******اشعار انتظار******

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


هر شب که انتظار تو را می برم به روز



شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

هر شب که انتظار تو را می برم به روز
شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز


حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا​
دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی
منتظر بهر جواب است کجایی آقا
تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من
دل من در تب و تاب است کجایی آقا
از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان
گریه بی حد و حساب است کجایی آقا
داستان غم هجران تو ای یوسف من
قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا
چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی
یک نظر بر تو صواب است کجایی آقا
 

یلدا

کاربر همکار انجمن
"کاربر *ویژه*"
هرشب که انتظار تو را میبرم به روز
شرمنده ام که بیتو نفس میکشم هنوز
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری


کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری


من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟


برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
آقا دلم محتاج باران بهاریست
محتاج یک لحظه قرار بیقراریست
آقا دلم بهر نبود تو گرفته
تا که بیایی کار دل شب زنده داریست
از بس که غیبت کرده ای آقای خوبم
یاد تو در این سینه ی من یادگاریست
این جمعه تا یک جمعه ی دیگر گل من
کارم دعا و ندبه و لحظه شماریست
انگار هم سهم من از این بودن تو
مانند اجدادم همه چشم انتظاریست
بی تو تمام لحظه های من خزان است
آقا دلم محتاج باران بهاریست
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
www.saqur.com_wp_content_uploads_2011_10_10_8812041668_L600.jpg

در حسرت يک نگاه تا کي؟
چشمم به در و به راه تا کي؟


از هجر تو دلغمين و تنها
باشممن بي پناه تا کي؟


سازم به غم فراق تا چند
روزم چو شب سياه تا کي؟


اي هـادي راه ما کجايـي
افتـادن ما به چاه تا کي؟


اي وجه خدا رخي عيان کن
تشبيه رخت به ماه تا کي؟


از دوري و از غم تو اي عشق
از سينه کشيدن آه تا کي؟


در پنجـه غـم اسير باشـم
يک ماه دگر دو ماه تا کي؟


سازم به فراق يا دهم جان
ماندن سر اين دو راه تا کي؟


 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

8pic.ir_images_76552371874192565340.jpg





می برم نام تو را تا ببری نام مرا
پُرکن از جام لب خویش همه جام مرا

خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل
بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا

خاطرم نیست چه شد بر تو گرفتار شدم
پهن کردی سر گیسوی خودت دام مرا

هرنفس بی تو شده مردن تدریجی من
رنگ و بویی بده این گردش ایام مرا

اگر این سر به سر راه تو افتد زیباست
به شهادت بنما ختم سر انجام مرا

نذر کردم که دگر سمت گناهی نروم
شرطش این است حمایت کنی اقدام مرا

دل من ظرف بلوریست پر از خون جگر
کنج میخانه مبین گریه آرام مرا

به خدا کرببلایی شدنم دست شماست
جان عباس فراموش مکن نام مرا

به پریشانی گیسوی سر ام بنین
دیگر امضا بنما برگه اعزام مرا

روضه خوان گفت حسین؛ بوی حرم شد احساس
وعده ما سحری پای ضریح عباس



قاسم نعمتی




 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست


هر کجا هست ، خدایا به سلامت دارش...



برای دیدن اندازه واقعی تصویر در ابعاد 663 در 1000، کلیک کنید.
emame-zaman.jpg


 
بالا