******اشعار انتظار******

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


آفتابگردان های شهرهمه از آفتاب روی گردانند

:gol:

از آن روی که روی تو راگرداننده ی آفتاب یافته اند


IMAGE634433896896263397.jpg



 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
ما منتظران لحظه دیداریم


از عطر گل محمدی سرشاریم


این حرمت و عزّت و سر افرازی را


از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد


عطر تو به گلها هیجان خواهد داد


فردا که در آفاق پیچد نورت


تکبیر تو کعبه را تکان خواهد داد
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
خبر امد خبری در راه است
سرخوش ان دل که از ان اگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
هر چه گفتم یابن طاها
یابن یاسین
یابن احمد
العجل یابن علی المرتضی مهدی نیامد
:bye1:
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر بی پا بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
:bye1::53::53::53::bye1:
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
دست افشان پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم
 

KhanOm gOl

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
 

KhanOm gOl

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
رایحه ای ببویمت، نرگس خوب روی من


بگذار تا بجویمت ، ای همه جستجوی من

راز دلم بگویمت ، ای همه گفتگوی من


غم ز دلم برون کنم ، با سخنان گرم تو

مهر تو را به جان خرم ای مه مهرپوی من


عطر محبت تو گر ، بر ورق دلم زنم

خون جگر ، خبر کند قصه مو به موی من


دل به امید تو زنم ، جان به هوای تو کنم

تا دل من شاد کنی ، راوی قصه گوی من


قصه ایی از خودت بگو یا زنسیم یا صبا
 
بالا