یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ، یادمان باشد که که دلی نو بخرم .
.
. یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی
.
.
یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند
.
. یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .
یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند
.
.
. یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم برایت عزیز باشم
.
.
.
یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد
.
.
. یادمان باشد که : برای دیدن باید نگاه کرد ، نه نگاه !
یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید
.
.
. یادمان باشد که : دلخوشی ها هیچکدام ماندگار نیستند
.
.
. یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است
.
.
. یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها .
یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست
.
.
. یادمان باشد که : من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم
.
.
.
یادمان باشد که : برای پاسخ دادن به احمق ، باید احمق بود !
.
.
. یادمان باشد که : در خسته ترین ثانیه های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!
یادمان باشد که : لازم است گاهی با خودم رو راست تر از این باشم که هستم
.
.
. یادمان باشد که : سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته اند ، هرکسی سهم خودش را می آفریند
.
.
. یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود، به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست
.
.
. یادمان باشد که : پیش ترها چیز هایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند .
یادمان باشد که : آنچه امروز برایم مهم است ، فردا نخواهد بود
.
.
. یادمان باشد که : نیازمند کمک اند آنها که منتظر کمکشان نشسته ایم
.
.
. یادمان باشد که : من « از این به بعد » هستم ، نه « تا به حال »
.
.
. یادمان باشد که : هرگر به تمامی نا امید نمی شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی .
یادمان باشد که : غیر قابل تحمل وجود ندارد
.
.
. یادمان باشد که : گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد
.
.
. یادمان باشد که : خوبی آنچه که ندارم اینست که نگران از دست دادن اش نخواهم بود
.
.
. یادمان باشد که : با یک نگاه هم ممکن است بشکنند دل های نازک .
یادمان باشد که : بجز خاطره ای هیچ نمی ماند
.
.
. یادمان باشد که : وظیفه ی من اینست: «حمل باری که خودم هستم» تا آخر راه
.
.
. یادمان باشد که : منتظر ِ تنها یک جرقه است ، انبار مهمات
.
.
. یادمان باشد که : کار رهگذر عبور است ، گاهی بر می گردد ، گاهی نه .
یادمان باشد که : در هر یقینی می توان شک کرد و این تکاپوی خرد است
.
. یادمان باشد که :همیشه چند قدم آخر است که سخت ترین قسمت راه است
.
. یادمان باشد که : امید ، خوشبختانه از دست دادنی نیست
.
. یادمان باشد که : به جستجوى راه باشم ، نه همراه
.
. یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها .
آموخته ام که پول شخصیت نمی خرد
.
. آموخته ام که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
.
. آموخته ام که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
.
. آموخته ام که هیچ کس کامل نیست همانگونه که من کامل نیستم.