پاسخ : چرا خدا شيطان را آفريد و به او مهلت داد تا انسان را گمراه كند؟
4. از اينجا است كه مسئله امتحان به عنوان يكى از اهداف واسطهاى خلقت انسان مطرح مىشود. امتحان، تبلور اختيار انسان است و جاى تعجب ندارد كه در آيات فراوانى از قرآن كريم، طرح اين مسئله به گونههاى مختلف مشاهده مىشود:
«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيه»؛
انسان (76)، آيه 2.؛ «ما انسان را از نطفهاى اخلاط آفريديم تا او را بيازماييم»
همچنين مراجعه شود به محمد) 31 47؛ انبياء) 35 21؛ بقره) 155 2؛ كهف) 7 18؛ انعام) 165 6؛ هود) 7 11؛ ملك) 2 67، فجر) 15 89 و....
5. برقرارى يك امتحان واقعى، تنها در صورت قدرت بر انتخاب هر يك از دو طرف خير و شرّ، توسط انسان ميسر است. خداوند انسان را گل سر سبد مخلوقات خود مىداند و تنها براى خلقت او به خود تبريك گفته است:
«فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِين»؛
مؤمنون (23)، آيه 114.. از اين رو در جهت انتخاب مسير كمال و خير، امكانات فراوانى را در اختيار او گذاشته است كه از آن جمله مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف. آفرينش او بر اساس فطرت و گرايش ذاتى به خداوند:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»؛
روم (30)، آيه..
ب. ورود خداوند به صحنه، براى كمك به هدايت انسان:
«قُلِ اللَّهُ يَهْدِى لِلْحَقِّ»؛
يونس (10)، آيه 35..
ج. الهام خوبىها و بدىها به انسان، به منظور گزينش آگاهانه او:
«فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»؛
شمس (91)، آيه 28..
د. محبوب قرار دادن ايمان به خداوند، در نهاد انسان:
«حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُم»؛
حجرات (49)، آيه 7..
ه . يارى رساندن ويژه به مؤمنان در مسير زندگانى:
«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِى الْحَياةِ الدُّنْيا»؛
مؤمن (40)، آيه 56 ؛ با استفاده از الميزان، ج 12، ص 159..
و. گشودن راههاى هدايت به تناسب تلاش انسان:
«اَلَّذينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين»؛
ابراهيم (14)، آيه 12..
6. با وجود اين همه امكانات در جانب خير، وجود نيرويى در جانب شرّ نيز لازم بود تا مسئله اختيار و امتحان واقعى محقّق شود. اين نيروها در مقابل الهامات خداوندى، انسان را به سوى شرّ وسوسه مىكنند تا او در ميان دو دعوت، خود مسيرى را انتخاب و با عوامل گرايش به شرّ مبارزه و مجاهده كند و با اين مجاهدت به عالىترين درجات كمال اختيارى دست يازد. از اين رو به منظور تحقق هدف الهى از خلقت انسان، آفرينش چنين نيروهايى در كل نظام هستى لازم بود، تا امكان تشخيص خير از شر، زيبا از زشت و خوب از بد و مجاهده و مبارزه در راه حق وجود داشته باشد.
7. با نافرمانى ابليس و رانده شدن از درگاه خداوند و تقاضاى او براى مهلت داشتن، به منظور اغواى انسان، خداوند او را بهترين گزينه براى انجام هدف خود دانست و با تقاضايش مبنى بر درخواست مهلت، به صورت اجمالى موافقت كرد تا در مقابل عوامل هدايت الهى، وسوسهگر انسان به جانب شرّ باشد. اما بيش از اين به او قدرت نداد تا در راستاى هدف خود، مبنى بر امتحان انسان و شناخت مؤمنان از غيرمؤمنان عمل كند:
«وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِى شَكٍّ»؛
سبأ (34)، آيه 21..