«دين گريزی»

  • نویسنده موضوع *Man*
  • تاریخ شروع

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
1- جوان كيست و چه ويژگی هايی دارد؟


مخاطب شناسی يكی از مهمترين مسايلی است كه در تعليم و تربيت بايد مدنظر داشت. اگر يك سخنران، هنرمند، معلم و يا نويسنده مخاطب، بيننده و خواننده خود را نشناسد و نداند مخاطبان او در چه دوره ای از تحول شناختی،انگيزشی و توانشی قرار دارند، معلوم نيست مطالب او هر قدرهم ارزشمند، دقيق و علمی باشند - مؤثر واقع گردند؛ زيرا مطالبی كه عرضه می كند يا در سطح شناختی مخاطبان نيست و يا تناسبی با نيازهای آنها ندارد. در نتيجه، مخاطبان انگيزه ای برای فراگيری آنها ندارند.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
2- بايد الگوها و روشهای آموزشی متناسب با مخاطب را شناسايی كرد



از ميان روشهای موجود، هر كدام ارتباط شناختی - عاطفی بيشتری بتواند با جوان برقرار كند كارآمدتر است.

به عبارت ديگر، عنصر ارتباط - آن هم ارتباط دو سويه - مهمترين عامل برای انتقال پيام است. انتقال پيام بدون ايجاد ارتباط امكان پذير نيست.

بنابراين، برای جذب جوانان به دين اولاً، بايد ويژگی های شخصيتی آنها، اعم از ويژگی های جسمانی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی، را بشناسيم؛ ثانياً، از روش يا روش هايی برای انتقال پيام دين به جوانان استفاده كنيم كه بهتر بتوانيم با آنها ارتباط برقرار كنيم. اين ارتباط، هم دو سويه بوده و هم از بار عاطفی بالايی برخوردار است.

ويژگی های بدنی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی جوان جوانان از نظر جسمانی به بلوغ كامل رسيده اند و همه توانايی های جسمانی را احراز كرده اند، به گونه ای كه احساس قوت و قدرت می كنند و از لحاظ اجتماعی دوست دارند شخصيت خود را بروز دهند و به عنوان يك فرد بزرگسال و مستقل، از جايگاه اجتماعی بالايی برخوردار باشند.

جوانان از بعد عاطفی نيز وضعيت خاصی دارند؛ دوست دارند عواطف خود را بروز دهند و آماده دريافت عواطف ديگران نيزهستند. از اين رو، آماده تشكيل زندگی مشتركند و می خواهند زندگی مستقلانه خود را تجربه كنند، از دخالت ديگران در زندگی خود ابراز تنفر می كنند و از نظر اخلاقی دارای اخلاق «خود پيرو» هستند؛ يعنی اصولی كه خود پذيرفته اند معيار رفتارهای اخلاقی خود قرار می دهند و از تقليد اخلاق «ديگر پيرو» اجتناب می كنند.

جوانان در بعد فكری و ذهنی نيز به بلوغ رسيده اند؛ می توانند استدلال كنند، فرضيه بسازند و به تفكر انتزاعی دست يافته اند. در بعد انگيزشی آن چيزی آنها را برانگيخته می كند كه پاسخ به نيازهای عاطفی و شناختی آنها باشد. با توجه به آنچه درباره ويژگی ها و مؤلفه های شخصيتی جوانان بيان شد، به نظر می رسد، بهترين روش برای جذب جوانان و متمايل كردن آنها به ارزش های دينی، روشی است كه هم عنصر شناخت و هم عنصر عواطف و هم عنصر انگيزش در آن لحاظ شده باشد، علاوه بر اين، ارتباط با آنها ارتباطی دو سويه باشد؛ يعنی به آنها اجازه سؤال كردن، انتقاد و فرصت فكر كردن و انتخاب داده شود و از تحميل، تحقير و تحكم اجتناب گردد.

از ميان همه روش های موجود، مانند روش خطابه و سخنرانی، تدريس، مشاوره در قالب بحث های آزاد، اما سازمان يافته، به نظر می رسد روش مشاوره به سبك «مراجع محور» كارآمدتر و مؤثرتر باشد. روش مشاوره در قالب راجع محوری در اين روش، از همان آغاز رابطه دو طرفه است؛ زيرا در اين روش، فرض بر اين است كه فرد يا افراد براساس نياز، به مشاوره مراجعه می كنند و اگر رابطه دو طرفه نباشد، اساساً فرآيند مشاوره تحقق پيدا نمي كند.

در اين روش، تأثيرپذيری مراجعان بر پايه ايجاد رابطه همراه با اعتماد استوار است؛ يعني تا وقتی مراجع به مشاور خود اعتماد نكند، نيازهای خويش را مطرح نمی كند و رابطه ای بين آنها به وجود نمی آيد.

از اين رو، در اين روش محور اصلی خودمراجعه كننده (جوان) است و بحث و گفت و گو توسط خود مراجع كنترل می شود. در اين روش «ارزشيابی» به معنای نمره دادن و نمره گرفتن مطرح نيست. يكی از ويژگی های عمومی اين روش آن است که مراجع براساس نياز به مشاوره مراجعه می كند و يك الزام درونی او را به سوی مشاور سوق می دهد، نه الزامات خارجی و تحميلی.
 
بالا