایها الناس ان الله ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه و اذا عبدوه استغیثوا بعبادته عن عباده من سواه فقال له رجل بابی انت و امی یابن رسول الله ما معرفه الله؟ قال: معرفه اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته » (2) .
«ای مردم، خداوند بندگان را جز به منظور معرفت نیافرید. و اگر خدای خود رابشناسد بناچار سر به عبادت او خواهند گذاشت و چون او را عبادت کنند، با عبادت او از عبادت دیگران بی نیاز می گردند. مردی (در آن حال) از امام پرسید: ای فرزندرسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، مقصود از معرفت خداوند چیست؟
فرمود: مقصود آن است که مردم هر زمان امام واجب الطاعه خود را باز شناسند».
البته رسیدن به هر چیز تنها از راه آن و باب آن میسر خواهد بود و خداوند چنان قرار داده است که آنان «باب الله » و «باب معرفه الله » باشند.
«من اراد الله بدا بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم ».
«کسی که خدا را بخواهد از شما آغاز می کند، کسی که یگانه اش بداند از شمامی پذیرد و کسی که قصد او کند متوجه به شما گردد» (3) .
«بکم فتح الله و بکم یختم الله..» «به شما گشود خداوند در (علم و سعادت را)
و به شما ختم کرد». «من اتاکم نجی و من لم یاتکم هلک » «آن که سراغ شماخاندان آمد نجات یافت و آن که شما را ترک نمود، هلاک گردید».
امام باقر(ع) فرمود: «بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحدالله تبارک وتعالی و محمد حجاب الله تبارک و تعالی » (4) .
به وسیله ما خدا پرستش شد و به وسیله ما خدا شناخته شد و به وسیله ما خدای تبارک و تعالی یگانه شناخته گردید و محمد(ص) پرده دار خدای تبارک و تعالی است(تا واسطه میان او و مخلوقش باشد»).
و در روایت دیگر می فرماید:
«نحن حجه الله و نحن باب الله و نحن لسان الله و نحن وجه الله و نحن عین الله فی خلقه و نحن ولاه امرالله فی عباده » (5) .
«ما حجت خدائیم ما باب خدائیم، ما زبان خدائیم، ما وجه خدائیم، ما دیده خدادر میان خلقش می باشیم، مائیم سرپرستان امر خدا در میان بندگانش ».
از شرائط «خداشناسی » پیامبر شناسی وامام شناسی است و بدون شناخت پیامبروامام درجه کامل خداشناسی ممکن نیست.
«ابو حمزه » می گوید: امام باقر(ع) به من فرمود:
«انما یعبدالله من یعرف الله فاما من لا یعرف الله فانما یعبده هکذا ضلالا. قلت:
جلعت فداک فما معرفه الله؟ قال: تصدیق الله عزوجل و تصدیق رسوله و مولاه علی(ع)
و الائتمام به و بائمه الهدی و البراه الی الله عزوجل من عدوهم هکذا یعرف الله عزوجل » (6) .
«همانا خدا را کسی پرستد که او را بشناسد واما کسی او را نشناسد او رااینگونه (مانند عامه مردم) گمراهانه می پرستد. عرض کردم قربانت گردم معرفت خداچیست؟ فرمود: باور داشتن خدای عزوجل و باور داشتن پیغمبرش(ص) و دوست داشتن علی(ع) و پیروی از او و از ائمه هدی :S (31): و بیزاری جستن به خدای عزوجل از دشمن ایشان، آری خداوند عزوجل این چنین شناخته می شود».
در روایت دیگر می فرماید:
«انما یعرف الله عزوجل و یعبده من عرف الله و عرف امامه منا اهل البیت و من لا یعرف الله عزوجل ولا یعرف الامام منا اهل البیت فانما یعرف و یعبد غیرالله هکذا و الله ضلالا» (7) .
«تنها کسی خدای عزوجل را شناسد و پرستش کند که هم خدا را بشناسد و هم امام از ما خاندان را و کسی که خدای عزوجل را نشناسد وامام از ما خاندان را نشناسدغیر خدا را شناخته و عبادت کرده است این چنین (مانند عامه مردم) که به خداگمراهند به این معنی خدائی که به وسیله غیر ائمه هدی :S (31): معرفی شود، جوان خوش سیمائی است که در قیامت برای مردم جلوه گری کند، پس هر که به چنین خدائی معتقد باشد حقا که خدا را نشناخته است ».
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : نقد وبررسی اخلاقیات و تربیت نفس در عرفان شیعی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

به برکت پیروی از اهل بیت :S (31):، همه ما تا حدی راه سعادت را از شقاوت تشخیص می دهیم. اما آنچه که در نظر ما کوچک و کم ارزش به حساب می آید، برای کسانی که از این معارف بی بهره اند، مانند گوهر گران بهایی است که باید مدت ها زحمت بکشند تا به آن دست بیابند. به برکت اهل بیت علیهم السلام، این گوهرها به راحتی به دست ما رسیده است. متاسفانه به همین دلیل، گاهی در زندگی به آنها چندان اهمیت نمی دهیم و آنها را خوب به کار نمی گیریم; تصور می کنیم برای رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزی گشت که نه در کتابی باشد و نه کسی درباره آن بحثی کرده باشد. ولی چنین نیست. آنچه برای سعادت ما اهمیت داشته، در کتاب و سنت بیش تر بر آن تاکید گردیده و به صورت واضح تر بیان شده است; زیرا خدا خود می خواهد که بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین، نباید آنها را کم اهمیت تلقی کنیم و دنبال چیزهایی عجیب و غریب باشیم.
محاسبه نفس

یکی از موضوعاتی که در روایات بر آن بسیار تاکید گردیده و علمای اخلاق درباره اش بسیار بحث کرده اند، مساله «محاسبه نفس » است. در این روایت نیز بر این مساله تاکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند. بهترین موقع برای این کار شب هاست که پیش از خواب، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تامل کنیم و ببینیم که آیا کارهایی که انجام داده ایم درست بوده است یا نه. اگر خطایی انجام داده ایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.
امام صادق علیه السلام در این روایت به این جندب می فرمایند: «یاابن جندب، حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة »; (1) ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را می شناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد; اگر کار خوبی در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایی نگردد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : نقد وبررسی اخلاقیات و تربیت نفس در عرفان شیعی

عامل وادار سازنده انسان به محاسبه

امام صادق علیه السلام در این روایت، بر این نکته تاکید دارند که هر مسلمانی که ما را می شناسد، خود را به ما منتسب می کند و می خواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهای خود را وارسی کند. این از جمله ویژگی هایی است که خدای متعال به روح انسان عطا کرده که می تواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یکی از مسائلی است که بسیاری از فیلسوفان جهان در آن متحیر مانده اند. هر کس معمولا می تواند به جز خود نظر داشته باشد و به او بنگرد، اما اینکه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگی های مهم روح آدمی است. کسانی که درباره معرفت نفس مطالعاتی دارند، به خوبی به این واقعیت پی برده اند که انسان موجودی است که می تواند خود را تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و... . اینکه این چه خصوصیتی است نیاز به بحثی مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکی از الطاف خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین، مورد تاکید است که در هر شبانه روز، دست کم، یک بار اعمال خودرابررسی کند; ببیندآیا کار خوبی انجام داده است یا نه.
طبق این روایت، انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر کار خوبی در اعمالش مشاهد کرد، توجه داشته باشد که لطفی از جانب خداست، از او توفیق بخواهد که آن کار را بیش تر انجام دهد. در روایات دیگری آمده است که در چنین حالتی، ابتدا خدا را شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهای بهتر و بیش تری انجام دهد. اگر هم لغزشی در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهی توبه لوازمی دارد; مثلا، اگر عملی از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقی از کسی ضایع ساخته، ادا کند و یا چنانچه کار زشت دیگری انجام داده، آن را جبران نماید تا کارهای بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.
امام صادق علیه السلام در کلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نکته را هم متذکر می شوند که «لئلا یخزی یوم القیمة »; تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب می کند تا ما توجه نمانیم و کاری نکنیم که در قیامت رسوا شویم. در آن صورت، دیگر راهی برای جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد. از نظر روحی، چنین هشدارهایی مهم و مؤثر است; زیرا تا وقتی انسان سود یا ضرر کاری را درک نکند نسبت به انجام یا ترک آن رغبتی نشان نمی دهد. عاملی که انسان را وادار به انجام کاری می کند، نوعی نفع و مصلحتی است که از کار عاید او می شود. یا آنچه او را از انجام آن باز می دارد، ترس از گرفتاری است. اگر بخواهیم برنامه صحیحی اجرا کنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسم نماییم تا انگیزه ای برای انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسائل و در نتیجه، کار بدون انگیزه موجب می شود انسان تنبل بار بیاید و مسائل را جدی نگیرد. بنابراین، برای جلوگیری از پشیمانی - که از هر عذابی دردناک تر است - انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگی کند.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : نقد وبررسی اخلاقیات و تربیت نفس در عرفان شیعی


یکی از اسم های قیامت، «یوم الحسرة » است. مساله پشیمانی به قدری مهم است که یکی از نام های قیامت بدان خوانده شده است. یکی دیگر از نام های ان «یوم الحساب » است. اگر انسان توجه نداشته باشد که روزی به کارهایش رسیدگی می شود و از او حساب می کشند، احساس مسؤولیت نمی کند و به فکر نمی افتد که به کارهایش سرو سامانی بدهد، کاری را ترک کند یا به کاری همت گمارد. اما اگر بداند که مساله جدی است، به جزئیات کارهایش هم رسیدگی می کند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامت به دلیل فراموشی روز حساب است; همان فراموشی که موجب می شود انسان مرتکب کارهایی شود که در نهایت، عذاب ابدی به دنبال داشته باشد: «ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب »(ص:26)عذاب برای کسانی است که روز حساب را از یاد برده اند، هر چند ممکن ست به آن اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمی گذارد.
قرآن کریم داستان دو برادری را نقل می کند که یکی از آنها بی بند و بار بود و دراموالش، حساب و کتابی نداشت. برادرش هر قدر به او سفارش می کرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد، می گفت: «ما اظن الساعة قائمة و لئن رددت الی ربی لاجدن خیرا منها منقلبا»(کهف:36); تصور نمی کنم قیامتی برپا شود و اگر به فرض (هم خدا و قیامتی باشد و) من به سوی خدای خود باز گردم، در آن جهان نیز از این دنیا منزلی بهتر خواهم یافت. قرآن با اشاره به این داستان، می خواهد بگوید: چنین اعتقادی به معاد فایده ای ندارد; زیرا رکن اساسی اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. ما همه در آن جهان زنده می شویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، و گرنه صرف اعتقاد به زنده شدن کارآیی ندارد. لازمه این چنین اعتقادی هم توجه به عاقبت کار از همین دنیاست. بنابراین،درروایتی پیامبرصلی الله علیه وآله می فرمایند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»; (2) پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.
اگر چنین باوری در انسان وجود داشته باشد که روزی به همه اعمالش رسیدگی می گردد و مطابق آنها دقیقا پاداش یا کیفر داده می شود، به فکر محاسبه نفس خود می افتد و از خود حساب می کشد.
مراحل محاسبه

مساله محاسبه نفس به قدری مهم است که حتی برخی از علما در این باره کتاب هایی نوشته اند. در این باره، آیات و روایات بسیاری داریم و بحث های فراوانی درباره اش انجام گرفته است. در کتاب های اخلاقی، دستورالعمل هایی به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند.
محاسبه چهار مرحله دارد:
اول مشارطه است; یعنی، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایفش را به خوبی انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.
دوم مراقبه است; یعنی، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطی نکند.
سوم محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهای خود برسد; بررسی کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهی داشته است.
چهارم معاتبه است.(برخی از علمای اخلاق این مرحله را برای محاسبه ذکر کرده اند.) یعنی، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتی در رفتارش شد، خود را تنبیه کند تا لغزش هایش جبران شود; مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغی انفاق کند یا قدری قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگری انجام دهد تا مافات جبران شود.
اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نقش حساب کشیدن از خویش است; اگر کار خوبی انجام داده بودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فکر تدارک آن بیفتیم
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : نقد وبررسی اخلاقیات و تربیت نفس در عرفان شیعی

نکاتی در باب محاسبه

در این باره، نکات مهم دیگری نیز وجود دارد:
الف - اجتناب از گناه
اول اینکه انسان درباره گناه بیش تر بیندیشد که اصلا گناه یعنی چه؟ وقتی اعتقاد ما است که خداوند ما را آفریده و به ما اختیار انتخاب خوب و بد داده، راه خوب و بد را هم به ما نشان داده، عالم دیگری نیز وجود دارد که در آن، به کارهایمان رسیدگی می شود - کیفر و پاداش می بینم - معنایش این است که باید از سرمایه عمری که در اختیار دادیم به بهترین شکل، استفاده کنیم. این همان فلسفه زندگی انسان است. دین چنین دیدگاهی دارد: ما به این دنیا پا گذاشته ایم تا امتحان شویم، طی مراحلی خودسازی کنیم و به کمال برسیم تا در زندگی ابدی، از نتایج آن بهره مند گردیم. بنابراین، باید توجه داشته باشیم که زندگانی این جهانی موقتی و در حکم زندگی جنینی نسبت به زندگی دنیوی است. همان گونه که نطفه فقط چند ماهی را در شکم مادر می گذراند، آن هم برای اینکه آماده زندگی این جهانی شود، ما هم در این برهه، برای زندگی ابدی آماده می شویم، با این تفاوت که رشد جنبی قهری بود، ولی رشد این جهانی اختیاری است. علاوه بر آن، زندگی جنینی با زندگی دنیوی از حیث مدت قابل مقایسه بود، ولی جهان آخرت به دلیل ابدی بودنش، به هیچ وجه، با زندگی این جهانی قابل مقایسه نیست.
به هر صورت، آن گونه که دین معرفی می کند، این دنیا محل خودسازی و ابتلاست. باید خود را برای عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم، می بینم در مقابل سرمایه ای که از کف می دهیم، چیزی به دست می آوریم که برای زندگی ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم; «ان رای حسنة استزاد منها.» اما اگر نگرشی غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم، در مقابل صرف سرمایه گران مایه، بدبختی اخروی برای خویش مهیا ساخته ایم. پس باید به فکر جبران آن بر آییم; «ان رای سیئته استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة.» میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسی معامله ای بکند، ولی از آن سودی نبرد، اما در هر صورت، سرمایه اش بر جای باقی بماند و آنکه در معامله سود که نمی کند، ضرر هم می کند و اصل سرمایه را از کف می دهد. گناه کردن یعنی، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان; از کف دادن عمر و سعادت اخروی و دچار عذاب ابدی گردیدن.
ب - توجه به کمیت گناهانی که انجام داده ایم
دوم اینکه وقتی فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کرده ایم و در صدد جبران آن برآییم. اینکه انسان به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، بهتر از فراموشی یا انکار آن هاست، هر چند انسان نمی تواند مشخص کند که دقیقا هر روز از اول صبح تا شب، چند تا گناه کرده است; آن روز چند تا غیبت، چندتا دروغ، چند تا اهانت به دیگران و... داشته است. بنابراین، حساب از دست انسان خارج می شود. اگر دقت کنیم، می بینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مساله مهمی است که بتوانیم به کمیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر می گذارد و موجب می گردد هر روز زندگی او نسبت به گذشته بهتر شود.
ج - توجه به کیفیت گناهانی که انجام داده ایم
سوم توجه به کیفیت گناهان است. بعضی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگری از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آنکه ممکن است انجام آنها یک لحظه بیش تر طول نکشد. توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است; مثلا، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددی وارد شده که قبح بسیار آن را می رساند. در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست است برخی از گناهان صغیره اند و اهمیتشان از کبایر کم تر است، اما باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره، خود گناه کبیره به حساب می آید و این از جمله دام های شیطان است که انسان را به غفلت می افکند.
د - انجام همه واجبات
چهارم آنکه ترک واجبات نیز گناه است. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما نماز، روزه و وظایفی مانند آن را ترک نمی کنیم، پس کدام واجب را ترک کرده ایم؟ این همان دام شیطان است; زیرا بسیاری ازتکالیف موردغفلت ماست، حتی آنان که به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیت :S (31): سر و کار دارند نیز از بسیاری واجبات غفلت می کنند. نیکی به والدین، صله رحم، قضای حاجت مؤمنی که اظهار حاجت کرده و بسیاری دیگر، همه از جمله واجبات است که ممکن است گاهی تا سال ها، ما به فکرانجام بسیاری ازآنهانباشیم. اگرواجبات اجتماعی وسیاسی را هم به آن ها اضافه کنیم، می بینیم تعدادشان چقدر بیش ترمی شود. امروز به برکت انقلاب، مردم ما به مسائل سیاسی و اجتماعی خود تا حد بسیاری توجه پیدا کرده اند، ولی زمانی بود که از بسیاری از این وظایف غفلت داشتند، اگر چه هنوز هم عده ای هستند که از این وظایف غافلند و آن ها را جزو تکالیف خود به شمار نمی آورند. امر به معروف، نهی از منکر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتی، فکری و دینی و... از اهم واجبات است که کوتاهی در آن ها گناه کبیره به حساب می آید.
وقتی می توانیم به خوبی به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، برای فردایمان برنامه ریزی کرده باشیم; جدولی از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.
ه - توجه به شروط صحت اعمال
پنجم مساله ای است که گاهی به ظاهر موجب دلخوشی ما می شود، غافل از آنکه این فقط تصور ما بوده که کارمان را به درستی انجام داده ایم، وگرنه یا از ابتدا آن را خوب انجام نداده ایم و یا پس از انجام، آن را خراب کرده ایم; مثلا، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از اینکه نماز می خوانیم، درجماعت هم شرکت می کنیم تا ثواب بیش تری ببریم. اما توجه نمی کنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه; آیا ریایی مرتکب نمی شویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت می کنیم یا نه؟ پس از انجام کار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمی بریم؟ با منت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمی کنیم؟... بنابراین، برای انجام اعمال خوب باید، به شروط قبولی آن نیز توجه نماییم.


پی نوشت ها
1- محمدباقرمجلسی،بحارالانوار ، ج 78،ص 279
2- همان، ج 70 ، ص 73


منابع مقاله:
فصلنامه معرفت، شماره 24، مصباح، محمد تقی؛
 
بالا