برداشت شما از این یک بیت شعر چیست ؟

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
تکلف گر نباشد خوش توان زیست
تعلق گر نباشد خوش توان مرد
:53:

خوشحال میشم برای استفاده ی دیگران و حقیر نظرات زیبا و ارزشمند شما مزین پست گردد :53:
 

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : برداشت شما از این یک بیت شعر چیست ؟

سلاااااااااااااام نازنین جونم...مرسی شعرت خیلی مفهوم داره خوشم اومد خداییش این شعر داره حقیقتو میگه...اگه ما انقد به این دنیا تعلق خاطر نداشته باشیم...وقت مردن که فرا برسه دیگه نمیترسیم منظورم از لحاظ مال دنیاسا مثلا خودتون میدونین کسی که یه عالمه پول داره و همشو نگر داشته واسه نسل آینده خو معلومه وقت مرگش عذاب میکشه چون داره با چشماش میبینه که دیگه توی اون دنیا از پول مول خبری نیست و تازه اونجاس که میفهمه این همه پولی که جمع کرده هیچ فایده ای واسش نداره جز پشیمونی و حرص خوردن...هه
امیدوارم مث این آدما نباشیم و به فرمان مرگ از طرف خدا در جا لبیک بگیم..انشالا
:53:
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : برداشت شما از این یک بیت شعر چیست ؟

تکلف دومعنا داره یا تکلف کردن هست که به شعر معنا نمیده یا توجه به امورات مادی و یا اینکه معنای غرور رو میده..........

اگر معنا آخر رو در نظر بگیریم باید عرض کنم که منظور اینه که بدون غرور به زیبایی میشه زنگدی کرد...دین ما غرور رو بسیار مذمت کرده.....غرور نقطمه مقابل اعتماد به نفس هست....بعضی ها اعتماد به نفس رو با غرور اشتباهی میگیرن و این اعتماد به نفس تبدیل به غرور بی جا میشه که آثار زیان باری به همراه داره....
قبل ازینکه غرور بوجود بیاد مطمئنا شخص کاری کرده که خدای متعال رو فراموش کرده..... وقتی لحظه ای خدا فراموش بشه ....آدمی خودش را میبیند....وقتی خودش را دید به خودش تکیه میکند و به بزرگ پنداری مبتلا میشه....و خود را بزرگ فرض میکنه و زمانی که ناملایمتی پیش بیاد در زندگی.......تاب و تحمل این ناملایمتی رو نداره.........یعنی گزینه صبر هم ازش گرفته میشه....وقتی صبر نداشته باشه خشن میشه و صفت رذیله خشم رو پیدا میکنه و خوش خلقی هم ازش برداشته میشه..... و همچنین زمانی که شخصی همطراز خودش رو میبینه تحمل نداره که موفقیت های اون رو ببینه...چراکه قبلا به بزرگ پنداری مبتلا شده و صفت حسادت هم به شخص اضافه میشه..... وقتی حسادت میکنه در صورت موفقیتهای بیشتر رقیبش دچار حرص میشه.......و برای از بین بردن شخص موفق و برتر از خودش دست به هر گناهی میزنه.........
میبینید که یه صفت به ظاهر ساده چه راحت آدمی رو تباه میکنه و زندگی تلخ میکنه؟؟؟

در مصرع دوم تعلق منظر توجه مادام و وابستگی شدید به تعلقات دنیوی هست.......این هم بی ارتباط با تکلف نیست......باتوجه به کمبود وقت از توضیحش صرف نظر میکنیم اما نکته ای در این تعلقات هست که ریشه این تعلق چیه که با مرگ ارتباط نزدیک داره.....؟

قبلا یکی از دوستان تاپیکی زده بود با موضوع رنگ مردن چه رنگیه؟ و اونجا عرض کردم که بستگی به تعلق شخص به غیر بینهایت داره.....چراکه:

حب الدنیا، کل رأس الخطیئه......یعنی حب و دوستی با دنیا(تعلقات دنیوی) شروع و آغاز تمام خطاها گناهان و بدبختی هاست.........

و اونجا توضیح دادیم که زمای که روح به جسم تعلق بسیار داشته باشه و فقط بنده جسم باشه و در اختیار جسم باشه جدا شدن از جسم در لحظه مرگ سخته چراکه وابسته به جسم و دنیا شده تعلق شدید به جسم پیدا کرده..... برای همین این مصرع گفته که بی تعلق خوش توان مرد...یعنی راحت آدمی از جسم جدا میشه
یعنی اگه جسم دراختیار روح باشه و روح به جسم اجازه نده که هر کاری دوست داشته بکنه به تدریج توجه به جسم و دنیا کم میشه و تعلقات کم میشه و فقط تمرکز روی روح هست..... این بدین معنا نیست که ما به فکر سلامت جسم نباشیم نه...بلکه جسم رو برای سلامت روح بخواهیم و ابزاری برای روح باشه نه توجه به دنیا و شهوات............

التماس دعا:53:
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
پاسخ : برداشت شما از این یک بیت شعر چیست ؟

[h=5]از معصوم (ع) : " بدترین دوستان آن کس است که آدمی مجبور است در معاشرت با او خود را به زحمت و تکلف اندازد ".

حدیث (2) امام على عليه السلام : رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ؛ دورى از تجمّلات دنيا ميوه عقل است.[/h]
باباطاهر می‏گوید:
دلا راه تو پر خاک و خسک بی *** گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت بر آید پوست از تن *** بر آور تا که بارت کمترک بی[h=5][/h][h=5][/h]
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : برداشت شما از این یک بیت شعر چیست ؟

شعر واقعاًزیباییه ... اگه تنها همین یک بیت رو تو زندگیمون به کار بگیریمش ، بسیاری از مشکلاتمون حل میشه :
تكلّف گر نباشد، خوش توان زیست

تعلق گر نباشد ، خوش توان مُرد

تکلف یعنی مواقعی که توزندگی به خودمون خیلی سخت می گیریم و همه چیز را برای خود دشوار می کنیم ؛

و در مورد تعلق که به نظرم از تکلف خیلی بدتره...
هر چی تعلّق بیشتر ، جدایی سخت تر...و این در حالیه که در برابر هر دادنی ، گرفتنی هم هست


از دنیا کنده خواهیم شد!!!!

در آیه (26 / آل عمران ) در مقابل " تؤتی "(دادن) ، " تَأخُذ " (گرفتن) نیامده (به هركس بخواهیم ، ملك میدهیم ، حكومت می دهیم و به هركس بخواهیم ، حكومت را میگیریم.)
در آیه به جای عبارت " تأخذ " از عبارت "َ تَنْزِع‏"( از کندن) استفاده کرده است . سرّ این جایگزینی چیست ؟«نَزِع» ؛ به معنای کندن پوست گوسفند است ، وچون پوست به گوشت چسبیده وقتی بخواهیم آن را ازبدن حیوان بکنیم ، این کار او را اذیت کرده وشروع به بالا و پایین پریدن می کند.با این تعبیر خداوند در مقام این برآمده که نهایت درد و رنج جدایی از دنیا را برای آنانی که به آن تعلّق خاطر پیدا کرده اند را نشان دهد . جوری زندگی کنیم كه اگر دنیا روزی به چیزی را عطا کرد ،آن قدر خوشحال نشویم که زندگیمان مختل شود و از آن طرف ، اگر روزی هم داده هایش را باز پس گرفت ، غمناك نشویم​

همچون کارمند بانک باشیم!!!


اگر در زندگی همچون کارمند بانک زندگی کنیم ، خیلی از این دادن ها و گرفتن ها برایمان راحت می شود .
کارمند بانک یک روز در یک قسمت است وپول های زیادی می گیرد و از این گرفتن ها شاد نمی شود ؛ چرا که می دانند این پول ها در نزد او تنها امانت است ، روزی هم در قسمت دیگری قرار می گیرد و پول ها را به دیگران می دهد ، در این موقعیت نیز با زهم از این دادن ها ناراحت نمی شوند ؛ قرآن نیز این نکته را یادآور می شود : « لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم‏ » (حدید/23)
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : برداشت شما از این یک بیت شعر چیست ؟


سلام نازنین خانم . مثل همیشه تاپیک هاتون پرمحتوی ست . سپاسگزارم .

به عقیده من تکلیف حیات و مرگ ما رو معلوم میکنه .. میگه برای یک زندگی راحت باید خودمونو از تکلفات و پیچیدگیهای این دنیا رها کنیم مثل خیلی از بزرگان دین و دانشمندان که ساده بودندو رها
و برای یک مرگ آسان هم لازمه که تعلقات و وابستگی های مادی و معنوی رو کم کنیم .

خیلی جالبه که دوراه ساده برای زندگی خوب و مرگ آسان رو درقالب چند کلمه و یک بیت بهمون نشون داده .
:1:

البته دوستان خیلی کاملتر گفتند .

مجددا از شما ممنونم :53::53::53::53::53::53:


خالی از لطف نیست بیان این جمله ی زیبا از دکتر شریعتی :
"خداوندا چگونه زیستن را به من بیاموز ، من خود چگونه مردن را خواهم آموخت "
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
تکلف گر نباشد خوش توان زیست
تعلق گر نباشد خوش توان مرد



تو یه جمله می خوام بگم:اگه می خوای راحت زندگی کنی خودت رو به ارزوهای دور و دراز مشغول نساز و برای دنیا جوش نزن:bye1:
 
بالا