در اوايل بعثت، حفظ جان پيامبر(ص) و دفاع و حمايت از آن حضرت از مهمترين وظايف كساني بود كه علي رغم مشكلات و تنگناهاي موجود در جامعه نوپاي اسلام، به حقّانيت پيامبر(ص) و آيين او ايمان آورده بودند. تعداد انگشت شماري نيز با استفاده از موقعيت اجتماعي، سياسي و ديگر تواناييهاي خود، بيشتر به اين امر ميپرداختند كه از جمله آنها حضرت زهرا(س) بود.
رسول خدا(ص) از هنگامي كه به رسالت مبعوث شدند، تا زماني كه به مدينه هجرت كردند در مكه مورد آزار و اذيت فراوان قرار گرفتند.
بزرگان قريش و حتي عموهاي پيامبر اكرم (ص) علاوه بر تشويق و تحريك مردم و كودكان جهت آزار و اذيت به پيامبر(ص)، خود نيز به طور مستقيم از هيچ تلاشي در اين زمينه دريغ نداشتند.گاهي بر سر آن حضرت خاك ميريختند و زماني سنگ بارانش ميكردند. در اين دوران مرداني مانند حمزه سيدالشهدا به دفاع از پيامبر(ص) برمي خاستند، امّا تاريخ اسلام نام بانويي بزرگوار راـ كه در آن وقت 5تا8 سال بيشتر نداشت ـ در كنار مدافعان پيامبر(ص) ضبط و ثبت كرده است.
او علاوه بر اين كه بعد از رحلت مادر بزرگوارش حضرت خديجه(س) پرستاري پدر را بر عهده داشت، بيرون از منزل نيز هميشه مراقب پدر بود.نقل ميشود كه مشركان قريش در حجر اسماعيل گرد آمده بودند و ميگفتند: چون محمد(ص) عبور كند، هر يك از ما به او ضربهاي خواهيم زد و چون فاطمه(س) اين را شنيد، پيش مادر رفت و سپس اين مطلب را به اطلاع پيامبر(ص) رساند.(1)
آن بانوي بزرگوار در مواردي علاوه بر اطلاع و پيشگيري از اقدام آنان، خود مستقيماً به صحنه ميرفت و به حمايت و دفاع از پيامبر عزيز ميپرداخت.«عبداللّه بن مسعود» ميگويد: با رسول خدا(ص) در كنار كعبه بوديم، حضرت در سايه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهي از قريش از جمله ابوجهل در گوشهاي از مكّه چند شتر نحر كرده بودند، شكنبه آنها را آوردند و بر پشت پيامبر گذاشتند، فاطمه(س) آمد و آنها را از پشت پدرش برداشت.(2)
...........
1. دلايل النبوة، ابوبكر احمد بن حسين بيهقي، ج 2، ص43.
2. بحارالانوار، مجلسي، ج18، ص57.
رسول خدا(ص) از هنگامي كه به رسالت مبعوث شدند، تا زماني كه به مدينه هجرت كردند در مكه مورد آزار و اذيت فراوان قرار گرفتند.
بزرگان قريش و حتي عموهاي پيامبر اكرم (ص) علاوه بر تشويق و تحريك مردم و كودكان جهت آزار و اذيت به پيامبر(ص)، خود نيز به طور مستقيم از هيچ تلاشي در اين زمينه دريغ نداشتند.گاهي بر سر آن حضرت خاك ميريختند و زماني سنگ بارانش ميكردند. در اين دوران مرداني مانند حمزه سيدالشهدا به دفاع از پيامبر(ص) برمي خاستند، امّا تاريخ اسلام نام بانويي بزرگوار راـ كه در آن وقت 5تا8 سال بيشتر نداشت ـ در كنار مدافعان پيامبر(ص) ضبط و ثبت كرده است.
او علاوه بر اين كه بعد از رحلت مادر بزرگوارش حضرت خديجه(س) پرستاري پدر را بر عهده داشت، بيرون از منزل نيز هميشه مراقب پدر بود.نقل ميشود كه مشركان قريش در حجر اسماعيل گرد آمده بودند و ميگفتند: چون محمد(ص) عبور كند، هر يك از ما به او ضربهاي خواهيم زد و چون فاطمه(س) اين را شنيد، پيش مادر رفت و سپس اين مطلب را به اطلاع پيامبر(ص) رساند.(1)
آن بانوي بزرگوار در مواردي علاوه بر اطلاع و پيشگيري از اقدام آنان، خود مستقيماً به صحنه ميرفت و به حمايت و دفاع از پيامبر عزيز ميپرداخت.«عبداللّه بن مسعود» ميگويد: با رسول خدا(ص) در كنار كعبه بوديم، حضرت در سايه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهي از قريش از جمله ابوجهل در گوشهاي از مكّه چند شتر نحر كرده بودند، شكنبه آنها را آوردند و بر پشت پيامبر گذاشتند، فاطمه(س) آمد و آنها را از پشت پدرش برداشت.(2)
...........
1. دلايل النبوة، ابوبكر احمد بن حسين بيهقي، ج 2، ص43.
2. بحارالانوار، مجلسي، ج18، ص57.