گفت وگوى نوح علیه السلام با شيطان
صـدوق ره در حديثى از امام باقرعلیه السلام روايت كرده كه فرمود:
پس از اين كه نوح نفرين كـرد و قـوم او غـرق شدند، شيطان نزد او آمد و گفت : اى نوح تو حقّى بر من دارى كه مى خـواهـم جبران كنم .
نوح فرمود: چقدر براى من ناراحت كننده است كه من به گردن تو حقّى پـيـدا كرده باشم . اكنون بگو آن حق چيست ؟
شيطان گفت : آرى تو نفرين كردى و خدا اين مـردم را غـرق كـرد و كـسى به جاى نماند كه من او را بفريبم و از راه راست بيرون برم . ايـنـك تـا آمـدن قـرن ديگر و نسل آينده من آسوده هستم .
نوح گفت : اكنون چگونه مى خواهى جـبـران كـنـى ؟
شـيطان گفت براى تلافى اين حقى كه به گردن تو دارم ، چند جمله به تـو مـى گـويم :
در سه جا به ياد من باش (و مرا از خاطر مبر) كه من در اين سه جا از هر جـاى ديگر به آدمى نزديك ترم :
اوّل در جايى كه خشم مى كنى ،
دوم در وقتى كه ميان دو نـفر قضاوت مى كنى
سوم هنگامى كه با زن بيگانه اى خلوت مى كنى و كس ديگرى با شما نيست .
خصال ، ج 1، ص 65.