لحظه های طلایی با شیطان

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
در روستایی از روستاهای اصفهان شخصی مریض شد و به حال مرگ افتاد، از عالم و زاهد روستا خواستند، بر سر بالینش بیاید و به او تلقین بگوید.

وقتى كه وی برسر بالین محتضر آمد، به او گفت: بگو «لا اله الاّ اللّه»
تا محتضر مى گفت: لا اله الا اللّه «نیست خدائى جز خداى یگانه» از گوشه اتاف صدایى بلند مى شد كه مى گفت: صدق عبدى «بنده من راست مى گوید»
تا محتضر مى گفت: یا اللّه از گوشه اتاق صدایى مى آمد، لبیك عبدى.
آن عالم تعجب كرد و گفت: تو كیستى كه او «یا اللّه» مى گوید و تو لَبَیك مى گوئى؟
گفت: من خداى او هستم و او بنده خالص من است. و سال ها است كه من را اطاعت مى كند و یك عمر است كه مرا مى پرستد.
آن عالم گفت: مگر تو كیستى؟
گفت: من شیطان هستم «1»
آرى حقیقت این است كه خدای این شخص شیطان بوده است و او یك عمر از صبح تا شب به میل شیطان زبانش، چشمش، دست و پایش و...را حركت داده است. و در این نَفَسِ آخر پرده عقب رفته و واقعیت روشن شده است
تنها راه مبارزه با شیطان اطاعت و پیروی از خداوند مهربان است همان گونه كه خداوند می فرماید:

و هر كه از یاد خداى رحمان روى گردان شود شیطانى بر او مى‏ گماریم كه همراه و دمساز وى گردد. و آن ها «شیاطین»مردم را از راه حقّ باز مى ‏دارند ولى مردم گمان مى‏ كنند كه هدایت یافته‏ اند«2»

منابع:
1: به نقل از عالم بزرگوار صاحب منتخب التواریخ مرحوم حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد هاشم خراسانى رضوان اللّه تعالى علیه فرمود و ایشان هم از استادشان مرحوم سید على حائرى در كتاب سلسه داستان های آیه به آیه قران مجید جلد اول داستان های سوره حمد
2: وَمَن یَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ* وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُون‏«زخرف آیه 36 و 37»
 
بالا