لاک می زنن ، وسطشم طرح می زنن خفن بُته جِقه و مینیاتور و نقش برجسته ! اما دست راستشون رو میبینی ، انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشی کشیده ،اینا رو اذیت نکنید ، اینا دست چپشون ضعیفه !
سر شام مامانش سی تی اسکن سرشو آورد بهش داد گفت مامان یه نگاه به این بنداز، اینم گرفت جلو نور درجا گفت وااااااااای! زنداییم رنگش پرید گفت چیه؟ گفت دور اون قسمت از مغزت که مربوط به آشپزی میشه رو جلبک گرفته! داییم همچین زد پس سرش همونم که تو یه ترم خونده بود از سرش پرید!
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم، می گن بچه است، نمی فهمه!
وقتی نوجوان هستیم، می گن نوجوونه، نمی فهمه!
وقتی جوان هستیم می گن جوون و خامه، نمی فهمه!
وقتی بزرگ می شیم، می گن داره پیر می شه، نمی فهمه!
وقتی هم پیر هستیم می گن پیره، حالیش نیست! نمی فهمه!
فقط موقعی که می میریم میان سر قبرمون و می گن عجب انسان فهمیده ای بود!