مجله ایده آل: تلفیق خوشنویسی و جواهرسازی میشود مجموعه زیورآلاتی كه ایرانی بودنشان را قبل از هر چیز به رخ میكشند. زیورآلاتی كه به همان زیبایی ابیات اصیل فارسی در مقابل چشمان شما نقش میبندند. در نگاه امیرحسین دلبری جواهرساز معاصر ایران جواهرسازی نوعی هنر مجسمهسازی است در ابعاد و اندازههای كوچك! او جواهرسازی را بعد از گذراندن دورههای آموزش خوشنویسی و سفالگری (برای آموختن حجم) آغاز كرد. او در مجموعه خوشنویسی و جواهرات بهدنبال علاقه دیرینه ایرانیان به ادبیات فارسی سراغ نوشتهها رفت و تصویری تازه از ابیاتی كه سالهاست در ذهن و خاطر ایرانیها نقش بستهاند ارائه داد. این گزارش نگاهی است به تعدادی از آثار این مجموعه. آثاری كه بنا به خواست شما میتوانند روی نقره، برنز یا حتی طلا پیاده شوند.
پنجره عشق
در این انگشتر طراح، عشق را به پنجرهای تشبیه كرده است. او از عشق پنجرهای ساخته و به جای قوس بالایی پنجرههای ایرانی از كلمه عشق استفاده كرده است. رنگ آبی فیروزهای استفاده شده در این انگشتر هم به نوعی تداعیكننده آسمان آبی است. آسمانی كه پنجره عشق رو به آن باز میشود...
حلقه دام بلا
متن این كار، شعری است از سعدی، كه میگوید: «سلسله موی دوست حلقه دام بلاست» طراح در این اثر به جای تصویر كردن طرهای مو یا فرمی از دام، متن شعر را بهگونهای طراحی كرده كه شبیه پرندهای در حال پرواز باشد تا به جای اینكه فرم و مفهومی كه در شعر هست را در كار خود تكرار كند به برداشت خود از شعر بپردازد.
سرو چمان
در فرم بتهجقههای ایرانی فرمی داریم به نام قهر و آشتی كه 2 بتهجقه در دل هم هستند و نوك آنها در جهت خلاف همدیگر طراحی میشوند. در طرح این آویز از این فرم بتهجقه استفاده شده برای تصویر كردن شعری از حافظ كه میگوید: «سرو چمان من چرا میل چمن نمیكند، همدم گل نمیشود یاد سمن نمیكند» تا بیانگر قهری كه در شعر حافظ میان عاشق و محبوب است باشد. در قسمت بالایی بته جقه پیچ و تابی داده شده شبیه به طرهای مو تا تداعیكننده بیت دیگری از شعر باشد كه میگوید: «تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او، زان سفر دراز خود عزم وطن نمیكند...».
پیچك عشق
كلمه عشق از ریشه عشقه گرفته شده و گیاهی است كه به دور گیاهی دیگر میپیچد و از آن تغذیه میكند تا او را بخشكاند. در این آویز كلمه عشق بهصورت پیچكی تصویر شده و نام پیچك عشق برایش انتخاب شده تا تداعیكننده ریشه كلمه عشق باشد و شاید معرف نگاه طراح به كلمه عشق باشد.
كلمه
بر خلاف نام این آویز یعنی «كلمه»، طراح قصد تحمیل هیچ كلمهای را به مخاطب ندارد و انتخاب كلمه را بهعهده مخاطب میگذارد تا از بین حروف كلمه دلخواه خود را بسازد. علاوه بر این حروفی كه میتواند معرف اول اسم افرادی باشد در قابی كه به شكل مربع است و از نظر بصری نماد جامعه است گنجانده و به عمد بعضی از حروف را بهگونهای قرارداده تا از قاب بیرون بزنند تا شاید نماد انسانهای بزرگواری باشد كه روح بزرگشان در عالم خاكی نمیگنجد.
در این انگشتر طراح، عشق را به پنجرهای تشبیه كرده است. او از عشق پنجرهای ساخته و به جای قوس بالایی پنجرههای ایرانی از كلمه عشق استفاده كرده است. رنگ آبی فیروزهای استفاده شده در این انگشتر هم به نوعی تداعیكننده آسمان آبی است. آسمانی كه پنجره عشق رو به آن باز میشود...
متن این كار، شعری است از سعدی، كه میگوید: «سلسله موی دوست حلقه دام بلاست» طراح در این اثر به جای تصویر كردن طرهای مو یا فرمی از دام، متن شعر را بهگونهای طراحی كرده كه شبیه پرندهای در حال پرواز باشد تا به جای اینكه فرم و مفهومی كه در شعر هست را در كار خود تكرار كند به برداشت خود از شعر بپردازد.
در فرم بتهجقههای ایرانی فرمی داریم به نام قهر و آشتی كه 2 بتهجقه در دل هم هستند و نوك آنها در جهت خلاف همدیگر طراحی میشوند. در طرح این آویز از این فرم بتهجقه استفاده شده برای تصویر كردن شعری از حافظ كه میگوید: «سرو چمان من چرا میل چمن نمیكند، همدم گل نمیشود یاد سمن نمیكند» تا بیانگر قهری كه در شعر حافظ میان عاشق و محبوب است باشد. در قسمت بالایی بته جقه پیچ و تابی داده شده شبیه به طرهای مو تا تداعیكننده بیت دیگری از شعر باشد كه میگوید: «تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او، زان سفر دراز خود عزم وطن نمیكند...».
كلمه عشق از ریشه عشقه گرفته شده و گیاهی است كه به دور گیاهی دیگر میپیچد و از آن تغذیه میكند تا او را بخشكاند. در این آویز كلمه عشق بهصورت پیچكی تصویر شده و نام پیچك عشق برایش انتخاب شده تا تداعیكننده ریشه كلمه عشق باشد و شاید معرف نگاه طراح به كلمه عشق باشد.
بر خلاف نام این آویز یعنی «كلمه»، طراح قصد تحمیل هیچ كلمهای را به مخاطب ندارد و انتخاب كلمه را بهعهده مخاطب میگذارد تا از بین حروف كلمه دلخواه خود را بسازد. علاوه بر این حروفی كه میتواند معرف اول اسم افرادی باشد در قابی كه به شكل مربع است و از نظر بصری نماد جامعه است گنجانده و به عمد بعضی از حروف را بهگونهای قرارداده تا از قاب بیرون بزنند تا شاید نماد انسانهای بزرگواری باشد كه روح بزرگشان در عالم خاكی نمیگنجد.