[h=2]برداشتهای غلط از انتظار فرج[/h]
امام خميني(رحمت اللّه عليه) می فرمایند:
برداشتهايي که از انتظار فرج شده است؛ بعضي اش را من عرض مي کنم.
اينها مردم صالحي هستند که يک همچو اعتقادي دارند.
بلکه بعضي از آنها را که من سابقاً مي شناختم بسيار مرد صالحي بود، يک اسبي هم خريده بود، يک شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام الله عليه ـ بود.اينها به تکاليف شرعي خودشان هم عمل مي کردند و نهي از منکر هم مي کردند و امر به معروف هم مي کردند، لکن همين، ديگر غير از اين کاري ازشان نمي آمد و فکر اين مهم که يک کاري بکنند، نبودند.
تکليف ما همين است که دعا کنيم ايشان بيايند و کاري به کار آنچه در دنيا مي گذرد يا در مملکت خودمان مي گذرد، نداشته باشيم. اينها هم يک دسته اي، مردمي بودند که صالح بودند.
اين هم يک دسته اي بودند که البته در بين اين دسته، منحرفهايي هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايي هم بودند که براي مقاصدي به اين دامن مي زدند.
آنها مغرور بودند. آنهايي که بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعض رواياتي که وارد شده است بر اين امرکه هر عَلَمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال کرده بودند که نه، هر حکومتي باشد، در صورتي که آن روايات [اشاره دارد]که هر کس علم بلند کند با علم مهدي، به عنوان «مهدويت»بلند کند، [باطل است.]
برداشتهايي که از انتظار فرج شده است؛ بعضي اش را من عرض مي کنم.
- بعضي ها انتظار فرج را به اين مي دانند که در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا کنند و فرج امام زمان ـ سلام الله عليه ـ را از خدا بخواهند.
اينها مردم صالحي هستند که يک همچو اعتقادي دارند.
بلکه بعضي از آنها را که من سابقاً مي شناختم بسيار مرد صالحي بود، يک اسبي هم خريده بود، يک شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام الله عليه ـ بود.اينها به تکاليف شرعي خودشان هم عمل مي کردند و نهي از منکر هم مي کردند و امر به معروف هم مي کردند، لکن همين، ديگر غير از اين کاري ازشان نمي آمد و فکر اين مهم که يک کاري بکنند، نبودند.
- يک دسته ي ديگري بودند که انتظار فرج را مي گفتند اين است که ما کار نداشته باشيم به اينکه در جهان چه مي گذرد؛ بر ملت ها چه مي گذرد، بر ملت ما چه مي گذرد، به اين چيزها ما کار نداشته باشيم، ما تکليف هاي خودمان راعمل مي کنيم، براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند إن شاءالله، درست مي کنند؛ ديگر ما تکليفي نداريم.
تکليف ما همين است که دعا کنيم ايشان بيايند و کاري به کار آنچه در دنيا مي گذرد يا در مملکت خودمان مي گذرد، نداشته باشيم. اينها هم يک دسته اي، مردمي بودند که صالح بودند.
- يک دسته اي مي گفتند که خوب، بايد عالم پر [از] معصيت بشود تا حضرت بيايد؛ ما بايد نهي از منکر نکنيم، امر به معروف هم نکينم تا مردم هر کاري مي خواهند بکنند؛ گناه ها زياد بشود که فرج نزديک بشود.
- يک دسته اي از اين بالاتر بودند، مي گفتند: بايد دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت ـ سلام الله عليه ـ تشريف بياورند.
اين هم يک دسته اي بودند که البته در بين اين دسته، منحرفهايي هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايي هم بودند که براي مقاصدي به اين دامن مي زدند.
- يک دسته ي ديگري بودند که مي گفتند که هر حکومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.
آنها مغرور بودند. آنهايي که بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعض رواياتي که وارد شده است بر اين امرکه هر عَلَمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال کرده بودند که نه، هر حکومتي باشد، در صورتي که آن روايات [اشاره دارد]که هر کس علم بلند کند با علم مهدي، به عنوان «مهدويت»بلند کند، [باطل است.]