1. خدا محوری
عرفان اصیل اسلامی، عرفانی «خدامحور» است؛ حال آیا «سلوک منهای خدا» و عرفان خداگریزانه ممکن است؟
عرفان های بدون خدا و سلوک منهای حق سبحانه، گرفتاری نفسانی و ابلیسی می آورد و «انسان در تاریکی» خود را در «روشنایی» می بینید!
باید هوشیار بود که ایمان به خدا، دارای دو رکن زیر است:
1. باور قلبی پایدار. 2. عمل مؤمنانه1.
«ایمان» هم دارای مراتبی است؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»2 و «لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ»3 . ایمان عقلی- شهودی، ایمان ناب و خالص می تواند مأمن و مصونیتبخش باشد؛ «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»4. پس عرفان، نباید سکولار و منهای خدا باشد که «سرابی» بیش نیست.