«««امام رضا(ع) عشقمه»»»

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
t3_gstatic_com_images_d1c269880b9400ff62ae1d94df369bed._.jpg
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
تو بـر زخـم دلـم باريده اى باران رحمت را
تو را مـن مـىشناسم، مـنبع پاك كـرامت را
من ازچشمان آهوخوانده ام رخصت كه فرموديش
كـه من حـس مىكنم درد درونسوز شكايت را
ازآن روزى كـه حلقه بر ضريحت بست دستانم
دلم شـيدا شد و دادم زكـف دامـان طاقت را
شـكوفه مـىدهد دسـتان سـبز التماسم، عشق!
بـيـا تـفسير كـن آيـات زيـباى اجـابت را
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
چه سبز میشود دلم! چو میکند هوای تو


خـوشـا دلی کـه میتـپـد، همــاره از برای تو
خوشا دلی که جز رضا دمی رضـا نـمیشود
در آتش است دم به دم به عشق جانفزای تو
کبـوتــر دلــم بـبـیـن چـه عـاشقـانه پرکشد
در آسمـــــان آبـــی خــیـــال دلــگـشــای تو
مـرا بـخــوان بــه درگهت کــه بـیقرار بودنم
تـــمـــام هســتی ام «رضا» نثار خاک پای تو
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
مى رسم خسته، مى رسم غمگين
گـرد غـربت نشسته بر دوشـم
آشـنـايـى نـديـده چـشمانـم
آشـنـايـى نـخوانده در گوشم
مـى رسـم چون كويرى از آتش
چون شب تيره اى كه نزديك است
تـشـنـه آفـتـاب و بـارانـم
چـشم كم آب و سينه تاريك است
مـى رسـم تـا كـنـار مرقد تو
دامــنــى اشــك و آه آوردم
مـثـل آهـوى خـسته از صياد
بـه ضـريـحـت پـنـاه آوردم
مـثـل پـروانه در طواف حرم
هـسـتي ام را به باد خواهم داد
تـا نـگـاهم كنى ، تو را سوگند
بـه عـزيـزت خـواهــم داد
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
من در ويرانه هاى شهر
قاب عكسى را پيدا كردم
كه پر از شفافيت نور مى درخشيد
و گنبد طلايى آن
آشيانه كبوتران سپيد بود
كه از لانه نور دانه مى چيدند
من در حيرت عكس
شگرف گريستم
يك لحظه بى قرار فرياد برآوردم:
الهى !
چه مكانى است بزرگ، وسيع
به وسعت بيكرانه ها
كه عقل را حيران مى كند
و بى قرار به جست و جوى
آهوان عاشق بودم
يك لحظه
باران سكوتم را شكست
و من،
عاشقانه
به وسعت ابرها
گريستم
و اشك،
چون الماسى گرانبها
بر قاب عكس ضريح
فرو ريخت
و من
به نورانيت ضريح
به حجم بيكرانه ها
نگريستم
و زير لب دعاى نور را
زمزمه كردم
و به بزرگى عشق پناه بردم
رخساره ام گلگون گشت
و من
همدم رازهاى پنهانى ام را
در سكوت تنهايى ام
پيدا كردم
و قصه غصه هايم را
بر سينه خوان نعمتش
فرو ريختم
و سبكبال
بر بلنداى ضريح او
عاشقانه
اوج گرفتم
تا شايد
كوله بار گناهم را در خاكى خاك
فرو نهم
تا شايد امام
دلم را پر از استجابت دعاهايم گرداند
يا معين الضعفا!
يا ضامن آهوان!
مرا درياب
به خاطر چشمهاى بارانى ام
و قلب شكست خورده ام در توفان
مرا درياب
بر بلنداى اوج قاب عكس ضريحت
مرا سير ده
تا پر از استجابت دعاهايم شوم
 

*Helma*

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

با نام رضا دلت مصفا گردد


گر روی نهی به درگهش با اخلاص
هرعقده زکار بسته ات وا گردد



السلام ای حضرت سلطان عشق

السلام ای تربت باغ بهشت
 

mitra*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
دلم برای تو پر می کشد امام غریب
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب
زیارت تو که فوق همه زیارت هاست
دل مرا به سفر می کشد امام غریب
 
بالا