زيباترين ترانه ي دنيا

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
img.tebyan.net_big_1388_05_10521121061236219381004346178223160215123.jpg

حقيقت اين است كه كودك قبل از تولد با ضرباهنگ قلب مادر انس مى‏گيرد و شادمانى‏هاى مادرانه را در مى‏يابد؛ از همين روست كه مادران سرتاسر جهان از همان نخستين روزهاى تولد ، براى بچه‏هاى خويش لالايى مى‏خوانند و برخى از آنان سرودهاى ملى و محلى سرزمين‏شان را زيرلب زمزمه مى‏كنند. هرچند نوزادان از درك مفاهيم اين لالايى‏ها در مى‏مانند، اما از آهنگ و حالت شاعرانه آن شادمان مى‏شوند.
لالايى، اولين عهد و رابطه‏اى است كه بين مادر و كودك بسته مى‏شود ، رشته‏اى است ناديدنى كه از لبان مادر تا گوش‏هاى كودك مى‏پرد و اثر جادويى آن خواب عميق و آرامش‏بخشى است كه بر كودك چيره مى‏گردد. رشته‏هايى كه نمايانگر آرمان‏ها و آرزوهاى راستين مادر است و جنبش پياپى گاهواره، رنگى از توازن و تكرار بر آن مى‏افزايد. اين آرزوها چنان بى‏دلهره و ساده بر زبان جارى مى‏گردند كه ذهن شنونده در اينكه آنها آرزو هستند يا واقعيت، مردد و سرگردان مى‏ماند. گويى كه مادر از سويداى قلبش مى‏خواهد كه بشود و مى‏شود.
چراغ‏ها خاموش شده‏اند. تنها سوى كم نورى روى سايه ديوار، مادر و يك نوزاد آهسته گام برمى‏دارند. صدايى نيست، جز آواى زمزمه مادر كه در گوش‏هاى كوچك جگر گوشه‏اى زمزمه مى‏كند: «لالا، لالا، گلم باشى، تو درمون دلم باشى، بمونى مونسم باشى، بخوابى از سرم واشى، لالا، لالا»
تبسمى روى لبان شما نشست؟! بدتان نمى‏آيد كسى باشد كه بوى شير بدهد تا شما برايش لالايى بخوانيد يا شايد هم هوس كرده‏ايد بخوابيد روى پاهاى مادر؟! بعد انگشت‏هاى پيرى كه همانند آن روزها ديگر جوان نيست بلغزد لاى موهاى‏تان بخواند: لالا، لالا، گل‏پونه ... . آرى اين آهنگ مشترك مادرها، حتى آدم بزرگ‏ها را نيز آرام مى‏كند، تا چه رسد به اين طفلكى‏هاى كوچك كه تازه چند روزى است از ضرباهنگ گوش نواز قلب مادر جدا شده‏اند، مگر مى‏شود 9 ماه و 9 روز و 9 ساعت با ضرباهنگ موزون يك قلب مهربان زندگى كرد ، بعد از آنجا كنده شد و يكباره چسبيد به هياهوى اين دنيا كه پر از صداى آهن و فولاد است؟!
لالايى مى‏تواند ضرباهنگ متقارن و متوالى شبيه قلب مادر ايجاد كند و اين لحن و صدا قادر است تمام شرايط و فضاى خوابى ايده‏آل را براى بچه‏ها فراهم سازد. هرچند كه بچه‏ها هيچ شناختى از مفهوم اين لالايى ندارند.

بچه‏ها لالايى را نمى‏فهمند!
فكر مى‏كنيد بچه‏ها مفهوم لالايى را در مى‏يابند؟ آنان آمدن گدا را مى‏شناسند؟ وقتى مادر براى كودك نجوا مى‏كند: «لالا، لالا، گل پونه، گدا آمد درِ خونه، نونش داديم بدش اومد، خودش رفت و سگش اومد.» اين نوزاد چند ماهه ما هنوز هيچ تصوير روشنى از زنان، گدا و سگ ندارد. اما از چه سبب توى چشم‏هاى مادر لبخند مى‏زند و آهسته آهسته چشمانش خمار خواب مى‏شود. همان وقت كه مادر خميازه مى‏كشد و با صدايى كشدار مى‏خواند: لالا، لالا، نخواب تنها مى‏مونم ... بچه‏ها صرفا كليت ماجرا را در مى‏يابند. آنان تصوير واضحى از مفاهيم لالايى ندارند ، همان‏گونه كه خيلى از ما آدم بزرگ‏ها زبان كُردى، آذرى و حتى اروپايى و ... را درك نمى‏كنيم. ولى از لحن و ضرباهنگ آن لذت مى‏بريم. بچه‏ها نيز از تماميت جريان يعنى همان آغوش گرم مادرانه، نجوا و لحن مهربان و آن حركات موزون گاهواره، آغوش و يا هر چيز ديگرى لذت مى‏برند و براى خوابيدن به فضايى امن مى‏رسند.

عادت‏هاى خوشايند
مادران با خواندن «لالايى» كودك خود را يارى مى‏دهند كه واقعيت‏ها را واضح‏تر درك كند و به سوى نيك‏سيرتى، معنويت، خيرخواهى و مهربانى رو آورد. بچه‏هايى كه در چنين فضاها و با اينگونه عادت‏هاى خوشايند رشد مى‏يابند از همان كودكى، مهرورزى را مى‏آموزند. آرامشى كه با شنيدن نواى دلنشين مادر به كودك دست مى‏دهد، لذت‏بخش‏ترين و شيرين‏ترين آرامش‏هاست كه كودك در گستره‏هاى ديگر عمر، به آن لذت دست نمى‏يابد و ارتباط عميق عاطفى كه از لالايى شنيدن و خواندن حاصل مى‏شود، از جمله عميق‏ترين ارتباط‏هاى طول عمر انسان محسوب مى‏گردد.
لالايى‏ها، نغمه‏هايى هستند كه مادران روستايى و شهرى براى كودكان‏شان به هنگام خواباندن آنان مى‏خوانند. اين نفمه‏ها كه ساخته افراد عادى‏اند، از واژه‏هاى ساده‏اى برخوردارند با آهنگى ويژه خوانده مى‏شوند كه اغلب بيان‏كننده دردها و آرزوهاى مادران در حق فرزندان‏شان و در واقع نخستين وسيله آشنايى كودكان با شعر و قصه هستند.
زمزمه‏هاى «لالايى» گوياى شيرين‏ترين نغمه‏ها براى كوچك‏ترها و نشانه صميمى‏ترين عواطف از جانب بزرگ‏ترها مى‏باشند.


img.tebyan.net_big_1388_05_160251591753012561332323218710978250120.jpg

كودكى كه تا لحظاتى ديگر به خواب مى‏رود، دوست دارد با نداى گرم و دلنشين مادر يا پدر چشم‏هايش را برهم بگذارد و به خواب رود و خواب‏هاى خوبى ببيند و پس از بيدارى، دوباره كه خسته شد، باز هم با لالايى به خواب شيرين فرو رود. او نيز سال‏ها بعد كه به سرعت برق و باد مى‏گذرند، همين زمزمه‏ها را براى فرزندش خواهد خواند و فرزند وى هم ياد خواهد گرفت كه آنها را به خاطر بسپارد. لالايى‏هايى كه به يادگار مانده، بيش از هر چيز توسط خود مادران با زمينه‏هاى اعتقادى اخلاقى ساخته، پرداخته و صيقلى شده است و چه بسا مادرانى بنا بر ذوق و سليقه خود گاهى كلماتى را در قالب و سبك همان لالايى بدان افزوده‏اند و دردانه خويش را چه در گهواره، چه بر سينه و چه روى پاهاى خويش به خواب كشانده‏اند.
كنار هم قرار گرفتن واژه‏هاى لالايى كه ساخته مردم ساده و گمنام هستند، گاهى به دور از اصول و قواعد شعر سنتى است؛ اما اين نه عيب لالايى‏ها، بلكه حسن آنهاست. چرا كه در آنها توجه به سادگى و احساس مطرح است نه طرح انديشه و صنعتگرى و ... .
شايد بتوان گفت كه آغوش مادر يا گهواره، نخستين كلاس درس و ترنم‏هاى لطيف لالايى‏ها و اولين برنامه يادگيرى كودك است كه خط به خط و صفحه به صفحه از كتاب مقدماتى زندگى توسط اولين معلم در قالبى دلنشين به كودك آموزش داده مى‏شود.

مى‏توان گفت كه برخى از لالايى‏ها در نخستين كلاس درس براى كودك حاوى پيام‏هاى ارزشى مهمى چون دوست داشتن، خوب بودن، ايمان، وفادارى و ايثار است.
كودك براى حفظ ارتباط جسمى و عاطفى نه ماهه‏اى كه با مادر داشته و از خونش تغذيه كرده و با پژواك صداى قلب وى آرام گرفته است، به هر عاملى متوسل مى‏شود تا سرود اين همراهى و با هم بودن را از زبان مادر به صورت كلماتى آهنگين و موزون و در وزن تپش قلب مادر و هم قافيه با سرچشمه‏هاى خون وى در قالب لالايى از زبان او مكرر بشنود.
مطالعه بسيارى از اسناد مربوط به لالايى‏ها در بايگانى اسناد فرهنگ مردم نشان مى‏دهد كه نجواهاى مادرانه در اغلب نقاط كشور با وجود اختلاف در محتواى اشعار و درونمايه‏هاى شعرى غالباً از يك نظم و وزن واحدى به لحاظ اجرا و كاركرد برخوردارند.

برخى از لالايى‏ها جلوه‏اى از آرزوهاى تحقق نيافته مادران هستند، بعضى از آنها بيانگر آلام درونى مادران در ايام حسرت‏بار گذشته‏اند، شمارى حاوى نصايح اخلاقى و تعدادى ديگر مشحون از تعاليم دينى و قرآنى و بالاخره برخى در بيان مفارقت از پدر و آرزوى سلامتى براى او و بعضى ديگر شامل دعا به جان كودك براى مصون ماندن وى در مسير پر پيچ و خم زندگى هستند. نمونه‏ ى لالايى از اين دست عبارت است از:
آلا لا لا گلم باشى/تو آرام دلم باشى/نشينى در كناره مه/نميرم و برم باشى
آلا لا لا گل سنبل/جهان شد پر گل و بلبل/بيا با مه رويم صحرا/براى هم، بچينيم گل
آلا لا لا، گل لاله/دل از مهر تو خوشحاله/الهى زنده باشى تو/شوى ده ساله، صد ساله
درست است که مضامين لالايي ها با هم متفاوت است اما هدف اصلي لالايي ها در هر کجا که باشد ،ارتباط صميمي تر مادر با فرزندانست که در رشد و و آينده ي کودک بسيار موثر است .
خدا کند به بهانه ي اشتغال و خستگي ، فرزندانمان را از شنيدن لالايي محروم نکنيم ......
 
بالا