تعامل حوزه و دانشگاه ، وحدت زمينه ساز

RainiMan

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
از گذشتههاي نه چندان دور، عدّهاي غرب زده که در برابر شکوه تصنعي غرب هويت خود را گم کرده و همه چيز را از بيگانه طلب ميکردن
www.mahdi313.ir_images_stories_vahdatzamenasaz2s.jpg
د، هر بحث و ايدهاي و لو باطل را در چمدان انديشه خويش نهاده، به عنوان سوغاتي فرنگ به جوانان و مردم ايران عرضه ميکردند.
ايجاد ضديت و اختلاف ميان حوزه و دانشگاه از جمله رهاوردهاي منور الفکرها به جامعه ايران است.
اين سوغاتي ريشه در يک نزاع تاريخي در فرهنگ غرب دارد؛ و آن نزاع علم و دين است، از وقتي که يافتههاي چشمگير و روز افزون دانشمندان در عصر جديد، با برخي معتقدات علمي تحريف شده کليسا آشکارا در تعارض قرار گرفت، در اين راستا، طرفداران ماترياليسم علمي، در کنار پوزيتويستهاي منطقي، کل دين را اساطير و داستانهايي پوچ و بيفايده دانسته، يگانه بها را به علم دادند. آنها دين را محصول احساس انسانها دانسته و معتقد هستند که فقط ايمان تجربي مرجع معناداري است. چون زبان دين ناظر به موضوعات غير تجربي ميباشد، فاقد معنا و غير قابل اعتنا ميباشد.
اين بحثها و نزاعها که در فرهنگ غرب رشد کرده بود، با ورود به فضاي دانشگاههاي ايران، نوعي حس حوزه ستيزي را در ميان دانشگاهيان توليد نمود، البته بايد دانست که اين نسخه ساخته و پرداخته همان استعمارگران است که به دست جيره خورهاي خود در ايران، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، پيچيده شده.اين تباين و دوگانگي در بنياد، هميشه عامل افتراقهاي بسيار در کنش و منش حوزه و دانشگاه و برخاستگان از آن دو بوده و آن دو را در صحنه تعامل و بازسازي نظام اجتماعي خود، از همکاري و هماهنگي و کارآيي لازم بازداشته است.
استعمار با علم به اين که وحدت حوزه و دانشگاه عامل مهمي بر سر راه اهداف شوم خود است، همواره در صدد بوده است که به اين نزاع دامن زده و از نزديکي اين دو نهاد تأثيرگذار هميشه بيم داشته باشد. چرا که طعم شکست و ناکامي را آن گاه که حوزه و دانشگاه با هم متحد هستند چشيده است. در ادامه به برخي از دستاوردهاي نزديکي اين دو نهاد اشاره شود.
دستاودهاي وحدت حوزه و دانشگاه

1. انقلاب مشروطه
انقلاب مشروطه نقطه عطف مهمي در تاريخ معاصر ايران شمرده ميشود، که محصول وحدت نخبههاي حوزه با نخبگان دانشگاه است. اما متأسفانه با دسيسههاي استعمار، اين وحدت طولي نکشيد و بعد از آن شاهد مصيبهاي تلخي در تاريخ معاصر ايران بودهايم.

2. نهضت ملي شدن نفت

يکي ديگر از دستاوردهاي وحدت حوزه و دانشگاه در نهضت ملي شدن نفت است؛ اين نهضت که به رهبري آيت الله کاشاني به عنوان نماينده حوزه، و دکتر مصدق نماينده دانشگاه بود، توانست نفت را از دست استعمار که ساليان درازي آن را به غارت ميبرد به ملت بازگرداند؛ ولي متأسفانه دخالتهاي دوباره استعمار مانع از ادامه نهضت شد.

3. پيروزي انقلاب اسلامي ايران
بدون ترديد انقلاب شکوهمند ايران به رهبري امام خميني رحمه الله عليه ، محصول پيوند حوزه و دانشگاه بود. حوزويان و دانشگاهيان با همدلي و اتحاد توانستند با بسيج تودههاي مردم و ارشاد آنها حکومت طاغوت را ريشه کن کرده و نظام مقدس انقلاب اسلامي را به پيروزي برسانند، در طول دوران جنگ نيز دانشگاهيان و طلاب حوزه، با اتحاد خود توانستند از اين نهال تازه به خوبي نگهداري کنند. البته استعمار مثل گذشته دست به توطئه و اقداماتي براي ايجاد تفرقه ميان اين دو نهاد مهم و تأثير گذار زد که با رهبري مدبرانه امام خميني رحمه الله عليه نتوانست به مقاصد شوم خود برسد ولي متأسفانه رگههايي از اختلاف را توانست همچنان در اين ميان جا بگذارد.
با مطالعه سطور بالا متوجه اهميت دو نهاد حوزه و دانشگاه در طول تاريخ معاصر ايران شده و اذعان ميکنيد که هر وقت اين دو نهاد مقدس با هم متحد بودهاند شاهد پيروزيهاي بزرگي در تاريخ ايران بودهايم، و هر وقت اين دو نهاد از هم فاصله گرفتهاند، جز شکست چيزي حاصل ما نشده است.
رهبران نهضت وحدت حوزه و دانشگاه با علم به اين توانمندي و پتانسيل، نزديکي اين دو نهاد، تمام تلاش خود را جهت تحقق اين آرمان بزرگ انجام دادهاند. شهيد آيتالله دکتر محمد مفتح يکي از اين روشنفکراني است که نقش مهمي در نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني رحمه الله عليه ايفا نمود. ايشان، همچنين گامهاي مؤثري در راه ايجاد وحدت بين حوزه و دانشگاه و دو قشر روحاني و دانشگاهي برداشت. تلاشهايي که تأثير بزرگي در اتحاد وحدت حوزه و دانشگاه داشت، تلاشهايي که براي استعمار و ايادي آنها گران آمد، و سرانجام خون اين عالم مجاهد روي سنگ فرشهاي دانشگاه تهران ريخته شد[1] تا نهال وحدت حوزه و دانشگاه رشد کند.
اهميت وحدت حوزه و دانشگاه به اندازهاي است که اگر نخبگان و عالمان حوزوي و دانشگاهي يک جامعه که در رأس هرم اجتماع قرار دارند، با يکديگر دچار تضاد و تعارض شوند، اين مشکل در روح و روان جامعه تأثير منفي گذاشته و جامعه را دچار يک تعارض رواني ميکند. دقيقاً مثل اين که فردي دچار مشکل رواني شود، زيرا نخبگان جزو مهمترين و تأثيرگذارترين افراد جامعه هستند واز نظر روانشناسي اجتماعي وحدت، همکاري و انسجامشان جامعه را سالم نگه ميدارد. از سويي ديگر همان طورکه اشاره شد تاريخ نشان داده است که از نظر اجتماعي و سياسي، جدايي اين دو موجب آسيب پذيري ملت و نزديک شدن آنها موجب شکوفايي و ايجاد تحولات بزرگ ميگردد.

جايگاه حوزه و دانشگاه در زمينهسازي ظهور
با توجه به اهميت پيوند اين دو کانون تأثيرگذار در طول تاريخ و نيز نظر به اهميت دورهاي از زمان که در آن به سر ميبريم، همچنين با توجه به ضرورت بستر سازي براي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به عنوان جامعه زمينه ساز و منتظر، پيوند و اتحاد اين دو نهاد ميتواند گام مهمي در زمينه سازي ظهور تلقي شود. دانشگاهيان و حوزويان به عنوان فرهيختگان جامعه، با خود سازي و نزديکي بيشتر، با توجيه کردن افراد جامعه و تشکيل جنبش انتظار، همان طور که انقلاب اسلامي ايران را به پيروزي رساندند، ميتوانند زمينه ساز تحقق مدينه فاضله مهدوي شوند.
حوزه و دانشگاه اتاق فرمان نهادهاي علمي کشور هستند و ميتوان با مديريت مناسب و هدفمند از اين پتانسيل قوي نهايت استفاده را نمود. حوزويان و دانشگاهيان به عنوان متفکران جامعه با روشنگري و هدايت مردم ميتوانند با ايجاد نهضت همگاني انتظار و آمادگي تودهها، جامعه منتظر را محقق نمايند و با مطالبه از دولت زمينههاي عملي دولت زمينه ساز و جامعه منتظر حقيقي را جامه عمل بپوشانند. و زمينه ساز تشکيل حکومت حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف باشند.
با وحدت اين دو نهاد مهم و تأثيرگذار ميتوان با تفکر و انديشه از انقلاب اسلامي پاسداري کرد و با برنامه ريزي درست و منسجم آن را به دست امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رساند، و اين امر جز با وحدت و همدلي آنها امکان پذير نخواهد بود.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. شهيد دکتر محمد مفتح در روز 27 آذر 1358 در حياط دانشکده الهيات دانشگاه تهران، با شليک چند گلوله توسط منافقين کوردل که از وحدت حوزه و دانشگاه هراس داشتند، به درجه رفيع شهادت نائل شد. اين روز به پاس تلاشهاي آن بزرگوار روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاري شده است.


پدیدآونده : سيد محمد موسوي(کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی)
 
بالا