**شرح صحیفه سجادیه، گوهر معرفت**

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز دهم

حمدا نعتق به من الیم نارالله الی كریم جوار الله، حمدا نزاحم به ملائكته المقربین و نضام به انبیائه المرسلین فی دار المقامه التی لا تزول، و محل كرامته التی لا تحول. و آن حمدی را به جای می آوریم كه بدان وسیله، از آتش سوزان و دردناك جهنم، به كرامت جوار رحمت الهی آرمیده و در كنار ملائكه مقربین و در قرب انبیا مرسلین، در سرای جاویدان و محل كرامت غیر قابل زوال قرار گیریم !


شرح:

در چهار فراز این دعای شریف، امام علیه السلام آثار مختلفی را برای حمد بیان فرموده و در هر یك به ذكر آثار آن پرداخته است. در این قسمت نیز حمدی را روا داشته كه بدان وسیله انسان از عقاب الهی رسته و در جوار كرامت الهی (در كنار انبیا و ملائكه الله ) قرار گیرد.
و از آن جا كه می دانیم پیوسته جزا از سنخ عمل است، لذا باید هر یك از اقسام آن حمد، شباهت به حمد و ستایش صنفی از اصناف ملائكه و انبیا داشته باشد.
خداوند تبارك و تعالی در آیه 5 سوره شوری می فرمایند: و الملائكه یسبحون بحمد ربهم[15] و در بعضی آیات به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم امر فرمودند كه تو خدا را حمد كن، زیرا اكثریت مردم آگاه به حمد الهی نیستند؛ همانند سوره عنكبوت آیه 63: قل الحمدلله بل اكثرهم لا یعقلون[16] و در سوره لقمان آیه 25: قل الحمدلله بل اكثرهم لا یعملون.

این فرمان ها كاشف از آن است كه حقیقت حمد كاری است سزای مقام پیامبری، و معلوم است كه مقصود از حمد فقط آوردن كلمه الحمدلله بر زبان نیست كه خلایق همواره بر سر زبان دارند.

و لذا هر یك از اولیا كامل الهی بر حسب حد و شعور و ظرفیت خود، حمدگو و ثناخوان حضرت حق می باشند. از امام صادق علیه السلام نقل شده كه ایشان نذر فرمودند كه اگر مقصد آن بزرگوار عملی شود، حمدی كند كه احدی از خلایق نكرده باشد.
پس از مدتی، آن مقصد تحقق یافت، آن گاه حضرت فرمودند: الحمدلله ! راوی عرض كرد: شما حمد خاصی را نذر كردید كه در توان احدی نبود و نیست.
حضرت فرمود: این همان نذر خاصی بود كه از عهده كسی بر نمی آمد!

البته باید دانست كه در این جا معرفت مطرح است، یعنی این كه بدانیم حضرت از كلمه الحمد چه چیز را در باطن خود دیده و درخواست كرده ؛ زیرا معرفت امام معصوم به دستگاه هستی به صورت علم حصولی نیست، بلكه با علم حضوری به ذره ذره هستی آگاه است ؛ به عبارت دیگر، ایشان ربط و وابستگی جملگی را به ربانیت اله عالم دیده و نعمت هایی را كه از جانب او به تمامی موجودات رسیده شناخته و كمالات مخلوقات را در نظام هستی در افق آگاهی مطلق خود طی فرموده و سپس تمام حقیقت آن ها را به خدای متعال و به صاحب اصلی آنان مرتبط یافته و تمامی موجودات را استفاده كننده از همه آن نعمت ها و كمالات دانسته و تمامی ماسوی الله را تهی از هر كمال و هر گونه استقلال یافته و ملكوت موجودات را یكباره در دست اله عالم دانسته - كه بیده ملكوت كل شی - و سپس كلمه الحمدلله را بر حسب چنان كمال مطلقه ای بر زبان جاری فرموده است.

در این فراز نیز، امام سجاد علیه السلام از خدای متعال چنین حمدی را درخواست می نمایند.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز یازدهم

و الحمدلله الذی اختار لنا محاسن الخلق و اجری علینا طیبات الرزق و جعل لنا الفضیله بالملكه علی جمیع الخلق فكل خلیقته منقاده لنا بقدرته و صائره الی طاعتنا بعزته. سپاس خدایی راست كه ما انسان ها را به بهترین چهره آفرید و بهترین نوع ارزاق را برای ما و به سوی ما روان گردانید و آن فضیلت را به ما عطا كرد كه می توانیم بر نظام خلقت مسلط باشیم و از آنان در خدمت به خود استفاده نماییم و بلكه جملگی را تسخیر كرده و در اطاعت خود در آوریم.


شرح:

در قرآن كریم آمده كه لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم:انسان را در بهترین بنیه وجودی خلق كردیم.

از بارزترین شؤ ونات انسان كه نظام فیزیكی اوست تا دقیق ترین مراحل نفسانی و روحی و معنوی او، بر سبیل هنر فوق العاده دستگاه خلقت و زبده ترین صنایع عالم آراسته است. انسان در میان سایر موجودات تنها موجودی است كه سر به سوی آسمان دارد و بر تمام قامت ایستاده، و دو چشمان او بر افق باز فضا بینا، و حس شنوایی او با قدرت جهت یابی صداها، در بهترین موقعیت فیزیكی بدن جاسازی شده است. همه غذاها و انواع سبزیجات و میوه ها در اختیار او قرار دارد؛ گذشته از آن كه رنگ هر یك متناسب با خوشایند چشم، و بوی آنان برای قوه بویایی جالب، و جلوه های آنان برای توجه انسان به آن ها در نهایت جذابیت است.

اگر نیك بنگریم در می یابیم كه گویی تمامی آنچه بشر به آن محتاج است، چنان آفریده شده كه تحت تسخیر وی باشد، و آن چنان موجود شده كه او می خواهد، و تمامی حركات و فعل و انفعال آن ها و تجزیه و تركیب عناصر تشكیل دهنده شان، تقدیم به مقام انسانیت است و جملگی چنان نهادینه گردیده اند كه حاجات انسانی را برآورند.

چندی قبل در جریان یك تحقیق فوق العاده، بعضی از ابراختر شناسان به وسیله تلسكوپ های بسیار دقیق خود در فاصله ای بیش از میلیون ها سال نوری دیدند كه بسیاری از كرات و منظومه ها از هم فرو پاشیده و تبدیل به گازهای پراكنده در فضا می شوند و نیز بسیاری از توده های پراكنده در فضا، جذب یكدیگر شده و كرات و منظومه های جدیدی را تشكیل می دهند و به این نكته رسیدند كه این فرو پاشی ها و شكل گیری ها جملگی در خط زندگی انسان است.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


فراز دوازدهم


و الحمدلله الذی اغلق عنا باب الحاجه الا الیه فكیف نطیق حمده ام متی تؤ دی شكره لا متی ؟ و حمد سزاوار آن خدایی است كه ابواب فقر و حاجت را به روی ما بسته و فقط ما را به درگاه خود متوجه فرموده است. و ما چگونه می توانیم سپاس گوی او باشیم ؟ نه، هرگز نمی توانیم !


شرح:

خداوند در قرآن كریم آیه 41 سوره عنكبوت فرموده: مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیا كمثل العنكبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنكبوت لو كانوا یعلمون: آنان كه دوستانی غیر خدا را انتخاب می كنند، همانند عنكبوتی هستند كه به خانه خود پناه برده است، در صورتی كه سست ترین خانه ها لانه عنكبوت است.

خدای متعال بزرگوارتر از آن است كه بندگان خود را به غیر واگذارد، بلكه عزت غیر متناهی او ایجاب می كند كه خود جملگی حاجات بندگان را برآورد و به در خانه ارباب بی مروت دنیا حواله نگرداند.

امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید: ... و لم یكلنی الی الناس فیهینونی: سپاس خدایی را كه مرا به مردم واگذار نكرد تا آنان مرا خوار و خفیف كنند! و لذا بنده راستین حضرت حق، در پناه بندگی او از هر تعلق و وابستگی، دیگران آزاد است. در حدیث قدسی فرمود: و عزتی و جلالی و مجدی و ارتفاعی علی عرشی لا قطعن امل كل مومل غیری و لا كسوته ثوب الذله بین الناس: به عزت و جلال و مجد و بلندای عرشم قسم، كه آرزوی آزمندان به دیگران را به یاس تبدیل كرده و به او جامه ذلت می پوشانم ! خداوند متعال كه مژگان چشمان را برای زیبایی قیافه انسان با چنین ظرافت خاصی ابداع فرموده و بهترین قیافه های موجود در نظام طبیعت و بهترین لباس و جالب ترین نوع تغذیه و بهترین آشامیدنی ها و زیباترین مناظر طبیعت را در خدمت لذایذ و بهره وری انسان قرار داده، آیا ممكن است آن جا كه گره های زندگی مشكلات عظیمی را فراهم می آورد، بندگان خود را رها سازد و آنان را به یكدیگر واگذار كند؟

حال آن كه دیده ایم حتی آن جا كه اختیار و درخواستی از ناحیه انسان در كار نبوده، بیش از مقدار حاجت و بلكه با بهترین درجه حسن و ظرافت او را بهره مند ساخته و از عطایای بدیع و زیبای خود محروم نفرموده است. پس چگونه در موارد تمنا و درخواست بندگان، تفضل ننماید؟ البته تربیت بندگان نیز در گرو توجه شان به خدا است و لذا در بعض از حوایج و كمبودها، از بندگان خود خواسته كه بر درگاه او عرض حاجت كنند و از او بخواهند و دعا كنند تا بدین وسیله، حالت روحی و معنوی در ارتباط با خدا اشباع گردد؛ گذشته از آن كه اجر بسیار بر نفس دعا و نیایش مقرر می فرماید. نیز اگر خواسته او قابل اجابت و تحقق نبود، چندین برابر آنچه را كه درخواست كرده در دنیا و آخرت به وی اعطا می فرماید؛ چنان كه در این زمینه از حضرات معصومین :S (31): روایات مفصلی وارد شده است.



امیر مؤ منان در نهج البلاغه می فرماید: اگر تمامی روزهای عمر روزه دار و شب ها به نماز باشید و تمام دهر را با این حال بگذرانید، شكر یكی از نعمت هایی كه خدا برای شما تدارك دیده و بر شما ارزانی داشته را به جا نخواهید آورد.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز سیزدهم


و الحمدلله الذی ركب فینا آلات البسط و جعل لنا ادوات القبض و متعنا بارواح الحیوه و ائبت فینا جوارح الاعمال و غذانا بطیبات الرزق و اغنانا بفضله و اقنانا بمنه. و حمد خدایی راست كه عضلاتی را در بدن ما قرار داده كه توان باز شدن و بسته شدن دارند و ما را به آسایش های زندگی متنعم فرموده و به ما جوارحی اعطا كرده كه امور خویش را بدان وسیله انجام دهیم. و به بهترین انواع غذاها بی نیاز ساخت و به منت او سرمایه زندگی پیدا كردیم!


شرح:


طبیعت انسانی ما چنان است كه آن زمان كه توانگر و ثروتمند هستیم، از فقر و ناداری بی خبریم و در حال سلامت، از بیماری و ناتوانی و از نبود هر یك از اعضا و رنج نداشتن عضو بی خبر و ناآگاهیم، ولی یك نابینا می داند كه چشم را چه قیمتی است و آن كه از نعمت پا یا دست بی نصیب است می داند كه خدای متعال چه عطای فوق العاده ای به خلق خود كرامت فرموده است.

چه بسا انسانی حاضر باشد تمامی ثروت خود را خرج كند، بلكه یكی از قوای از دست رفته خود را بازیابد، بلكه گاهی به امید بازیافتن آن، همه اموال خود را هزینه كرده و نتیجه ای هم عاید او نمی شود. نیز قابل توجه آن كه تمامی قوا و اعضایی را كه خداوند برای انجام امور واگذار فرموده آن چنان است كه جملگی سازگاری با كرامت انسان دارد، كه یكی از جمله این كرامت ها قدرت انتخاب بهترین ها و سلیقه ممتاز در فراهم آوری احتیاجات زندگی است ؛ همانند انتخاب لباس مناسب، و تهیه غذای خوب و شیوه تناول آن كه به وسیله دست و انگشتان و با تناسب كامل انجام می گیرد. در نشست و برخاست و انجام سایر امور نیز، انسان با حركات دقیق عضلات و خم و راست شدن جوارح به وسیله مفاصل، ظریف ترین افعال را انجام می دهد.

هم چنین كشش عصب ها و رباطها، تعداد عضلات و تكه بندی استخوان ها همراه غضروف ها در سر بند هر قطعه از استخوان ها برای آسان سازی و سرعت حركات با كمترین زحمت و فشار، از معجزات فوق العاده ی دستگاه خلقت است كه می توان جملگی را در این عبارت خلاصه كرد كه ساختار بدنی انسان، آن چنان است كه جمیع شرایط برای حفظ كرامت و شؤ ون ممتازه انسانی در آن رعایت شده و از این رو، انسان بر همه جانداران فضیلت و برتری دارد. و همین امر لزوم شكرگزاری و سپاسگزاری از منعم مهربان را ایجاب می كند.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز چهاردهم

ثم امرنا لیختبر طاعتنا و نهانا لیبتلی شكرنا فخالفنا عن طریق امره و ركبنا متون زجره، فلم یبتدرنا بعقوبته و لم یعاجلنا بنقمته، بل تانانا برحمته تكرما و انتظر مراجعتنا برافته حلما. سپس به ما امر فرمود تا اطاعت ما را بیازماید و از بعض اشیا نهی كرد تا میزان شكر ما را به بفهماند. و ما امر او را مخالفت نموده و در موارد نهی قدم برداشتیم، ولی از مبادرت به عقوبت ما نفرمود و به رحمت خود با ما رفتار كرد و با حلم بسیار مترقب توبه ماست.



شرح:

اوامر و نواهی الهی، گذشته از آن كه روش زندگی در نظام هستی را به ما می آموزد، در بردارنده برنامه ای است كه در تكامل انسان سهمی بسیار مهم دارد و اگر نادیده گرفته شوند، باعث خروج از فطرت انسانی و ورود تدریجی به طبیعت حیوانی می شود.

این نهی ها، دارای نقش سومی نیز هست، و آن عبارت است از آزمایشی كه بر سر راه ایشان در مورد اطاعت از خداوند متعال و شكر نعمت های او وجود دارد.

در سوره نمل درباره حضرت سلیمان آمده است كه ایشان پس از رسیدن به مقام بسیار عالی ای كه از خدای خود خواست رب هب لی ملكا یا ینبغی لاحد متوجه این نكته گردید كه این ها جملگی آزمایشی است كه بر سر راه او گذاشته شده و عرض كرد: هذا من فضلی ربی لیبلونی ااشكرام اكفر: این فضل الهی نصیب شد تا معلوم شود آیا عبدی شاكر هستم یا كفور.

این امور زمینه های بسیار خطرناكی برای امتحان هستند و بیرون آمدن از عهده آن ها نشان از تكامل روحی و معنوی انسان دارد كه در نظام دستورات و تكالیف الهی پیدا می شود و در واقع به انسان می نماید كه تو كیستی و در كدامین درجه از كمالات انسانی قرار داری. البته آزمایش انسانی گاهی به وسیله اطاعت و هنگامی در اجتناب از معاصی است و هر دو برای بشری كه متنعم در نعمت های الهی است سازنده است. در روایت آمده كه پیامبر گرامی اسلام در كنار اصحاب خود بود.

آن گاه با دست خود خطی كشید و فرمود: این راه خداست كه مستقیم است. سپس خطوط دیگری از چپ و راست كشید و فرمود: و این راه ها هر كدام راهی است كه یك شیطان بر آن قرار دارد و به سوی آن دعوت می كند. سپس آیه 153 سوره انعام را قرائت فرمودند.20 یعنی انسان به محض خروج از خط تكلیف الهی از مسیر عبودیت خارج و در مسلك تابعان شیطان قرار می گیرد و خود می فهمد كه كیست و در چه موطن و درجه ای قرار دارد.

امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا فرمود: از یك سلسله امور نیز نهی كرد تا شكر ما را بیازماید؛ چنان كه امام صادق علیه السلام نیز فرمود: شكر النعمه اجتناب المحارم21 و این معنی روشن است كه نعمت های الهی را باید در بندگی صرف كرد تا ادای حق گردد و اگر - نعوذ بالله - صرف در طغیان و تمرد فرمان او شود، كفران نعمت است و از بی شرمی است كه الطاف او را صرف طغیان نسبت به او نماییم. ما اگر چه هرگز نتوانسته ایم از عهده امتحان برآییم، ولی خدای متعال هرگز ما را به عذاب و مجازات اعمال مبتلا نساخته، بلكه به رافت و رحمت خود همواره از ما درخواست طلب مغفرت و آمرزش فرموده كه نافرمانی ها را با همین توبه جبران كنیم.

.........

20 . متن روایت از المیزان ج 7 - ذیل آیه 153 از سوره انعام، عن ابن مسعود، قال: خط رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خطا بیده ثم قال: هذا سبیل الله مستقیما ثم خط خطوطا عن یمین ذلك الخط و عن شماله ثم قال: و هذه السبل لیس منها سبیل الا علیه شیطان یدعو الیه ثم قراء: و ان هذا صراطی مستقیم فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبیله. قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم: بگو این بندگان من كه بر خود ظلم كرده اید، از رحمت الهی ماءیوس نباشید! خداوند همه گناهان را می آمرزد، به درستی كه او پوشاننده گناه و مهربان است.

21 . اصول كافی، ج 2، ص 95.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


فراز پانزدهم

و الحمدلله الذی دلنا علی التوبه التی لم نفدها الا من فضله، فلو لم نعتدد من فضله الا بها لقد حسن بلائه عندنا و جل احسانه الینا و جسم فضله علینا. حمد خدایی را سزد كه ما را به بازگشت به سوی خود هدایت فرمود و دستیابی به توبه، فقط به وسیله فضل او میسور است. و اگر ما به جز توبه سایر نعمت های او را به شمار نیاوریم، احسان او بر ما تمام است و نعمت و فضلش بزرگ !


شرح:

در آخر فراز بیست و یكم امام علیه السلام فرمود: خدای متعال ما را به عقوبت امور خلاف مبتلا نساخته، بلكه در انتظار برگشت و توبه ما است. در این فراز نیز امام سجاد علیه السلام راهنمایی به توبه را یكی از كرامت های الهی و نشانه بنده پیروی و عطوفت او بر بندگان قرار داده و آن چنان آن را مهم دانسته است كه فرموده: اگر در بین همه نعمت های الهی تنها خدای متعال بندگان خود را به آن نعمت مفتخر می فرمود، برای او كافی و برای احسان او تمام بود.

نكته این مساله هم پیدا است، زیرا گناه شوم ترین و كثیف ترین آلودگی است كه دامن پاك انسانیت را آلوده كرده و او را از مرتبه ملك بودن به حضیض حیوانیت می كشاند؛ به طوری كه شایستگی نجات را به تدریج از دست می دهد و به طور جاوید در عذاب می ماند و در گستره هستی آن چنان ضایع می شود كه نه تنها در سراسر نظام آخرتی، بلكه در زندگی دنیایی خود نیز هیچ گونه موفقیت و موقعیت مناسبی پیدا نمی نماید. لذا تنها توبه است كه چون اكسیر اعظمی می تواند زنگارهای گناه - كه چهره قلب را تار و ظلمانی كرده - زدوده و چهره شفاف روح الهی انسان را از پس مجموعه حجب به طور شفاف و نورانی متجلی كند و او را دوباره به حیات معنوی خود - كه حیات جاویدان انسانی است - باز گرداند و مجددا به آمادگی اشراق انوار هدایت بر چهره جان كمك نماید. لذا از امام باقر علیه السلام منقول است كه فرمود: التائب من الذنب كمن لاذنب له22و امیر مؤ منان علیه السلام فرمود: لا شفیع انجح من التوبه:23هرگز شفیعی موفق تر از توبه نیست.

پس می توانیم بگوییم قبول توبه از حضرت حق - جل و علا - اعطای زندگانی دوباره به افرادی است كه همه نعمت های خود را از دست داده و در دركات بوالهوسی غرق گردیده اند و در باتلاق ضررها و صدمه های فراوان طغیان فرو رفته اند. توبه باعث بازیافت دوباره ایشان است و استعداد حركت به طرف تكامل را برای اینان به ارمغان می آورد و به همین جهت است كه در قرآن كریم فرموده: ان الله یحب التوابین و ان الله بحب المتطهرین24 و از ذیل آیه معلوم می شود كه توبه تطهیر از آلودگی ها و ناپاكی هاست و پاكیزگی توبه، در حد طهارت قبل از گناه عصیان است ؛ طهارت توبه طهارت از خباثت باطنی و قذارت های روحی است.


فما هكذا كانت سنته فی التوبه لمن كان قبلنا، لقد وضع عنا ما لا طاقه لنا به، و لم یكلفنا الا وسعا، و لم یجشمنا الا یسرا، و لم یدع لاحد منا حجه و لا عذرا، فالهالك منا من هلك علیه، و السعید منا من رغب الیه در امت های گذشته سنت الهی بر قبول توبه نبود اما منت گذارد و از ما مجازات فوق طاعت را برداشت و تكالیف را در حد وسع و طاقت ما قرار داد و بر ما آسان گرفت، ولی هیچ گونه عذر و بهانه ای را برای ما باقی نگذاشت. و آن كه زیانكار است طغیان گری است كه در هلاكت خود قدم برداشته و خوشبخت آن كه در خط فرمان اوست !

.......

22. امام باقر علیه السلام فرمود: كسی كه از گناه خود توبه می كند همانند كسی است كه گناه نكرده. اصول كافی، ج 2، ص 435.
23 . امیر علیه السلام فرمود: شفیعی كارسازتر از توبه نیست. بحار الانوار، ج 6، ص 19.
24. خداوند توبه كاران را دوست دارد.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز شانزدهم

شرح:

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بعثت بالحنیفیه السهله السمحه: من به دینی مبعوث شدم كه بسیار آسان و قابل عمل است. سبك قانون گذاری در این آیین مقدس به گونه ای است كه تكالیف در حد توان انسان می باشد و انجام دستورات آن ساده و آسان است ؛ مثلا در شبانه روز نماز واجب 17 ركعت است، روزه در سال فقط یك ماه واجب گشته و حج در تمام عمر فقط یكبار لازم است. این سهولت در تمام احكام مالی و عبادی دیگر نیز ملاحظه گشته كه اگر دقیق ملاحظه كنیم خواهیم دید كه آیین مقدس اسلام بر هیچ كس سخت و سنگین نمی باشد، بلكه هر فردی بیش از آنچه بر او واجب و یا انجام آن حرام است دارای توان تكلیف پذیری است و خدای متعال بر امت اسلامی این منت را گذارده كه این آیین مقدس به صورتی سهل در اختیار مردم قرار بگیرد.

در سوره بقره آیه 185 فرمود: یرید الله بكم الیسر و لا یرید بكم العسر.25

هم چنین خداوند با امر به توبه: فتوبوا توبه نصوحا از گذشته سیاه و آلوده تبهكاران می گذرد، ولی در امت های سابق این چنین نبوده، زیرا جزای گنهكاران را جریمه های كلان قرار می داد.

مثلا در آیه 60 سوره نسا فرمود: فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم: پس به سبب ظلم یهودیان، امور پاكیزه ای را كه بر ایشان حلال كرده بودیم حرام نمودیم.

و نیز در آیه 157 اعراف می فرماید:

و بضع عنهم اصرهم و الاغلال التی كانت علیهم: و بار سنگین آن ها را بر زمین گذاشتیم و غل هایی كه بر خود داشتند.

یعنی از امت پیامبر اسلام آن سلسله از اموری كه قوم بنی اسرائیل را از خیرات منع می كرد و تمامی آن چیزهایی كه آنان را مقید می ساخت و محدود می كرد برداشته شده است.

در قوم یهود آن گاه كه مجرمان به گناهی آلوده می شدند، كیفرهای سختی برای آن ها مقرر می شد، به طوری كه بسیاری از چیزهایی كه برای آن ها حلال بود ممنوع می شد؛ همانند منع از صید ماهی كه فقط در روزهای خاصی می بایست به صید ماهی می پرداختند. اما در اسلام به وسیله توبه كه به معنی بازگشت از كارهای ناسزای قبلی است، خدای متعال از جرم ما می گذرد. این دین یك سلسله تكالیف كه از حدود قدرت و توانایی ما نه تنها خارج نیست، بلكه بسیار كمتر از درجه توانایی ما است بر ما مقرر فرموده و از این باب عذری برای ما باقی نگذاشته است.

پس اگر فردی به گمراهی افتاد، در روز جزا خواهد فهمید كه تنها مقصر خود اوست و با تمرد از تكالیف آسان، خود را به عذابی الیم مبتلا گردانده است.


......

25. بقره 185: خداوند برای شما سهولت را خواسته است و نخواسته است بر شما سخت بگیرد.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز هفدهم


و الحمدلله بكل ما حمده به ادنی ملائكته الیه، و اكرم خلیقته علیه، و ارضی حامدیه لدیه، حمدا یفضل سآئر الحمد كفضل ربنا علی جمیع خلقه. و حمد و سپاس خدا را به تمام آنچه كه مقرب ترین فرشتگان و گرامی ترین خلایق و بهترین ستایشگران سپاس گذارده اند باشد، بلكه حمدی او را سزاست كه نسبت به سایر حمدها همانند نسبت برتری خدای متعال به تمام بندگان باشد.


شرح:

در دعاهای بسیاری به چشم می خورد كه خدای متعال را بدین صورت حمد می كنند: الحمدلله الذی یفضل حمد الحامدین حمدا فضلا كثیرا قبل كل احد.

از این گونه عبارات فهمیده می شود كه حمد فقط تكرار لفظ حمد نیست، زیرا اگر فقط لفظ بود، برای همگان حمد یكسان بود و حمد كسی بر كسی دیگر هرگز برتری نداشت.

پس حمد حالتی است كه از كمال و معرفتی سرچشمه می گیرد و آن معرفت با جان شخص متحد است. پس نسبت به كمالات افراد و معرفت آنان به جناب حق - جل و علا - حمد و ستایش آنان نیز فرق می كند و بالاترین حمد فقط از عهده كسی ساخته است كه نزدیك ترین افراد خلق نسبت به خالق باشد.

لذا امیر مؤ منان علیه السلام در فرازی بلند می فرماید كه خدای متعال برتر از حمد هر حامد است: الحمدلله الذی لا یبلغ القائلون و لا یحصی نعمائه العادون.[26] این بیان خود كاشف از معرفت فوق العاده حضرت امیر مؤ منان است كه عظمت و تعالی حق را آن چنان شناخته كه هر ستایشی را كمتر از عظمت و قدرت خداوند متعال دانسته و بر همین اساس فرموده است: لا یبلغ مدحته القائلون.

امام سجاد علیه السلام نیز حمدی را در این فراز برای حق سزاوار دانسته كه همانند حمد نزدیك ترین ملائكه و نزدیك ترین خلق الهی به او باشد. از این فرمایش معلوم می شود كه معرفت حق برای ملائكه و پیامبر اكرم و ائمه :S (31): نسبت به معرفت سایرین، همانند فضیلت حق بر همه خلق است ؛ یعنی آنان دارای معرفت كاملی هستند كه بیشتر از آن برای احدی میسور نیست، زیرا آنان تمام امتیاز و كمالات حق را شناخته و بر حسب همان، او را ستایش می كنند كه آن شناخت به طور دقیق نسبتش مطابق را برتری حق از خلق است. خود این كلام معجزه آسا، دلیل بر عظیم ترین مراتب قرب و معرفت آن امام همام به خداوند متعالی می باشد.


.....

26.
حضرت امیر علیه السلام فرمود: مداحان و گویندگان نمی توانند مدح او را (آن چنان كه شایسته او است ) برسانند و شمارش گران نمی توانند نعمت های او را به شماره آورند. نهج البلاغه، خطبه اول.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

فراز هجدهم

ثم له الحمد مكان كل نعمه له علینا و علی جمیع عباده الماضین و الباقین عدد ما احاط به علمه من جمیع الاشیا، و مكان كل واحده منها عددها اضعافا مضاعفه ابدا سرمدا الی یوم القیامه. پس حمد در مقابل تمام آن نعمت هایی كه بر ما و تمام بندگان گذشته و آینده اش ارزانی داشته به عدد آنچه او به آن عالم دارا سزاست، بلكه به تعداد هر نعمت، چنین حمدی به طور ابد تا قیامت لازم و حتمی است.


شرح:

لزوم حمد در مقابل نعمت از نظر عقل قطعی و حتمی است و جای هیچ گونه تردید و شك و شبهه ای ندارد ولی سؤ ال در آن است كه نعمت های مربوط به امتهای پیشین در ایام گذشته چرا و چگونه برای امتهایی پیشین كه هنوز به وجود نیامده اند ضرورت دارد و شكر را در هر زمان قرار داده است ؟ بر گذشتگان از ما شكر بر نعمت های ما لازم بوده و بر گذشته نسبت به گذشتگان ؟!

حال باید دانست كه نهاد هستی دارای حقیقت واحدی است و ذره ذره موجودات آن از دیگری متاثر هستند. پس اگر در فضای غیر متناهی میلیون ها سال قبل اتفاقی افتاد كه مثلا انبوه توده گازها به صورت منظومه ها و كهكشان ها در آمد، بر امروز تاثیری تمام دارد؛ چنان كه آنچه امروز اتفاق افتد در همان كهكشان ها بی تاثیر نیست. به گفته حضرت، علامه طباطبایی رحمه الله: اگر دم ماهی در دریای كارائیب حركتی كند،؛ در جو اثر خواهد گذاشت ؛ چنانكه حركت همان ماهی معلول هزاران هزار علل گذشته و مقارن است كه با فقد هر یك از آن ها، این حركت هرگز میسر نخواهد بود. لذا نعمت های جاری در گذشته قطعا موثر در نعمت موجود خواهد بود، چنان كه نظم طبیعی عالم و آبادانی موجود در امروز، گاهی به جهت آبادانی گذشته بوده است همان طور كه آبادانی امروز مؤ ثر در آینده است - چون اگر ملاحظه آینده در كار نبود، این نعمت امروز تحقق پیدا نمی كرد.

پس اگر ما هم اكنون در نعمت به سر می بریم ؛ مرهون نعمت های گذشته جاری در امم سابقه هستیم، چنان كه مرهون نعمت های آیندگان نیز می باشیم و نكته جالب در جریان گذشته و حال و آینده آن است كه استاد عظیم الشان ما حضرت علامه طباطبایی رحمه الله می فرمود: فضل خدا یك واحد است و علامت آن تاثیر و تاثر مجموعه نظام از یكدیگر است و ما امرنا الا واحده كلمح بالصبر آنچه از ناحیه ماست، یك واحد است كه به سرعت چشم به هم زدن، بلكه كمتر به وقوع می پیوندد.

 
بالا