رسالت دین...........

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
رسالت دین هدایت بشر و رسانیدن او به کمال نهایی می باشد، به طوری که بتواند در زندگی فردی و اجثماعی خود موفق باشد و بتواند به کمک دین و امور مذهبی به سر منزل مقصود، که همان سعادت ابدی است، برسد.

بنابراین دین یک رسالتى دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست ، یعنى این رسالت از عقل و علم و فکر بشر ساخته نیست و اگر در حدود علم و عقل بشر مى بود به همان عقل و علم بشر واگذار مى شد و دیگر پیغمبران مبعوث نمى شدند .


اسلام براى عقل بشر فوق العاده ارزش قائل است , براى تفکر فوق العاده ارزش قائل است , براى علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن براى سیر در آیات آفاق و انفس فوق العاده ارزش قائل است, ولى اینچنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش , هر اندازه ترقى بکند، بتواند آن نشانه هایى را که دین از انسان یا جهان داده است ، ارائه کند .


این دیگر فقط رسالت دین است و آن مقدار که علم و عقل بشر حقایقى را که دین بیان کرده است تأیید مى کند ،این بعد از راهنمایى دین بوده ، یعنى بعد از آن بوده که دین حقایقى را ارائه داده , علم دو مرتبه رفته است و نشانه هایى هم بر صدق و تأییدش پیدا کرده است .


یکى از آن رسالتهااینست که جهان بینى ما را تغییر مى دهد، یعنى بینش ما را درباره جهان تغییر مى دهد .

جهانى که ما باحس خودمان آن را احساس مى کنیم و با عقل خودمان آن را درک مى کنیم یک جور جهان است، جهانى که نور وحى به ما ارائه مى دهد، همین جهان است اما با یک تار و پود خیلى بیشترى .
وحى به ما این جور مى گوید :« سبح لله ما فى السموات و الارض ّ»(تمام ذرات هستى زبانشان به تسبیح خدا گویاست ولى شما نمى فهمید )والبته همین گونه می باشد .
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
رسالت دین از نظر استاد مطهری

دین یک رسالتى دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست , یعنى از عقل و علم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست و اگر در حدود علم و عقل بشر مى بود به همان عقل و علم بشر واگذار مى شد و دیگر پیغمبران مبعوث نمى شدند .

اسلام براى عقل بشر فوق العاده ارزش قائل است , براى تفکر فوق العاده ارزش قائل است , براى علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن براى سیر در آیات آفاق و انفس فوق العاده ارزش قائل است, ولى اینچنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش , هر اندازه ترقى بکند , بتواند آن نشانه هایى را که دین از انسان یا جهان داده است , ارائه کند .

این دیگر فقط رسالت دین است , و آن مقدار که شما مى بینید علم و عقل بشر حقایقى را که دین بیان کرده است تأیید مى کند , به قول ویلیام جیمز , این بعد از راهنمایى دین بوده , یعنى بعد از آن بوده که دین حقایقى را ارائه داده , علم دو مرتبه رفته است ببیند قضیه از چه قرار است و نشانه هایى هم بر صدق و تأییدش پیدا کرده است .

یکى از آن رسالتها همین مطلب است که جهان بینى ما را تغییر مى دهد , یعنى بینش ما را درباره جهان تغییر مى دهد .


جهانى که ما با حس خودمان آن را احساس مى کنیم و با عقل خودمان آن را درک مى کنیم یک جور جهان است, جهانى که نور وحى به ما ارائه مى دهد همین جهان است اما با یک تار و پود خیلى بیشترى .
وحى به ما اینجور مى گوید : « سبح لله ما فى السموات و الارض ّ» تمام ذرات هستى زبانشان به تسبیح خدا گویاست ولى شما نمى فهمید , و همین طور است و در مورد خود انسان همین گونه است.



منبع: دانشنامه رشد
 
بالا