*♥*•*♥* فلسفه غیبت از منظر روایات ـ آخرین نامه به آخرین نایب *♥*•*♥*

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
براساس دیدگاه شهید صدر دوم

شهید بزرگوار سید محمد صدر در بخش نخست از کتاب اش در چهار فصل، مشروحاً، با روشى نو و عمیق، به بررسى و تحلیل تاریخ زندگانى امام هادى و امام حسن عسگرى، علیهما السلام، پرداخته است و سپس به کاوش در تاریخ زندگانى امام مهدى(ع) و سفیران آن حضرت در دوران غیبت کبرا نشسته و آن گاه خطوط برنامه هاى کلّى اى را که امامان شیعه و اصحاب آنان، براى رهیافت به دوران غیبت کبرا و ذخیره ى الهى در روز موعود، ترسیم فرموده اند، مورد بحث قرار داده است.

مؤلف بزرگوار، کتاب اش را در پنج فصل تنظیم کرده است. در آخرین فصل، هفت بخش دارد که در آن ها زندگانى امام مهدى(ع) و تلاش هاى آن حضرت بررسى شده است. در بخش هفتم، اختصاصاً به موضوع اعلام پایان غیبت کبرا پرداخته است. در این قسمت، مؤلف بزرگوار، ادلّه ى اساسى سه گانه اى را که منجر به پایان دوران سفارت و شروع دوران غیبت صغرا گشته، تفسیر کرده و فرموده: «براساس همین ادلّه ى سه گانه و غیر آن بوده که امام مهدى(ع) در توقیعى که قبل از مرگ سفیر چهارم اش به وى نوشته، پایان دوران سفارت و تمام شدن عهد غیبت صغرا و آغاز دوران غیبت کبرا تا روز موعود، یعنى روزى که فرداى پرشکوه اسلام تحقّق خواهد یافت، اعلام کرده است.» شهید سید محمد صدر، به متن توقیع امام مهدى به سفیر چهارم اش على ابن محمّد سمرى پرداخته و باالهام از بیان حضرت، نکات هشت گانه اى را یادآورى فرموده است:
1 ـ در این توقیع، آن حضرت، از مرگ سفیر چهارم اش، بعد از شش روز خبر داده است.
2 ـ به سفیرش فرموده: «حق ندارد بعد از خودش. به کسى وصیّت کند.
3 ـ حضرت فرموده اند: «غیبت تامّه، ظهورى به دنبال نخواهد داشت مگر بعد از یک مدّت طولانى سخت شدن دل ها و پر شدن زمین از ستم.
شهید صدر، براى پوشیده بودن تاریخ ظهور، دو فایده بر مى شمرد: نخست آن که حضرت مهدى(ع) براى زمان ظهور خود، از عنصر غافل گیرى و ناگهانى بودن و غیر قابل پیش بینى بودن استفاده خواهد کرد. این، در حقیقت، هشدارى است به دشمنان حضرت که بدانند در اوج سلطه و امتدادشان، ناگهان به عذاب الهى گرفتار خواهند شد. غافل گیرى از نیرومندترین عناصر پیروزى و مقوّمات آن است. دیگر این که روشن نبودن ظهور آن حضرت، توده هاى مردم را در هر لحظه و زمان در هر حالتى از انتظار، قرار خواهد داد و مردم، در هر روزى، پیش بینى ظهور آن حضرت را خواهند کرد و چنین احساسى، اگر در یک فرد شکل بگیرد، او را بر انجام دادن رفتار شایسته و ارزیابى مسائل درونى فرد و مطالعه ى واقعیّت زندگى جارى اش و شناخت هر چه عمیق تر دستورها و مقررات است دین بر مى انگیزد و خواهد توانست با پرداختن به این موضوع، از مقرّبان درگاه آن حضرت شود و خود را به وى نزدیک سازد و خواهد کوشید تا در زمره ى کسانى نباشد که مورد خشم آن حضرت واقع شده اند و از دور شدگان ساحت به شمار مى آیند. علاوه بر این که شخصى که در هر روز، انتظار ظهور آن حضرت را مى کشد، با خود مى اندیشد که اگر خداى نکرده، اهل فساد و تباهى باشد و بخواهد همچنان غرق در گناه باقى بماند، چه بسا این حالت، به هلاکت او منتهى مى گردد و از عدالت گسترده ى اسلامى که با رهبرى امام مهدى(ع) بر جهان حکم فرما خواهد شد، دور بماند؛ چرا که مى داند، امام مهدى(ع) در پیاده کردن عدالت اسلامى، بسیار قاطع خواهد بود و هر ستمگر و ظالمى را به سختى مجازات خواهد کرد.

4 ـ شهید صدر، از آخرین بخش سخن امام زمان به آخرین سفیرش در بغداد ـ یعنى جمله اى: «إلاّ بإذن الله تعالى ذکرهُ و ذالک بعد طول الأمه ـ الهام مى گیرد که تصریح بر طولانى بودن غیبت دوران کبرا، بدین سبب است که هر فرد از توده ى مردم، این ذهنیّت از پیش در او شکل بگیرد که غیبت امام زمان(ع) طولانى مدّت خواهد بود. پیش بینى طولانى شدن دوران غیبت کبرا را امرى ممکن بداند تا در نتیجه ى چنین تفکّرى، هرگز نومیدى در او راه پیدا نکند و در هر مقدارى که دوران ظهور به تأخیر افتد، هرگز شک و وسوسه در دل اش رخنه نکند و بداند اگر غیبت حضرت، هزاران سال نیز به درازا بکشد مطلب عجیبى روى نداده و اگر تاکنون ظهور اتفاق نیفتاده، به سبب این بوده که اذن الهى تحقق نیافته است. اذن الهى، در شرایطى تحقّق مى پذیرد که مصلحت الهى اقتضا کند و بشریت آماده ى پذیرش فراخوانى بزرگ حضرت باشد. با چنین تفکّرى، اگر فردى تأخیرى در ظهور آن حضرت ببیند، پى خواهد برد که هنوز مصلحت الهى تحقّق پیدا نکرده و اذن الهى براى ظهور صادر نشده است. این نکته، هیچ منافاتى با حالت انتظار و پیش بینى ظهور حضرت در هر سال، بلکه در هر ماه یا هر روز ندارد.

5 ـ شهید محمّد صدر، از این بیان امام که «ذالک بعد قسوة القلوب» استفاده کرده است که این فرد، در دوران غیبت کبرا با آزمون هاى دشوار الهى، رو به رو خواهد شد و بر او است که از این آزمون هاى الهى، موفّق و پیروز بیرون آید. توفیق در این آزمون هاى الهى، مستلزم داشتن اراده و ایمانى عمیق و اخلاص است.
مهم ترین سبب موفقیت، این است که موضع اعتقادى فرد نسبت به وجود امام غایب و رهبر پنهان، محکم گردد، اگر فردى، با ادلّه ى قطعى به وجود آن حضرت پى برد، شایسته نیست، آن هنگام که امواج شک و توهمّات باطل به او هجوم آورد متزلزل شود و سستى در اعتقادش راه پیدا کند. اگر افراد، به این اعتقاد پاى فشارند، کسانى اند که داراى مرتبتى والا هستند و از آگاهان نسبت به دین به شمار مى آیند. چنین اشخاصى هرگز به سخت دلى مبتلا نخواهند شد.
جهت دیگر دشوارى آزمون هاى الهى در دوران غیبت کبرا این است که موضع فرد در برابر فشارهاى خارجى مشخّص مى گردد و میزان فداکارى هایى که در راه ریشه کنى فقر و بیمارى و ناسامانى هاى اجتماعى و دیگر گرفتارى هاى که در مسیر طولانى ایمان اش با آن ها مواجه است، آشکار مى شود. شهید صدر، درباره ى این موضوع مى گوید:
اگر در فرد، این احساس مسئولیت شکل پذیرد، خواهد توانست سختى مبارزات و ناملایمات و فداکارى ها را در راه ایمان اش متحمّل شود، ولى اگر از چنین قدرت اراده اى محروم باشد و یا اساساً مسئولیتى بر دوش خود احساس نکند، حاضر مى شود وجود گران بهاى خودش را به ازاى اندکى از دنیا، بفروشد و به انحرافات فراوانى در روند طولانى زندگى اش دچار خواهد شد.

6 ـ شهید صدر، از این جمله ى حضرت که مى فرماید: «بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جوراً» الهام مى گیرد که پر شدن زمین از ظلم و جور، پیامد شکست اکثریّت انسان ها در آزمون هاى الهى در دوران غیبت کبرا و تسلّط مادّى گرایى و شهوترانى و افت شدید انگیزه هاى دینى و اخلاقى در میان جوامع اسلامى است.
طبیعى است، جامعه اى که از رهبر عظیم الشأنى مانند امام مهدى(ع) محروم باشد و آن امام به دلیل غیبت اش، نتواند به طور ملموس با مسائل جامعه مواجه شود و با حضورش یک پارچگى دین را سبب گردد و وحدت کلمه و از میان رفتن شکاف ها و تشتّت ها و نابودى دشمنان را به ارمغان آورد، به زیر سلطه ى نیروهاى مستکبر و شهوت گستر خواهد رفت. ثمره ى این سلطه، گسترش ناعدالتى و فساد و... است.
شهید صدر مى فرماید: اگر غیر مسلمانان و یا تسلیم نشدگان، اساس توحید و بنیان هاى دینى را اشکار کنند و علیه مؤمنان و نقشه هاى خرابکارانه بکشند، جاى شگفتى نیست؛ چرا که همان گونه که تاریخ گواه است، مؤمنان، همواره، در تمامى تاریخ، شاهد سخت ترین شکنجه ها و آزارها از سوى چنین کسانى بوده و هستند.(1)
کننده ى تفکّرات و روحیات شهید در طول زندگى تا هنگام شهادت اش است. او، در این مقدّمه مى گوید:
امامان ما، هماره، بر نقش مبارزات خستگى ناپذیر خود علیه دستگاه هاى حاکم که مروّج انحراف از دین در سطوح مختلف بوده اند، پاى مى فشردند. برخى از حکام، اگر چه با اسم اسلام بر مسند قدرت تکیه زده بودند و مشروعیّت خود را تحت عناوینى چون «خلیفه ى پیامبر» و... توجیه مى کردند، ولى همه ى اینان، براساس سطح برداشت و میزان عدالت و معنویتى بود که از آن برخوردار بودند و به اندازه ى فهم و افق فکرى شان به اسلام پابند بوده اند. علاوه بر این که بسیارى از مناصب کلیدى حکومت را به دست کسانى مى سپردند که از جهت آگاهى و دین، هیچ گونه برترى اى بر شخص خلیفه نداشتند. از این زاویه، حسادتى بر خلیفه نمى ورزیدند. موضع امامان ما هم از جنبه فکرى و هم از جنبه ى عملى، در جهت مخالف با این دستگاه هاى حاکم بود. این موضع گیرى که بر پایه ى دوراندیشى و قاطعیّت استوار بود، از حکم الهى و عنایت و توفیق او سرچشمه مى گرفت و در جهت امر به معروف و نهى از منکر و اصلاح امّت جدّشان رسول گرامى قرار داشت. در حقیقت، آنان با وضعیّتى مبارزه مى کردند که مولود ستم و انحرافات و جنگل هاى باطل و مصلحت پرستى هاى شخصى بود این ها، همه، شکست اقتصادى و عقب ماندگى اجتماعى اسف بارى را در بیش تر دوره هاى تاریخى به بارآورد.
ائمّه(ع) به عنوان نمایندگان حقیقى پیامبر اسلام، براساس معتقدات شان، احساس وظیفه و تکلیف مى کردند که مفاسد را ریشه کن سازند آنان، در حدّ توانایى خود و فرصت هایى که در طول عمرشان دست مى داد، مى کوشیدند انحرافات را از متن جامعه ى اسلامى بزدایند.
موضع ائمّه، :S (31):، در برابر مشکلات داخلى دولت اسلامى، یعنى همان مشکلاتى که سردمداران حکومت و یا گروه هاى مخالف داخلى ایجاد مى کردند. موضعِ شخصىِ مراقب و اصلاح گرى دل سوز بود. و طبیعى است که داشتن چنین موضعى، چندان از نظر حکّام و دست اندرکاران حکومت، خوش نمى آمد و همواره، آنان، از این گونه مواضع، بیم داشتند و با نگرانى عمیق، سیاست هاى احتیاطى شدیدى را علیه آنان اتخّاذ مى کردند.
آرى، این گونه موضع گیرى از سوى امامان شیعه، خشم و نگرانى دستگاه حاکم را هم در گفتار و هم در کردارشان بر مى انگیخت و طبیعى بود که امامان ما، با توجّه به این گونه فشارهاى روز افزون، تا جایى که در توان داشتند، تلاش مى کردند و از فرصت هایى که به دست مى آمد، بهترین بهره بردارى ها را مى کردند.(2)


پی نوشت:

1 ـ الغیبه الصغرى، ص634 ـ 639.
2 ـ موسوعة الإمام المهدى(عج) (الکتاب الأوّل: تاریخ الغیبة الصغرى)، ص20 ـ 22.
 
بالا