آشناییبا اندیشههای مسیحیان صهیونیست، موجب درک استراتژی کلان صهیونیسم بین الملل درقبال اسلام و اتحاد اسلامی خواهد شد. باید دانست که جنبش مسیحیان صهیونیسم درتحلیل نهایی، به مثابه دزدان مفاهیم دینی و شرکای جهانخوارگان بینالمللی،مرزبانان اندیشههای ضدبشریاند که نتیجه آن، جز آشوب و آشوبگری در جهان و قدرتطلبینه برای هدف مقدس که درست برخلاف هدف مقدس ـ یا دجال ـ ظهور می کند.
صهیونیزم بینالملل اکنون در همه جای جهان تارهای خویش را تنیده است. توجه بهساختار روابط درونی بزرگترین سرمایه داران یا صاحبان رسانههای بزرگ جهانی و فیلمسازیهایا لابیهای صهیونیزم در جهان همه نشان از این نفوذ ننگین دارد.تاریخنیز از صهیونیزم خاطرههای تلخی در ذهن خود دارد. گامهای آغازین این منفعتسالاریشیطانی، از همان زمانی که فتنه سامری آغاز شد، متولد شد و در طول تاریخ، چه درزمان ظهور و بعثت حضرت عیسی و یا بعثت حضرت ختمی(ص)، به نقطههای اوج خود رسید.خطابهای قرآنی را بنگرید. رد پای این منفعتسالاری شیطانی را به راحتی میتوان درککرد. و اینک در دوران معاصر، که فتنهها از زمین و آسمان، بر سر انسان باریدنگرفته است، به سادگی میتوان تارهای فتنه این اندیشه زرسالار را پیدا کرد.بعیدنیست که ما در دوران پایانی آخر الزمان زندگی کنیم و این هم قابل انکار نیست کهممکن است چنین امری صحت نداشته باشد. بشر هرگاه در تنگاهای سخت معیشتی قرار گرفتهاست، بیشتر به یاد منجی افتاده است، زمان حمله مغول در ذهن آنان که مورد حمله واقعشده بودند، شاید به آخرالزمان بسیار شبیه بود و شاید نسل ما، دوران ما و حیات مانیز چنان باشد و یا نه. بسیاری را میشناسیم که بر حسب اعتقادات دینی و باورهایمذهبی در انتظار ظهور منجیاند...آیاتو روایات را کنکاش می کنند. از این نشانه به سوی آن نشانه میروند. و گاه عمر خودرا در این راه سپری می کنند. گاه این مساله از حیث شدت علاقه دینی و گاه در برخیدیگر به عنوان دستمایهای برای کلاهبرداری و جلب توجه آنها به خود، و مطرح کردنخود به عنوان شخصیتی برتر و احیاناً به دست گرفتن قدرت و در مقیاس بالاتر و سطحپنهانتر رهبری جهان به سمت و سوی هدفی مشخص است. گویی در وجه منفی این قضیه چنینشخصیتهایی خود بازیچههای شیطان و یا خود شیطاناند و در قامتی دجالههایی کهپوستین عبادت به دوش انداختهاند و بر دوش خلق سواری میگیرند تا اهداف پلید سیاسیو قدرتگرایی مخوف شیطانی خود را عملی کنند. مسیحیان صهیونیست، دقیقاً از اینگروهند!آنهارا در ساختار قدرتهای جهانی به راحتی میتوان دید. دست ایشان در دست سیاستمدارانزرسالاری است که اندیشه استیلای آنها بر جهان و تدارک نظم شیطانی و استبدادمآبانهشان،اینک دیگر بر همه کس هویداست. در چنین فضایی است که درک و شناخت بیشتر از چنینافراد و اندیشههایی، موجب افزایش آگاهی ما، نسبت به عمق توطئهها و استراتژیهاییمیشود که سعی در تسخیر زمین! دارند.آنها،خود را ناجیانی میدانند که گویی پیامبران عصر جدید و رسولان دوران مدرنند.
صهیونیزم بینالملل اکنون در همه جای جهان تارهای خویش را تنیده است. توجه بهساختار روابط درونی بزرگترین سرمایه داران یا صاحبان رسانههای بزرگ جهانی و فیلمسازیهایا لابیهای صهیونیزم در جهان همه نشان از این نفوذ ننگین دارد.تاریخنیز از صهیونیزم خاطرههای تلخی در ذهن خود دارد. گامهای آغازین این منفعتسالاریشیطانی، از همان زمانی که فتنه سامری آغاز شد، متولد شد و در طول تاریخ، چه درزمان ظهور و بعثت حضرت عیسی و یا بعثت حضرت ختمی(ص)، به نقطههای اوج خود رسید.خطابهای قرآنی را بنگرید. رد پای این منفعتسالاری شیطانی را به راحتی میتوان درککرد. و اینک در دوران معاصر، که فتنهها از زمین و آسمان، بر سر انسان باریدنگرفته است، به سادگی میتوان تارهای فتنه این اندیشه زرسالار را پیدا کرد.بعیدنیست که ما در دوران پایانی آخر الزمان زندگی کنیم و این هم قابل انکار نیست کهممکن است چنین امری صحت نداشته باشد. بشر هرگاه در تنگاهای سخت معیشتی قرار گرفتهاست، بیشتر به یاد منجی افتاده است، زمان حمله مغول در ذهن آنان که مورد حمله واقعشده بودند، شاید به آخرالزمان بسیار شبیه بود و شاید نسل ما، دوران ما و حیات مانیز چنان باشد و یا نه. بسیاری را میشناسیم که بر حسب اعتقادات دینی و باورهایمذهبی در انتظار ظهور منجیاند...آیاتو روایات را کنکاش می کنند. از این نشانه به سوی آن نشانه میروند. و گاه عمر خودرا در این راه سپری می کنند. گاه این مساله از حیث شدت علاقه دینی و گاه در برخیدیگر به عنوان دستمایهای برای کلاهبرداری و جلب توجه آنها به خود، و مطرح کردنخود به عنوان شخصیتی برتر و احیاناً به دست گرفتن قدرت و در مقیاس بالاتر و سطحپنهانتر رهبری جهان به سمت و سوی هدفی مشخص است. گویی در وجه منفی این قضیه چنینشخصیتهایی خود بازیچههای شیطان و یا خود شیطاناند و در قامتی دجالههایی کهپوستین عبادت به دوش انداختهاند و بر دوش خلق سواری میگیرند تا اهداف پلید سیاسیو قدرتگرایی مخوف شیطانی خود را عملی کنند. مسیحیان صهیونیست، دقیقاً از اینگروهند!آنهارا در ساختار قدرتهای جهانی به راحتی میتوان دید. دست ایشان در دست سیاستمدارانزرسالاری است که اندیشه استیلای آنها بر جهان و تدارک نظم شیطانی و استبدادمآبانهشان،اینک دیگر بر همه کس هویداست. در چنین فضایی است که درک و شناخت بیشتر از چنینافراد و اندیشههایی، موجب افزایش آگاهی ما، نسبت به عمق توطئهها و استراتژیهاییمیشود که سعی در تسخیر زمین! دارند.آنها،خود را ناجیانی میدانند که گویی پیامبران عصر جدید و رسولان دوران مدرنند.