در این تاپیک قصد داریم به معرفی برخی از عرفاء و متصوفه و منابع عرفان و تصوف در بیان آیه الله شهید مطهری(رضوان الله تعالی علیه) بپردازیم.
منبع این ارسالها از جلد 14 مجموعه آثار شهید والا مقام آیت الله مطهری (ره)میباشد که ذیل هر بخش آدرس دقیق آورده میشود.
در پست اول 3 نفر را قرار میدهیم:
1- ابونصر سراج طوسى،
صاحب كتاب معروف اللمع كه از متون اصيل و قديم و معتبر عرفان و تصوف است.
در سال 378 در طوس درگذشته است. بسيارى از مشايخ طريقت شاگرد بلاواسطه يا مع الواسطه او بوده اند.
بعضى مدعى هستند كه مقبره اى كه در پايين خيابان مشهد به نام قبر پير پالاندوز معروف است، مقبره همين ابونصرسراج است (سراج زين ساز). كم كم اين كلمه به پالاندوز تغيير شكل داده است.(مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ج14 ص567 )
2-ابوطالب مكى.
شهرت بيشتر اين مرد به واسطه كتابى است كه در عرفان وتصوف تأليف كرده است به نام «قوت القلوب».
اين كتاب چاپ شده و از متون اصيل و قديم عرفان و تصوف است. ابوطالب اصلًا از بلاد جبل ايران است و در اثر اينكه سالها در مكه مجاور بوده، به عنوان «مكى» معروف شده است.
وى در سال 385 يا 386 درگذشته است(.(مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ج14ص 567
3-ابوالحسن على بن عثمان هجويرى غزنوى،
صاحب كتاب كشف المحجوب كه از كتب مشهور فرقه صوفیه است
در سال 470 درگذشته است.
[FONT=&]4- خواجه عبد اللَّه انصارى. عرب نژاد و از اولاد ابوايوب انصارى صحابى بزرگوار معروف است[/FONT].
[FONT=&]
خواجه عبد اللَّه يكى از معروفترين و متعبدترين عرفاست.
كلمات قصار و مناجاتها و همچنين رباعيات نغز و باحالى دارد. شهرتش بيشتر به واسطه همانهاست. از كلمات اوست[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&] «[/FONT][FONT=&]در طفلى، پستى! درجوانى، مستى! درپيرى، سستى! پس كى خداپرستى؟[/FONT]»
[FONT=&]و هم از كلمات اوست[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&] «[/FONT][FONT=&]بدى را بدى كردن سگسارى است، نيكى را نيكى كردن خرخارى است، بدى را نيكى كردن كار خواجه عبد اللَّه انصارى است[/FONT][FONT=&].»[/FONT]
[FONT=&]اين رباعى نيز از اوست[/FONT][FONT=&]
:[/FONT]
[FONT=&]عيب است بزرگ بركشيدن خود را از جمله خلق برگزيدن خود را[/FONT]
[FONT=&]از مردمك ديده ببايد آموخت ديدن همه كس را و نديدن خود را[/FONT]
[FONT=&]خواجه عبد اللَّه در هرات متولد و در همان جا در سال 481 درگذشته و دفن شده است و از اين جهت به «پيرهرات» معروف است.
خواجه عبد اللَّه كتب زياد تأليف كرده؛ معروفترين آنها كه از كتب درسى سير و سلوك است و از پخته ترين كتب عرفان است كتاب منازل السائرين است. بر اين كتاب شرحهاى زياد نوشته شده است[/FONT][FONT=&].[/FONT]
([FONT=&]مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ج14ص 569 )[/FONT]
5-[FONT=&]شيخ فريدالدين عطار نيشابورى. از اكابر درجه اول عرفاست.
در نثر و نظم تأليف دارد.
تذكرة الاولياء او كه در شرح حال عرفا و متصوفه است
و از امام صادق عليه السلام آغاز مى كند و به امام باقر عليه السلام ختم مى نمايد،
از جمله مآخذ و مدارك محسوب مىشود و شرق شناسان اهميت فراوان به آن مى دهند.
همچنين كتاب منطق الطير او يك شاهكار عرفانى است[/FONT][FONT=&]
.[/FONT]
[FONT=&]مولوى درباره او و سنايى گفته است[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&]عطار روح بود و سنايى دو چشم او ما از پى سنايى و عطار مى رويم[/FONT]
[FONT=&]
[/FONT][FONT=&]و هم او گفته است[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&]هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم[/FONT]
[FONT=&]مقصود مولوى از هفت شهر عشق، هفت وادى اى است كه خود عطار در منطق الطير شرح داده است[/FONT][FONT=&].[/FONT]
[FONT=&]محمود شبسترى در گلشن راز مىگويد[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&]مرا از شاعرى خود عار نايد كه در صد قرن چون عطار نايد
[/FONT]
[FONT=&]عطار شاگرد و مريد شيخ مجدالدين بغدادى از مريدان و شاگردان شيخ نجم الدين كبرى بوده است،
و همچنين صحبت قطب الدين حيدر را- كه او نيز از مشايخ اين عصر است و در تربت حيدريه مدفون است و انتساب آن شهر به اوست- نيز درك كرده است[/FONT][FONT=&].[/FONT]
[FONT=&]عطار مقارن فتنه مغول درگذشت و به قولى به دست مغولان در حدود سالهاى 626- 628 كشته شد[/FONT] .
[FONT=&](مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج14 ص571 [/FONT])
منبع این ارسالها از جلد 14 مجموعه آثار شهید والا مقام آیت الله مطهری (ره)میباشد که ذیل هر بخش آدرس دقیق آورده میشود.
در پست اول 3 نفر را قرار میدهیم:
1- ابونصر سراج طوسى،
صاحب كتاب معروف اللمع كه از متون اصيل و قديم و معتبر عرفان و تصوف است.
در سال 378 در طوس درگذشته است. بسيارى از مشايخ طريقت شاگرد بلاواسطه يا مع الواسطه او بوده اند.
بعضى مدعى هستند كه مقبره اى كه در پايين خيابان مشهد به نام قبر پير پالاندوز معروف است، مقبره همين ابونصرسراج است (سراج زين ساز). كم كم اين كلمه به پالاندوز تغيير شكل داده است.(مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ج14 ص567 )
2-ابوطالب مكى.
شهرت بيشتر اين مرد به واسطه كتابى است كه در عرفان وتصوف تأليف كرده است به نام «قوت القلوب».
اين كتاب چاپ شده و از متون اصيل و قديم عرفان و تصوف است. ابوطالب اصلًا از بلاد جبل ايران است و در اثر اينكه سالها در مكه مجاور بوده، به عنوان «مكى» معروف شده است.
وى در سال 385 يا 386 درگذشته است(.(مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ج14ص 567
3-ابوالحسن على بن عثمان هجويرى غزنوى،
صاحب كتاب كشف المحجوب كه از كتب مشهور فرقه صوفیه است
در سال 470 درگذشته است.
[FONT=&]4- خواجه عبد اللَّه انصارى. عرب نژاد و از اولاد ابوايوب انصارى صحابى بزرگوار معروف است[/FONT].
[FONT=&]
خواجه عبد اللَّه يكى از معروفترين و متعبدترين عرفاست.
كلمات قصار و مناجاتها و همچنين رباعيات نغز و باحالى دارد. شهرتش بيشتر به واسطه همانهاست. از كلمات اوست[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&] «[/FONT][FONT=&]در طفلى، پستى! درجوانى، مستى! درپيرى، سستى! پس كى خداپرستى؟[/FONT]»
[FONT=&]و هم از كلمات اوست[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&] «[/FONT][FONT=&]بدى را بدى كردن سگسارى است، نيكى را نيكى كردن خرخارى است، بدى را نيكى كردن كار خواجه عبد اللَّه انصارى است[/FONT][FONT=&].»[/FONT]
[FONT=&]اين رباعى نيز از اوست[/FONT][FONT=&]
:[/FONT]
[FONT=&]عيب است بزرگ بركشيدن خود را از جمله خلق برگزيدن خود را[/FONT]
[FONT=&]از مردمك ديده ببايد آموخت ديدن همه كس را و نديدن خود را[/FONT]
[FONT=&]خواجه عبد اللَّه در هرات متولد و در همان جا در سال 481 درگذشته و دفن شده است و از اين جهت به «پيرهرات» معروف است.
خواجه عبد اللَّه كتب زياد تأليف كرده؛ معروفترين آنها كه از كتب درسى سير و سلوك است و از پخته ترين كتب عرفان است كتاب منازل السائرين است. بر اين كتاب شرحهاى زياد نوشته شده است[/FONT][FONT=&].[/FONT]
([FONT=&]مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ج14ص 569 )[/FONT]
5-[FONT=&]شيخ فريدالدين عطار نيشابورى. از اكابر درجه اول عرفاست.
در نثر و نظم تأليف دارد.
تذكرة الاولياء او كه در شرح حال عرفا و متصوفه است
و از امام صادق عليه السلام آغاز مى كند و به امام باقر عليه السلام ختم مى نمايد،
از جمله مآخذ و مدارك محسوب مىشود و شرق شناسان اهميت فراوان به آن مى دهند.
همچنين كتاب منطق الطير او يك شاهكار عرفانى است[/FONT][FONT=&]
.[/FONT]
[FONT=&]مولوى درباره او و سنايى گفته است[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&]عطار روح بود و سنايى دو چشم او ما از پى سنايى و عطار مى رويم[/FONT]
[FONT=&]
[/FONT][FONT=&]و هم او گفته است[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&]هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم[/FONT]
[FONT=&]مقصود مولوى از هفت شهر عشق، هفت وادى اى است كه خود عطار در منطق الطير شرح داده است[/FONT][FONT=&].[/FONT]
[FONT=&]محمود شبسترى در گلشن راز مىگويد[/FONT][FONT=&]:[/FONT]
[FONT=&]مرا از شاعرى خود عار نايد كه در صد قرن چون عطار نايد
[/FONT]
[FONT=&]عطار شاگرد و مريد شيخ مجدالدين بغدادى از مريدان و شاگردان شيخ نجم الدين كبرى بوده است،
و همچنين صحبت قطب الدين حيدر را- كه او نيز از مشايخ اين عصر است و در تربت حيدريه مدفون است و انتساب آن شهر به اوست- نيز درك كرده است[/FONT][FONT=&].[/FONT]
[FONT=&]عطار مقارن فتنه مغول درگذشت و به قولى به دست مغولان در حدود سالهاى 626- 628 كشته شد[/FONT] .
[FONT=&](مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج14 ص571 [/FONT])