“خیلی پستی”

  • نویسنده موضوع kyana
  • تاریخ شروع

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
دیشب با دوستم رفته بودم رستوان، روبروی تخت مایه دختر و پسرنشسته بودن که

پسرهپشتش به تخت ما بود، معلوم بود
باهم دوست هستن


، اتفاقی
چشمم به چشمه دختره افتاد

،
قشنگ معلوم بود
پسره عاشقه دخترست


، دختره شروع کرد به آمار دادن، سرمو انداختم پایین،

دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.

خلاصه یه کاغذ برداشتمو
به دختره علامت دادم


، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن، پسره جلو رفت

که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.

براش نوشته بودم… “
خیـــــــلی پستی
“.

واقعا هنوزم پیدامیشه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
بالا