تعریف دین....................

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
تعریف دین
واژه دین از مفاهیمى است که همواره در میدان آراء و نظرات گوناگون صاحب‏نظران قرار داشته و توافق مشترک درباره آن وجود ندارد. به صورتی که حتی عده‏اى از محققان آن را قابل تعریف نمى‏دانند.به هر حال** *می توان دین را اینگونه تعریف نمود: دین ، مجموعه (سیستم) حقایقى هماهنگ و متناسب از نظام‏هاى فکرى (عقاید و معارف)، نظام ارزشى (قوانین و احکام) و نظام پرورشى (دستورات اخلاقى و اجتماعى) است که در قلمرو ابعاد فردى، اجتماعى و تاریخى از جانب پروردگار متعال براى سرپرستى و هدایت انسان‏ها در مسیر رشد و کمال الهى ارسال مى‏گردد.
به دیگر سخن، مجموعه ای است از عقاید و قوانین و مقرراتى که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مى‏گوید و هم اخلاق و شئون‏زندگى او را تحت پوشش قرار مى‏دهد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعاریف متعدد از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف می*کند :
«دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»(خلاصه تعالیم اسلام، ص 4، و یا شیعه دراسلام ص 41).
ویا برخی از دانشمندان غربی گفته‏اند: دین عبارت است ازاعتقاد به موجودات روحانى .
و یا عده ای دیگر گفته‏اند: دین نظام یک پارچه‏اى از باورها وعملکردهاى مرتبط به چیزهاى مقدس است که از طریق آنها گروهى ازانسانها با مسائل غایى زندگى بشرى مرتبط می باشد
برخى‏ دیگر گفته‏اند: دین اعتقاد به خدایى سرمدى است. یعنى، اعتقاد به این‏که حکومت و اراده‏اى الهى بر جهان حکم مى‏راند.
و بعضى دیگر مى‏نویسند: جوهر دین عبارت است‏از احساس وابستگى مطلق . به هر حال هر کدام از دانشمندان اسلامی و غربی و علمای ادیان کوشیده اند تا بر اساس نگرش و اعتقاد خود تعریفی کامل از دین عرضه کنند. به همین دلیل آنها در ادراک دین بر جنبه های مختلفی تأکید نموده اند.بنابراین می شود تعاریف دین را به سه قسم طبقه بندی نمود:

تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی
تعریف دین از نظر علمای ادیان
تعریف دین از نظر دانشمندان غربی

 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی

مراد این دانشمندان از دین، دین وحیانى و الهى است نه هر چه که نام‏دین بر او نهاده مى‏شود. ومنظور آنها دین بشرى و ادیانى‏که ساخته انسان است و ریشه در نیازهاى آدمى دارد، نمی باشد.
و منظور آنها دینی نیست که بر پایه بت پرستى ‏یا اعتقاد به نیروهاى جادویى و مانند آن باشد. بلکه منظور آنها از دین ادیانى است که ریشه در غیب دارند و پایه و اساس آنها بر وحى و پیام الهى استوار است، و انسان نه‏سازنده دین بلکه دریافت کننده پیام الهى است که باید به آن‏اعتقاد پیدا کرده و به محتواى وحى ملتزم شده و سلوک فردى واجتماعى خود را بر آن اساس تنظیم کند.

علامه طباطبایی با بیان اینکه دین تنها به نیایش و ستایش خدا نپرداخته، بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهایی جامع و مقرراتی مخصوص وضع نموده است، می گوید:

دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است.

ایشان در تفسیر المیزان بعد از غیر تقلیدی دانستن پیروی از دین می*نویسد: دین مجموعه ای از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی ، از عبادات و معاملات که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده، نبوتی که صدقش با برهان ثابت شده و نیز مجموعه از اخبار که مخبر صادق ازآن خبر داده، مخبری که باز صادق بودنش به برهان ثابت شده است .
در جا دیگر می نویسد:دین نظام عملى مبتنى بر اعتقاد است که مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظرى نیست; زیرا علم نظرى به تنهایى مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است .


ذیل آیه‏27 سوره روم نیز می نویسد: «لیس الدین الا سنة الحیاة و السبیل التى یجب على الانسان ان یسلکها حتى یسعد فى حیاته فلا غایة للانسان یتبعها الالسعادة‏»،دین جز قانون زندگى و راهى که انسان باید براى رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایى انسان همان رسیدن به سعادت است.
ونیز بیان می کند که: دین روش مخصوصى است در زندگى که صلاح دنیا را به طورى که موافق کمال اخروى و حیات دایمى حقیقى باشد تامین مى‏نماید. پس در شریعت‏ باید قانون‏هایى وجود داشته باشد که روش زندگانى را به اندازه احتیاج، روشن سازد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

استاد مطهری رحمه الله علیه می*نویسد: اصول مکتب انبیاء که دین نامیده می*شود یکی بوده است و آن اسلام است و اسلام نام دین خداست، که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شده*اند و به آن دعوت نموده اند.
سید مجید ظهیری می*نویسد : دین مجموعه تعالیمی است که از طریق غیر عادی کسب معرفت یعنی وحی بدست می*آید.
دکتر بیوک علیزاده در تعریف کاربردی از دین می*نویسد: ادیان، علی العموم، برای پیروان خود سه کار انجام داده اند :

1- توصیفی از جهان هستی و جایگاه آدمی در آن بدست داده اند (جهان بینی).
2- بر اساس توصیف یاد شده شیوه زندگی خاصی را توصیه نموده اند.
3- آن توصیف و شیوة زندگی مبتنی بر آن را در قالب اعمالی نمادین و سمبلیک که همان عبادیات هستند متبلور کرده اند.

در جای دیگر می نویسد: « ان الدین فى عرف القرآن هو السنةالاجتماعیة الدائرة فى المجتمع و ان السنن الاجتماعیه اما دین حق فطرى و هو الاسلام او دین محروف عن الدین الحق و سبیل‏الله عوجا »; دین در عرف قرآن، سنت اجتماعى حاکم بر جامعه مى‏باشد و سنت‏هاى اجتماعى یا دین حق و فطرى است که همان اسلام مى‏باشد یا دین منحرف از راه خدا و تحریف شده است.



تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی
تازه کردن چاپ
فرهنگ
(cached)
img/daneshnameh_up/0/09/readquran.jpgمراد این دانشمندان از دین، دین وحیانى و الهى است نه هر چه که نام‏دین بر او نهاده مى‏شود. ومنظور آنها دین بشرى و ادیانى‏که ساخته انسان است و ریشه در نیازهاى آدمى دارد، نمی باشد.
و منظور آنها دینی نیست که بر پایه بت پرستى ‏یا اعتقاد به نیروهاى جادویى و مانند آن باشد. بلکه منظور آنها از دین ادیانى است که ریشه در غیب دارند و پایه و اساس آنها بر وحى و پیام الهى استوار است، و انسان نه‏سازنده دین بلکه دریافت کننده پیام الهى است که باید به آن‏اعتقاد پیدا کرده و به محتواى وحى ملتزم شده و سلوک فردى واجتماعى خود را بر آن اساس تنظیم کند.

علامه طباطبایی با بیان اینکه دین تنها به نیایش و ستایش خدا نپرداخته، بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهایی جامع و مقرراتی مخصوص وضع نموده است، می گوید:

دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است.

ایشان در تفسیر المیزان بعد از غیر تقلیدی دانستن پیروی از دین می*نویسد: دین مجموعه ای از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی ، از عبادات و معاملات که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده، نبوتی که صدقش با برهان ثابت شده و نیز مجموعه از اخبار که مخبر صادق ازآن خبر داده، مخبری که باز صادق بودنش به برهان ثابت شده است .
در جا دیگر می نویسد:دین نظام عملى مبتنى بر اعتقاد است که مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظرى نیست; زیرا علم نظرى به تنهایى مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است .


ذیل آیه‏27 سوره روم نیز می نویسد: «لیس الدین الا سنة الحیاة و السبیل التى یجب على الانسان ان یسلکها حتى یسعد فى حیاته فلا غایة للانسان یتبعها الالسعادة‏»،دین جز قانون زندگى و راهى که انسان باید براى رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایى انسان همان رسیدن به سعادت است.
ونیز بیان می کند که: دین روش مخصوصى است در زندگى که صلاح دنیا را به طورى که موافق کمال اخروى و حیات دایمى حقیقى باشد تامین مى‏نماید. پس در شریعت‏ باید قانون‏هایى وجود داشته باشد که روش زندگانى را به اندازه احتیاج، روشن سازد.


استاد مطهری رحمه الله علیه می*نویسد: اصول مکتب انبیاء که دین نامیده می*شود یکی بوده است و آن اسلام است و اسلام نام دین خداست، که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شده*اند و به آن دعوت نموده اند.
سید مجید ظهیری می*نویسد : دین مجموعه تعالیمی است که از طریق غیر عادی کسب معرفت یعنی وحی بدست می*آید.
دکتر بیوک علیزاده در تعریف کاربردی از دین می*نویسد: ادیان، علی العموم، برای پیروان خود سه کار انجام داده اند :

1- توصیفی از جهان هستی و جایگاه آدمی در آن بدست داده اند (جهان بینی).
2- بر اساس توصیف یاد شده شیوه زندگی خاصی را توصیه نموده اند.
3- آن توصیف و شیوة زندگی مبتنی بر آن را در قالب اعمالی نمادین و سمبلیک که همان عبادیات هستند متبلور کرده اند.

در جای دیگر می نویسد: « ان الدین فى عرف القرآن هو السنةالاجتماعیة الدائرة فى المجتمع و ان السنن الاجتماعیه اما دین حق فطرى و هو الاسلام او دین محروف عن الدین الحق و سبیل‏الله عوجا »; دین در عرف قرآن، سنت اجتماعى حاکم بر جامعه مى‏باشد و سنت‏هاى اجتماعى یا دین حق و فطرى است که همان اسلام مى‏باشد یا دین منحرف از راه خدا و تحریف شده است.

img/daneshnameh_up/a/ae/din.jpg


آیة الله جوادى آملى می نویسد:دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى اداره امور جامعه انسانى و پرورش انسانها باشد.

ومی نویسد:
دین مجموعه عقاید و قوانین و مقرراتى است که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مى‏گوید و هم اخلاق و شئون‏زندگى او را تحت پوشش قرار مى‏دهد و به دیگر سخن، دین مجموعه‏ عقاید و اخلاق و قوانین و مقرراتى است که براى اداره جامعه‏انسانى و پرورش انسان‏ها در اختیار انسان قرار دارد.

با توجه به این تعریف روشن مى‏گردد ، دینى که مبتنى بر وحى است‏از بخشهاى گوناگون تشکیل مى‏شود یک بخش آن عقاید است ‏یعنى حقایق‏و واقعیاتى که باور و اعتقاد به آنها از مسلمانان خواسته شده‏است مانند خدا، وجود قیامت و معاد، نبوت و بهشت و دوزخ و امثال‏آن‏ها.

بخش دیگر آن اخلاقیات است ‏یعنى تعالیمى که فضائل و رذایل‏اخلاقى را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس از رذایل و تخلق‏ به فضائل را به وى ارائه داده است.
بخش دیگر آن شریعت و مناسک و احکام و مقررات است که چگونگى‏تنظیم روابط اجتماعى حقوقى و مدنى و سلوک اجتماعى و کیفیت‏روابط اقتصادى و سیاسى و نظامى در این بخش قرار مى‏گیرد.



منبع: دانشنامه رشد
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعریف دین از نظر علمای ادیان

علمای ادیان نیز تعاریف متعددی از دین ارائه کرده اند،به طور مثال در تعریف دین می*گویند: *دین عبارتست از ایمان و اطاعت به یک قول یا قوای مافوق انسانی که مستحق عبادت خالق و حاکم عالم می*باشد.
یاتعریف می کنند:

دین یک سیستم خاص اعتقاد و اعمال و عبادات است که غالباً مشتمل بر مجموعة قواعد اخلاقی و فلسفی می*شود. یامی*گویند:
دین ایمان به موجودات روحانی است.ومی*گویند:
دین عبارتست از تبیین احساسات قلبی انسان، ویادین مجموعه کلی از اعتقادات و احساسات و اعمال انفرادی یا اجتماعی است و … (حکمت ، علی اصغر، نه گفتار در ادیان، ج 1، ص 3).
جان بی ناس عالم علم ادیان نیز در کتاب خویش تاریخ جامع ادیان، تعاریف متعددی از دین راذکرمی کند، مانند:

تعریف متکلمان که گفته‏اند: «الدین وضع الهى لاولى الالباب، یتناول الاصول و الفروع‏» دین عبارت از یک نظام الهى است که براى صاحبان خود وضع شده است و مشتمل بر اصول و فروع مى‏باشد. او می گوید: در تعاریف متکلمان گاهى «دین به ما هو دین‏» مورد نظر قرار گرفته است ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81)
وی همچنین می نویسد: در تعاریفى نیز غایت و اهداف مد نظر بوده است، مانند آنچه در دائرة‏المعارف الاسلامیة آمده است که: «الدین وضع الهى سائق لذوى العقول باختیارهم ایاه الى الصلاح فى الحال و الفلاح فى المال‏»; دین وضعى است الهى که صاحبان خود را به سوى رستگارى در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت سوق مى‏دهد. ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81).
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعریف دین از نظر دانشمندان غربی

دانشمندان غربی نیز تعاریف گوناگونی رابرای دین*ارائه کرده اندو هر کدام بر جنبه خاصی تأکید نموده اند، به خصوص جامعه شناسان تعاریف کثیری را از دین ارائه نموده اند که درباره تعاریف این جامعه‏شناسان و صاحب ‏نظران علوم اجتماعى اختلاف نظر بسیاری مشاهده مى‏شود، این تعاریف را می توان تحت عنوان موضوعات زیر بررسی نمود:

تعاریف جامعه‏شناختى دین
تعاریف نظرى دین
تعاریف شهودی دین
تعاریف روان‏شناختى دین
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعاریف جامعه‏ شناختى دین

اینها تعاریفى هستند که جنبه‏ هاى جامعه ‏شناختى‏ با وضوح بیشترى در آنها انعکاس یافته و بر مبناى دیدگاه‏هاى جامعه‏ شناختى به موضوع نظر می افکنند.
به عنوان نمونه، امیل دورکیم (1912) دین را از نقطه نظر آثار و وظایف اجتماعى‏اتعریف مى‏کند:

دین دستگاهى از باورها و آداب است، در رابطه با مقدساتى که مردم را به صورت گروه‏هاى اجتماعى به یکدیگر پیوند مى‏دهد.

در معنى کردن دین با این تلقى، بعضى از جامعه‏ شناسان مفهوم آن را بسط داده و دین را در برگیرنده ملیت‏گرایى نیز به حساب آورده ‏اند.
این نظرگاه ، به این علت که شمول آن بیش از اندازه می باشد، مورد انتقاد قرار گرفته است؛ چرا که تقریبا هرگونه فعالیت همگانى مثلا مسابقات بیس ‏بال هم مى‏تواند اثرات وحدت‏بخش بر گروه‏هاى اجتماعى داشته باشد .

همین جامعه ‏شناس فرانسوى در جای دیگر با تأکید بر جنبه اجتماعی دین آنرا اینگونه تعریف می کند:

دین عبارتست از نظام واحدی از باورداشت ها وعملکردهای مرتبط به امور مقدس است، اموری که جدا از چیزهای دیگر انگاشته شده و در زمره محارم به شمار می آیند، این باورداشت ها وعملکردها همه کسانی را که به آنها پایبند هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام کلیسا یا معبد گرد می آورد.


او که از پیشتازان این نحوه تعبیر و تفسیر اجتماعى است در همین کتاب ذکر می کند :

یک جامعه صرفا با قدرتى که بر اذهان افراد خود دارد، آنچه را که براى برانگیختن حس لاهوت در اذهان لازم است، در اختیار دارد. لذا خدایان چیزى نیستند جز جامعه در لباس مبدل .


این نگرش به دین، که همراه با پیدایش رشته‏ هاى جامعه ‏شناسى و مردم ‏شناسى بود، سبب ورود عوامل اجتماعى، اقتصادى، تاریخى و فرهنگى در تعریف‏ سازى شد و همان‏ گونه که در دایرة‏المعارف دین اشاره شده،در واقع، بعضى از طرفداران ایده ‏هاى علمى، به تصریح یا تلویح برآنند که تعریف و ماهیت دین از تحلیل ساختارهاى دینى حاصل مى‏گردد.

فویر باخ‏ نیز دین را به همین گونه تعریف می کند. او مذهب را نوعى از خود بیگانگى دانسته و معتقد بود پیشرفت و گسترش شناخت انسان و بازگشت انسان به خود جبرا باعث منتفى شدن مذهب مى‏گردد و بر این مبنا، در تحلیلى که از مذهب ارائه مى‏کند، آن را مولود فعل و انفعالات جامعه و در واقع، ناشى از حالت از خود بیگانگى انسان نسبت ‏به خود مى‏داند.


میر چا الیاده می نویسد:

دین، از نظر لغت یعنى همبستگى و در اصل، دلالت ‏بر یک سلسله دغدغه دارد که صاحبان آنها را به یکدیگر پیوند مى‏دهد و بین آنها همبستگى نزدیک پدید مى‏آورد.

دکتر رابرت هیوم بر مبناى انگیزه‏هاى مؤکد بر یک رفتار دینى دین را اینگونه ذکر می کند :

دین عبارت است از جستجوى جمعى براى یک زندگى کاملا رضایتمندانه.


تعاریف دیگرى را نیز مى‏توان جزواین تعاریف جدید نسبت ‏به دین قرار داد با این وجه تمایز که نقش و تاثیر فرهنگ و الگوهاى رفتارى در آنها به گونه‏اى چشمگیر وجود دارد. مثلا در مقاله دین‏ در دایرة‏المعارف دین آمده است:

دین عبارت است از سازمان‏یابى حیات در ابعاد عمقى تجربه که بر طبق فرهنگ محیط، از نظر صورت، کمال و روشنى فرق مى‏کند. میر چا الیاده نیزهمین تعریف را می پذیرد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعاریف نظرى دین

در این تعاریف غالبا ابعاد اعتقادى و معرفتى دین مبناى تحلیل قرار گرفته‏اند. این تعاریف گاهی با برخى از تعاریف متکلمان شباهت دارند .

در دایرة‏المعارف دین آمده است که گاهى بعضى تعریف‏هاى غرب‏ پسند دین را با مجموعه اعتقادات، بخصوص اعتقاد به موجود متعالى، برابر گرفته‏اند .

ماکس مولر خاورشناس و دین‏شناس آلمانى می گوید:

دین کوششى است ‏براى درک آنچه درک نشدنى است و بیان آنچه غیر قابل تقدیر است .

او با تاکید بر جنبه عقلانى دین مى‏گوید:

دین قوه و یا تمایل فکرى است که مستقل ازحس و عقل و نه الزاما به رغم آن دو ، بشر را قادر مى‏سازد که بى‏نهایت را به اسامى و اشکال گوناگون درک نماید .
هربرت اسپنر، نیز مانند اگوست کنت فرانسوى، که پدیده‏هاى دینى را بر اساس حالات روانى، لغزش‏هاى فکرى و تحول زندگى اجتماعى تبیین مى‏کند، دین را وسیله‏اى براى توضیح راز جهان دانسته است.

بعضى نیز گفته ‏اند:

دین تبیین احساسات قلبى انسان است .
در همین رابطه، مى‏توان به تعریف از ماکس وبر اشاره کرد که دین را به عنوان هر مجموعه مفروضى از پاسخ‏هاى محکم و منسجم به معماهاى هستى بشر - مانند تولد، ناخوشى یا مرگ که معنایى براى جهان و زندگى به وجود مى‏آورند، تعریف مى‏کند.

در ادامه افزاید:

دین به این معنى، پاسخ نوع انسان به چیزهایى است که با غایت ‏سرنوشت او ارتباط پیدا مى‏کنند.نتیجه ضمنى چنین تعریفى این است که همه افراد بشر متدین‏ اند، زیرا همه ما با مسایل هستى از قبیل ناخوشى، پیرى و مرگ سروکار داریم‏.

پروفسور ادوارد اسکرینبرامز نیز با تأکید بر جنبه‏هاى اجتماعى دین بیان می دارد که:

دین عبارت است از آگاهى به متعالى‏ترین ارزش‏هاى اجتماعى.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعاریف شهودی دین

در این تعاریف از منظر شهودى و عاطفى به موضوع دین‏ نگریسته می شود. ایمان، شهود و احساس به عنوان شاخه‏هاى اصلى، در این تعاریف شناخته مى‏شود ، مى‏توان گفت که در این تعاریف برخلاف تعاریف نظرى و مفهومى، ریشه دین در احساس‏ و آن موضوعیت پیدا مى‏کند، نه عقل و قواى تعقلى.

مثلا ((ادوارد بی تایلور انگلیسى دین‏ را ایمان به موجودات روحانى دانسته است .

یا جیمز فریزر در کتاب شاخه‏هاى طلایى، دین‏ را عبارت از:

ایمان به قواى مافوق بشرى تلقى مى‏کند و بیان می کند که در خواست مساعدت یا خشنودى قواى فوق انسانى که به اعتقاد مردم گرداننده حوادث طبیعت و حیات انسان هستند یا بر آن مسلطند و به تعبیر موجزتر، دین پش موجودات مافوق طبیعت است .
فریدریش شلایر ماخر تاکید می کند که دین ریشه در احساس دارد، نه در عقل. در نتیجه، دین باید چیزى فراتر از کوشش ابتدایى در به دست آوردن تصورى از جهان باشد .

وی در کتاب سخنرانیهایى درباره دین‏ با تاکید احساسى بر دین صریحا مىگوید:

جوهر دین عبارت است از احساس وابستگى مطلق و آن را به احساس اتکاى مطلق توصیف کرده است. مرادش از اتکاى مطلق، چیزى است در تقابل با سایر احساس اتکاهاى نسبى و جزئى.

پروفسور انیشتین مینویسد :

مذهب عبارتست از مجموعه احساس عارفانه در قابل قوانین جهان و احساس مسئولیت اخلاقی درمقابل همنوعان ما.


در تعاریف دیگرى از همین دیدگاه، بر جنبه‏هاى پرستشى دین یا فرایند ایده‏آل‏سازى متعالى تاکید مى‏گردد:

آلن منزیس در تاریخ ادیان، دین‏ را پرستش قدرتهاى بالا به دلیل نیاز دانسته است .
در تعریف دیگرى نیز از دایرة‏المعارف دین در تمایز مفهومى دین‏ و اخلاق‏ ، دین را متضمن اعتقادات، جهت‏گیرى‏ها و اعمالى دانسته است که بشر را به عوامل فوق طبیعى یا حقایق مقدس و متعالى مربوط مى‏سازد.
پرفسور استراتون در روان‏شناسى حیات دینى، دین‏ را کل تمایل بشر نسبت‏ به آنچه در نظر او بهترین و یا عظیم‏ترین جلوه را دارد، تعبیر مى‏کند.
در تعریف دیگرى، معناى زندگى بشر در روابط فوق بشرى‏اش مى‏باشد، یعنى رابطه او با قدرتى که او بدان احساس وابستگى مى‏کند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : تعریف دین....................

تعاریف روان‏شناختى دین ژ

در این تعاریف بر بنیان اصول و قواعد روان‏شناختى به تحلیل دین و پدیده‏هاى دینى پرداخته شده است.در این نوع تعاریف، تاکید بر امور فردى، منافع شخصى و جنبه‏هاى اخلاقى بیش از هر امر دیگرى کاملا مشهود است .

پروفسور ویلیام جیمز در انواع تجربه دینى‏ ، دین‏ را به معناى احساسات ، اعمال و تجربیات هر یک از افراد بشر در خلوت خودشان دانسته است .

و در جای دیگر می نویسد:

دین عبارتست از حس شورمندانه حمایت دیدن .


آلبرت رویه، یکى از مورخان ادیان، دین‏ را بیش از هر چیز مبتنى بر نیاز بشر در پى بردن به یک ترکیب هماهنگ بین سرنوشت‏ خودش و عوامل مؤثر مخالف در جهان مى‏داند.


امانوئل کانت نیز با تأکید بر جنبه اخلاقی دین می نویسد:

دین عبارتست از تشخیص همه تکالیف و وظایف آدمی به عنوان دستورات الهی .

رابرت هیوم می گوید:

از دیدگاه روان‏شناسى، دین یک فعالیت فکرى، احساس و یک عمل ارادى است و سپس دین را چیزى بیش از یک تجربه ذهنى صرف مى‏داند. او مى‏گوید: به طور کلی میتوان این گونه تعریف نمود که:


دین جنبه ای از تجربیات و از جمله افکار، احساسات و فعالیتهای فرد است که به آن وسیله کوشش می*کند تا در رابطه با آنچه الهی می پندارد، زندگی کند. لذا دین همواره اشاره به یک موضوع مورد پرستش و ایمان دارد .

البته گاهی در این دیدگاه تعاریفى نیز دیده مى‏شود که از موضع نفى و انکار، همه ادیان را محکوم و آنها را محصول تخیلات موهوم، تعصب ، افکار موروثى و یا جهل تلقى مى‏کند.
دین در نزد این افراد با تعابیرى مانند یک ترس مبهم از قواى نامرئى‏ و یا فر وحشت و هراس‏ تعریف مى‏شود.

تحلیل‏های فروید نیز درباره دین ارائه داده است در ردیف همین دیدگاه‏ها قرار دارد.
تحلیل اساطیرى وحى را نیز مى‏توان یکى دیگر از این موارد به حساب آورد . و دیگر تعاریف...



منبع: دانشنامه رشد
 
بالا