Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمشاعره ی خاص منجی دوازدهم (عج)Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

[زهرا]

همچو آن پير خراباتي و عاشق پيشه

​

چشم بيمار تو را بينم و بيمار شوم

همه ي ترس من اين است كه اي محرم راز

بروم باز از اينجا و گنه كار شوم
​

 

[ندا66]

من از تمامی گل های باغ سبز دلم
همیشه یک سبد از نرگس تو می چینم

اگر سوال بپرسند ز مذهبم گویم
که عشق مهدی صاحب زمان بود دینم
​

 

[زهرا]

مهدیا بی رخ تو در شب هجران تا چند

بی تو ای جان جهان زار و پریشان تا چند

تا کی از دوری تو آتش و سوز و غم و هجر

خود بگو بر من مسکین دل نالان تا چند

 

[montazer]

دوباره صحبت يک انتظار مي آيد
و باز ثانيه ها مي کنند تحقيرم

تمام لکنت من سبز مي شود وقتي
نگاه مي کنم و با نگاه مي ميرم

 

[زهرا]

من که از آتش هجران تو دل سوخته ام

آتش عشق به کانون دل افروخته ام


**

به تمنای وصال تو من ای مهر وصال

روز و شب دیده ی امید به ره دوخته ام​

 

[گمنام]

موعود خدا مرد خطر می خواهد

آری، سفر عشق، جگر می خواهد

ای جمعیت میلیونی عصر ظهور!

او سیصد و سیزده نفر می خواهد​

 

[montazer]

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

 

[*مریم*]

من بی خبر و تو با خبر از حالم

از تیر گنه شكسته باشد بالم

یك لحظه نمی بری مرا از خاطر

با آن كه دلت خون شده از اعمالم

 

[ناجی دلها]

ما منتظریم کعبه روشن گردد
دیری است پی اجازت معبودیم

تا یار دو دست خویش بر پرده زند
ما شاهد آن طلیعه مشهودیم​

​

 

[گمنام]

میان روضه ی جدت خدا را شکر

​

​

​

​

هنوز حال بکایی كه داشتم دارم​

​

​

​

​

​