بنده آني که در بند آني....

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


بالاخره روي نياز به در گاه حضرت بي نياز مي آورم وضوئي و اشکي و راز و نيازي و نمازي ٬ و چه خوشست تنهايي و دل شب و چه خوشست همراه با مرغ يارب غم دل به دوست گفتن و يا رب يارب کردن ٬ سعي مي کنم غم ها را در ميان گذارم و سفره دل را بگشايم ٬ با خود عهد کرده ام که هر وقت توفيق چنين ساعاتي نصيب شد ٬ از دنيا و تعلقات آن حرفي بميان نياورم ٬ گاهي وسوسه هاي شيطاني مرا بطرف آنها مي کشاند ولي بخودم ملامت مي کنم که تو دربند چه چيزهايي هستي مگر نشنيده اي که گفته اند ؛
بنده آني که در بند آني.

بالاخره بنده سبحاني يا بنده شيطان؟اگر بنده سبحاني کارهايت را به او واگذار.اگر بنده درم و ديناري واگر فريفته زرق و برق اين بازاري٬ پس لاف بندگي و عبوديت مزن واصولا اگر شيعه حضرت علي (ع) هستي توجه داشته باش که مولا در بند دنيا نبود و بارها و بارها فرمود دنيا را به دنيا دوستان وثروت اندوزان واگذاريد و مکرر مي فرمود
:


اي طلاهاي زرد و اي نقره هاي سفيد غير مرا فريب دهيد که من فريب شما را نمي خورم.

به خود مي آيم و به خود مي گويم که تو کيستي و چيستي؟يا رومي روم و يا زنگي زنگ ٬ اخر در اين ساعات و دقايق معنوي و با اين اعتقاد که : بنده آني که در بندآني پس بندگي کن،عبوديت کن با خدا حرف بزن،به خدا بگو،خدايا با همه آلودگي هايي که دارم ترا دوست دارم ،بنده توهستم روزی ترا می خورم ،سر بر آستان تو می گذارم خدایا

بر تن آلوده منگر روح پاکم را نظر کن

دوست دارم تا کنم در پیشگاهت بند گیها

من بتو رو کرده ام بر آستانت سر نهادم

دوست دارم بندگی را با همه شرمندگیها

اگر قبول داری که مقام انسان بالاتر از فرشته است اگر قبول داری که حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص)مرتب می فرمود:

الفقر فخری (و این فقر که مایه فخر فخر بشریت است بی نیازی است نه تکدی )و اگر قبول داری که بزرگان دین از چهارده معصوم پاک (ع)واهل بیت بزرگوار آنها گرفته تا مراجع معظم تقلید و همه بزرگان علم و فضل و هنر هرگز بنده درم ودینار نبوده اند پس:

به پرواز آی و شاهینی بیاموز

تلاش دانه در خاشاک تا کی

این زنجیرهای دست و پاگیر تعلقات دنیائی را بشکن،آبرومند و سربلند زندگی کردن مهم است نه ثروتمند زندگی کردن.

این کاخ که می باشد گاه از تو و گاه از من

جاوید نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من

 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بنده آني که در بند آني....

با خود می گویم اگر سر گذشت بزرگان علم و هنر،آنانکه عمری با سربلندی کوشیدند وآموختند و تالیف کردند و نام نیک بجای گذاشتند را مطالعه کنیم (و مثلا زندگی خواجه نصیر الدین توسی (طوسی)را در نظر بگیریم که از توس تا بغداد و شهرهای دیگر برای کسب علم سفر کرده و سختی دید و اسیر شد و در نهایت آن همه تالیفات گرانبها بجای گذاشت و تازه نه مدرکی و نه حقوقی و مزایای و نه حق مأموریتی و نه ....)

به این نتیجه می رسیم که :

دانش و آزادگی و دین و مروّت این همه را بنده درم نتوان کرد

بشری که می تواند با توکل و تلاش بجائی برسد که به جز خدا نبیند و نداند،بشری که با ارتباط با مبدا لایزال و قادر متعال میتواند پشت پا بر همه ثروتها بزند و بی اعتنا بر همه قدرتهای این جهان باشد٬ حیف است خود را اسیر مظاهر فریبنده دنیا نماید و خود را به ابتذال بکشاند.

ترا زکنگره عرش می زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتاده است

با خود می گویم در عصر حاضر بزرگانی چون شادروانان دکتر محمود حسابی،شهید آیت الله مطهری،دکتر عبد الحسین زرین کوب با این همه تالیفات و تحقیقات وبا این همه فضل و علم و کمال،کدام ثروت دنیا را اندوخته اند و کدام کاخ را بر افراشته اند و آیا اگر این بزرگان به مناعت طبع و بی نیازی و عشق و کمال آراسته نبودند کدام جرأت و همت می توانست به این توفیقات برسد.

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

با خود میگویم بنده خدا بودن خیلی افتخار است و متکی به خدا بودن خیلی اقتدار است،آنانکه واقعا توکل بر ذات پاک احدیت داشته باشند نه با زر و زیور تطمیع می شوند و نه با تیر و شمشیر ستمگران تهدید و آزادگان دنیا چنین اند و دنیا را به پشیزی نمی خرند،گاهی بفکر می افتم که چرا فلانی به آلاف و الوف رسیده است و ما هنوز در خم یک کوچه ایم بعد خودم را قانع می کنم که اگر از راه حلال است نوش جانش و اگر از راه حرام است زهی حماقت،و در نهایت آزادگی و وارستگی بهتر است.

با خود می گویم تو که مسلمانی و اعتقاد به قرآن و عترت و سنت اهل بیت (ع)داری و می دانی که اصولا روح اسلام با کنز و تکثر سازگار نیست و اگر بود باید بزرگان دین در کنز پیش قدم می شدند،مگر آیه ی کنز انسانها را بشارت به عذاب الیم نداده،مگر یادت رفته که اصولا ثروت زیاد از ابعاد مختلف مایه آفت است ،مگر سقراط حکیم با دیدن جواهرات زیبا و قیمتی در بازار جواهر فروشها نمی گفت.در دنیا چیزهای زیبا و قیمتی فراوانند ولی ما به آنها نیاز نداریم.

به سرو گفت چرا میوه ای نمی آری

جواب داد که آزادگان تهی دستند
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بنده آني که در بند آني....

با خود می گویم چرا فلانی را مورد نظر قرار می دهی که صاحب آلاف و الوف شده است چرا آنها که خاک را به نظر کیمیا می کنند را اسوه خود قرار نمی دهی چرا بزرگانی چون حضرت امام خمینی (ره)را مورد توجه قرار نمی دهی که

خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای

دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی

چرا به نفس نمی گوئی دست از سرت بردارد ،چرا مبارزه با نفس اماره را پیش نمی گیری

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع

بسی پادشاهی کنم در گدائی

چرا این دعای رسول اکرم (ص)را که آن حضرت بیش از همه ادعیه تکرار می فرمود سر لوحه زندگی قرار نمی دهی که:

اِلهی لا تَکِلنی اِلی نَفسی طَرفَه عَینٍ اَبَداً، چرا صاحبنظرانی را که بر این مشت خاک نظر نکرد ند و هر دو عالم را با یک نظر باختند و بالاخره یکی را از دو عالم طلبیدند اسوه قرار نمی دهی ،چرا مرغ روحت را از چنبر آز باز نمی کنی تا از خاکدان زمینی به پرواز آید و سفرهای علوی کند.چرا مقام سِدرَه نشینی شاهباز بشریت را به این دامگه پست دنیائی می فروشی،چرا چون گدایان خرابات چشم اِنعام از مشتی اَنعام بر نمی گیری و بسوی خزانه ی غیب رو نمی آری و چرا و چرا وچرا؟

بالاخره سر به سجده عبودیت و بندگی می نهم و تضرع می کنم که ای حضرت بی نیاز مرا صفت بی نیازی ده،مرا همت بلند عطا فرما،مرا مناعت طبع کرامت کن آنچنان که ترا برای تو نیایش و پرستش کنم نه از ترس جهنم و نه بطمع بهشت،که حضرت مولا علی (ع)فرمود:خدایا نه از ترس آتش جهنم و نه بخاطر بهشت است که ترا می پرستم بلکه خودت را می خواهم

مازدوست غیر از دوست مطلبی نمی خواهیم

حور و جنت ای زاهد بر تو باد ارزانی

الهی به من توفیقی عنایت فرما که نه طالب دنیا و نه فقط طالب عقبی بلکه طالب مولا باشم که فرمود:

طالب دنیا رنجور است و طالب عقبی مزدور است و طالب مولا مسرور است.

الهی هر گاه ترا داشته باشم همه چیز را دارم.الهی مرا به بندگی خود بپذیر که بندگی تو مرا از بندگی خداوندان زر و زور و تزویر می رهاند.

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی

از سر خواجگی کون و مکان بر خیزم
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بنده آني که در بند آني....


با خود می گویم درویشی و خرسندی چه زیباست اگر با واثق شدن به الطاف خداوندی باشد،خدایا در این دادوستد بازار دنیائی و همه علقه ها و دلبستگیهایش مرا به نعمت بی نیازی و خرسندی متنعم گردان و بالاخره پس از اشک و آه و لابه و استغاثه و پس از اظهار عبودیت و بندگی و ادای مستحبات و واجبات به مصحف عزیز پناه می برم که یا قاضی الحاجات و یا کافی المهمات و یا دلیل المتحیرین کمکم کن و آیه شریفه 19 از سوره مبارکه حدید می آید که.


اعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو وزینه وتفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال .....

و بعد از روح بلند خواجه شیراز حضرت لسان الغیب استمداد می طلبم که این غزل می آید.

شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

مست بگذشت و نظر بر من مسکین انداخت

گفت کای چشم و چراغ همه شیرین سخنان

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود

بنده من شو و بگذر ز همه سیم تنان

کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز

تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان

و با خود گفتم راستی کمتر از ذره نیستم.همه ذرات هستی رو به کمالند و شیفته آفتاب جمال،از چاه پستی باید بیرون آمد.با همت بلند و ایمان و اراده قوی باید غبار راه را بر طرف کرد و دست نیاز فقط به درگاه بی نیاز باید دراز کرد و سر ارادت فقط بر آستان او باید نهاد که فرمود.

حافظا آب رخ خود بر در هر سلفه مریز

حاجت آن به که بر قاضی حاجات بری
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بنده آني که در بند آني....

ای عزیز دنیا رباطی است بی اقامت!


ای عزیز دنیا جای عبور است نه شهرستان سرور، رباطی است بی اقامت و ساباطی است بی استقامت. زخم نیشش بی مرهم است، مطلقه ی ابراهیم ادهم است. کرشمه ی غفلت و بیداری است و رانده ی جنید بغدادی است . خانه ی محنت و بد نامی است، ملعون بایزید بسطامی است. خود پرستان دون همت را دیر است و مردود سلطان ابوسعید ابو الخیر است. جرعه ی جانسوز هر تلخی است و پشت پا زده ی شقیق بلخی است.
برداشته ی اشقیاست و بگذاشته ی اتقیا، هر که طالب او ذلیل و زبان عذر او کلیل و این آیت اهل عبرت را دلیل که : « قل متاع الدنیا قلیل »


ای درویش نظر کن به گورستان و غافل مباش چون مستان، تا ببینی چندین مقابر و مزار و خفته در آن نازنینان گلغذار صد هزار، همه جهد کردند و کوشیدند و در آتش حرص و هوس جوشیدند و کلاه از جواهر پوشیدند، مائده ها پر نعیم کردند و سبو ها پر زر و سیم، سوداها کردند تا سوداها بردند و حیل ها نمودند تا نقد ها ربودند و عاقبت مردند و حسرت ها بردند.

انبار خانه ها انباشتند و تخم محبت دنیا در زمین دل کاشتند و آخر رفتند و بگذاشتند ، ناگاه همه را بدر مرگ کشانیدند و شربت مرگر از دست ساقی اجل چشانیدند .
ای عزیز از موت بیاندیش و عمل بردار از پیش و گرنه وای تو که دوزخ بود مأوای تو .

این متن بخشی از مقالات خواجه عید الله انصاری است.که یاد داشته باشیم که خواجه عبد الله انصاری از آنانی نیست که بافته اند، بلکه از آنانی است که یافته اند. باری، او عمری را در زهد و ریاضت گذراند و چراغ اندیشه و قندیل جانش از نور معنا و حقیقت فروزان شد که این چنین نغز و دلنشین من و شما را پند می دهد.
برای امثال ما که دل در گرو این دامگه داده و به دلفریبی های آن دل خوشیم، نیوشیدن این سخنان سخت ضروری است!
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بنده آني که در بند آني....

بسم الله الرحمن الرحیم​


در به روی همه باز است دربان ندارد.تعیین وقت لازم نیست،هیچ عنوان و رسم نمیخواهد چه مرد و چه زن،چه آسیه و مریم،چه جنید و ابراهیم ادهم
.
همتی باید قدم در راه زن صاحب آن خواه مرد و خواه زن
برادرم حرف این و آن را مزن،دم فرو بند و تماشا کن.بنگر و عبرت بگیر.به فکر خود باش و ار اوباش بگریز،پاسبان حرم دل باش،سعی کن که اول دل بگوید و آنگاه زبان.ای من فدای آنکه دلش با زبانش یکی است.
خواهی فرمود:آیا خودت بیداری یا واعظ غیر متعظی؟عرض میشود من اگر در خوابم جنابعالی چرا در خواب باشی،تنها از آفریدگارت شرم بدار نه از آفریده هایش بگذار تا دیگران از تو رنگ بگیرند نه تو از آنان."رب أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا"

دل آیینه جمالنمای هو و سفینه دریای اوست،خود را باش که یار طبیب دردمندان است .خواجه به انتظار کی نشسته؟،دست به دامن حجت حق ولی عصر امام زمان دراز کن و صمیمانه بگو:

بروی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلوده ایم ای بخت بیدار​



28 ذیحجه 1422ه ق__80/12/22__قم المشرفه
داوود صمدی آملی
منبع:رساله حقیقت انتظار و ظهور ص16
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بنده آني که در بند آني....


نکاتی ناب از علامه حسن زاده آملی

برادم به فکر خود باش واز خویشتن غافل مباش .همواره کشیک نفس بکش .مرد فکر باش که فکر لبَ عبادت است مناجات وراز ونیاز با دوست را قطع مکن وخلوت را از دست مده .به حقیقت بگو الهی آمدم تا کامروا گردی .سخن وخوراک وخواب باید به قدر ضرورت باشد با عهد الله که قرآن مجید است هر روز تجدید کن .صمیمانه دست توسل به پیغمبر وآلش در زن که آن خوبان خدا وسایط فیض حق اند اللهم صل علی محمد وآل محمد.

سوره اخلاص را با اخلاص بر زبان داشته باش .با خلق خدا مهربان باش از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح با شد بر حذرباش خلاف مگو اگرچه به مطایبت( از روی شوخی ) باشد از قسم خوردن اگرچه به راست احتراز کن چه ایستاده ای دست افتاده گیر تا می توانی نماز را در اول وقت بجا آور .تجارتت را مغتنم بشمار که انسان بی کار از دنیا وآخرت هر دو
می ماند . داد وستد مانع بندگی نیست .در مطلق امور میانه رو باش .

برادرم حرف این و آن را مزن، دم فرو بند و تماشا کن. بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش. دست توسل به دامن خاتم اوصیاء و اولیاء امام زمان مهدی موعود دراز کن. از افراط و تفریط بپرهیز. از پیروی نفس حذر کن. پاسبان حرم دل باش.

دل را به یاد دلدار یك جهت كن تا از محبین باشى .از رسول خدا (ص )
پرسیدند: چه كسى در میان مؤ منان از دیگران زیرك تر است ؟ در جواب فرمود: آن كه به یاد مرگ بیشتر و در آمادگى براى آن شدیدتر است .
 
بالا