شهید همت عزیزم.واسه روح پاکش صلوات...اللهم صل علی محمد وآل محمد

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"

خاطرات شهید همت عزیزم...
چمشمش که به بچه ها و سنگر ها می افتاد، دیگر حواسش به هیچ چیز نبود. یک روز بیشتر از عروسی مان نگذشته بود.می رفتیم پاوه ،هر جا می رسید پیاده می شد و با بسیجی ها حال و احوال می کرد. وقتی پیاده شد،چند نفر که بیرون بودندجلو دویدند، شروع کردن بدن و لباس حاجی را دست کشیدن و بویدن. باران روی بدن حاجی سر می خورد،باد گیرش را هم از توی ماشین بر نداشته بود.یکی شان انگار همت پدرش باشد،شانه و دست او را بوسید و با دلتنگی گفت:این چند روزی که نبودید سنگر مون را آب گرفت خیلی اذیت شدیم. حاجی با حوصله گوش می داد. دست هایش را از دو طرف قلاب کرده بود پشت آنها انگار می خواست همه شان را در حلقه دو دستش جا دهد..
همسر شهید
 

razavi

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
22اسفند سالگرد شهادت شهید همت مزارش بودم و برای همه ی عزیزان دعا کردم

جاتون خالی خیلی خوش گذشت:53:
 

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
سلام آبجی خداییش؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوش به حالت منکه به آرزوم نرسیدم...از طرف من سلام رسوندی به ابراهیم جونم؟؟؟؟
باشه...خودم بهش میگم دوستتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممم عشقم ابراهیم همت عزیزم فدای تو بشم:x

 

razavi

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
سلام آبجی خداییش؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوش به حالت منکه به آرزوم نرسیدم...از طرف من سلام رسوندی به ابراهیم جونم؟؟؟؟
باشه...خودم بهش میگم دوستتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممم عشقم ابراهیم همت عزیزم فدای تو بشم:x


خیلی خوش گذشت عزیزم
جاتون سبز
خدایی توی این راهیان نور
چه صفایی کردیم توی مروه:((
 

محبوب

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم :53:
 
بالا