دیشب با دوستم رفته بودم رستوان، روبروی تخت مایه دختر و پسرنشسته بودن که
پسرهپشتش به تخت ما بود، معلوم بودباهم دوست هستن
، اتفاقیچشمم به چشمه دختره افتاد
،
قشنگ معلوم بودپسره عاشقه دخترست
، دختره شروع کرد به آمار دادن، سرمو انداختم پایین،
دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.
خلاصه یه کاغذ برداشتموبه دختره علامت دادم
، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن، پسره جلو رفت
که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.
براش نوشته بودم… “
خیـــــــلی پستیپسرهپشتش به تخت ما بود، معلوم بودباهم دوست هستن
، اتفاقیچشمم به چشمه دختره افتاد
،
قشنگ معلوم بودپسره عاشقه دخترست
، دختره شروع کرد به آمار دادن، سرمو انداختم پایین،
دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.
خلاصه یه کاغذ برداشتموبه دختره علامت دادم
، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن، پسره جلو رفت
که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.
براش نوشته بودم… “
“.
واقعا هنوزم پیدامیشه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا هنوزم پیدامیشه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!