گزارشى به على عليه السلام رسيد كه سپاهيان معاويه به شهر انبار هجوم آوردند، حسان بن حسان بكرى فرماندار شهر را كشتند و پاسداران شهر را پراكنده ساختند.
بعضى از سربازان معاويه به منزل زنان مسلمان و غيرمسلمان وارد شدند، و خلخال ، دست بند، گردنبند، و گوشواره را از برشان بيرون آوردند، و آنان براى دفاع از خود وسيله اى جز زارى و استرحام نداشتند.
سپس لشكريان معاويه با غنائم فراوان از شهر خارج شدند، و در اين جريان نه كسى از آنان زخم برداشت و نه خونى از آنها بزمين ريخت .
اين گزارش رنج آور و دردناك ، آنحضرت را بسختى ناراحت و متاءلم نمود، و ضمن خطابه اى تند و مهيج شرح جريان را به اطلاع مردم رساند و در خلال سخنان خود فرمود:
فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندى جديرا.
اگر مرد مسلمانى بر اثر اين قضيه ، از شدت اندوه و تاءسف بميرد ملامت ندارد بلكه در نظر من چنين مرگى شايسته و سزاوار است .
بعضى از سربازان معاويه به منزل زنان مسلمان و غيرمسلمان وارد شدند، و خلخال ، دست بند، گردنبند، و گوشواره را از برشان بيرون آوردند، و آنان براى دفاع از خود وسيله اى جز زارى و استرحام نداشتند.
سپس لشكريان معاويه با غنائم فراوان از شهر خارج شدند، و در اين جريان نه كسى از آنان زخم برداشت و نه خونى از آنها بزمين ريخت .
اين گزارش رنج آور و دردناك ، آنحضرت را بسختى ناراحت و متاءلم نمود، و ضمن خطابه اى تند و مهيج شرح جريان را به اطلاع مردم رساند و در خلال سخنان خود فرمود:
فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندى جديرا.
اگر مرد مسلمانى بر اثر اين قضيه ، از شدت اندوه و تاءسف بميرد ملامت ندارد بلكه در نظر من چنين مرگى شايسته و سزاوار است .