2) حضرت زهرا (س) و اهلبیت (ع) علت آفرینش هستى
رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر (ع) را آفرید
و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد،
عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسى را از خاک خلق کرده اى؟
خطاب آمد: نه، نیافریده ام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مىبینم چه کسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، تو را نمى آفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کرده ام،
اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى آفریدم و نه عرش و کرسى را، نه آسمان و زمین را خلق مى کردم و نه فرشتگان و انس و جن را.
منم محمود و این محمد (ص) است
منم عالى و این على (ع) است
منم فاطر و این فاطمه (س) است
منم احسان و این حسن (ع) است
و منم محسن و این حسین (ع) است
به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذرهى بسیار کوچکى کینه و دشمنى هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى افکنم...
یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنان دارد.
یا آدم، هر وقت از من حاجتى مى خواهى، به آنان توسل کن.
ابن مسعود نقل مى کند که، دیدم على بن ابىطالب (ع) را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش مى گوید:
پروردگارا، به حق بندهى مقربت محمد (ص) خطاکاران از شیعیان مرا ببخش،
از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شدم.
ایشان را در حال نماز یافتم.
دیدم که رسول خدا (ص) در نماز خود مى گوید: خداوندا، خطاکاران از امت مرا، بحق على (ع) بندهى مقربت ببخش،
از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد.
وقتى نماز رسول خدا (ص) به پایان رسید،
خطاب به من فرمودند: اى پسر مسعود، آیا کافر شدى بعد از آنکه ایمان آورده بودى؟
عرض کردم، ابداً چنین نیست یا رسول اللَّه (ص) ، بلکه دیدم على (ع) را که خداوند را به حق شما طلب مى کرد و شما را دیدم که خدا را به حق على (ع) مى خواندید.
پس تردید کردم که کدامیک از شما نزد خداى عزوجل برترید.
پیامبر (ص) فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین، پس من در مقابل، رسول خدا (ص) نشستم،
آن حضرت فرمودند: خداوند، من و على (ع) را از نور عظمت و بزرگى خود خلق کرد
هزار سال قبل از آنکه سایر خلائق را بیافریند زمانى که هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت،
پس نور مرا شکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید به خداى تبارک و تعالى قسم که من از آسمانها و زمین برترم،
و چون نور على (ع) را منتشر ساخت عرش و کرسى از نور او خلق گردید؛
به پروردگار قسم که على (ع) از عرش و کرسى افضل است،
سپس نور حسن (ع) را باز کرد و لوح و قلم از نور حسن (ع) به وجود آمد و به خدا قسم که حسن (ع) از لوح و قلم نیز برتر است،
و چون هستى را از نور حسین (ع) معطر کرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین (ع) از حورالعین برتر است،
سپس همه ى هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند.
ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند.
پروردگار در اجابت خواسته ى آنان کلمه اى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید،
سپس کلمه اى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد.
همه ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست،
جز فاطمه زهرا (س) و به همین دلیل او را زهرا (ع) نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت.
در ادامه ى این روایت زیبا پیامبر (ص) مى فرمایند:
اى پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على (ع) مى فرماید:
هرکس را که مىخواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هرکس را که می خواهید.
و این قول پروردگار در قرآن مجید است که در «سورهى مبارکهى ق، آیه ى 24» آمده است.
آنگونه که در « بحارالانوار، ج 40، ص 43»
هر کافر متکبر لجوج را به جهنم افکنید پس کافر کسى است که از نبوت من سرپیچى کند
و عنید کسى است که از ولایت على بن ابىطالب (ع) و عترتش و محبت کردن به شیعیان و دوستانش سر باززند.
و در روایت دیگرى است که:
«خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفرید،
و آسمان و زمین را از نور پیامبر اکرم (ص) و عرش و کرسى را از نور على (ع)
و لوح و قلم را از نور حسن (ع) و حورالعین را از نور حسین (ع) آفرید.
مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاریکى بود.
فرشتگان از این ظلمت به خدا شکایت کردند و خدا را به این انوار قسم دادند که ظلمت را بردارد.
این بود که خداوند روح و نور فاطمه (ع) را آفرید، و مشرق و مغرب از آفرینش آن وجود پاک روشن شد».